مظلوم‏تر از آقا بقیة الله وجود ندارد نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مظلوم‏تر از آقا بقیة الله وجود ندارد - نسخه متنی

مصاحبه با: علی اکبر مهدی پور

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید



مظلوم‏تر از آقا بقية الله وجود ندارد

اشاره:

بسيارند پژوهشگران، نويسندگان، اديبان، شاعران، سخنوران و هنرمندانى كه خاموش و گمنام اما عاشق و دلباخته عمر خود را وقف برافروختن چراغ انتظار در شبستان غيبت نموده‏اند . اگر چه اين گروه در نزد مولا و صاحبشان شناخته شده‏اند، اما حيف است كه جامعه مهدوى ما كسانى را كه سال‏ها به عشق امام مهدى (ع) قلم زده‏اند و يا اثرى را خلق نموده‏اند نشناسد . از اين رو تصميم گرفتم كه از اين پس در هر شماره موعود گفت‏وگويى داشته باشيم با يكى از اين عزيزان . اميد كه مقبول حضرتش واقع شود .

نخستين گفت‏وگو را با حجة‏الاسلام والمسلمين على‏اكبر مهدى‏پور آغاز كرديم . كسى كه در سى سال گذشته آثار متعددى را در زمينه موضوع مهدويت نوشته و ترجمه كرده است . با هم اين گفت‏وگو را مى‏خوانيم .

لطفا مختصرى درباره خودتان بفرماييد .

من در سال 1324 شمسى برابر با 13 رجب 1364 قمرى در تبريز متولد شدم . ابوى من اهل علم نيست ولى از خاندان متدينى است و هفت‏ساله بودم كه به مدرسه ابتدايى رفتم و همزمان با آن آموختن دروس عربى را هم شروع كردم . 4 سال بيشتر مدرسه نرفتم چون در كلاس پنجم ابتدايى به سيوطى رسيدم ديدم كه نيازى به ادامه تحصيلات ابتدايى ندارم از مدرسه بيرون آمدم و همان را ادامه دادم تا 17 سالگى كه مكاسب و رسائل مى‏خواندم . در سال 1340 شمسى و 17 ربيع‏الاول 1381 قمرى بود كه وارد قم شدم در اينجا هم رسائل و مكاسب را ادامه دادم . تا وقتى كه دارالتبليغ تاسيس شد آنجا مشغول شدم و دوره آنجا را تمام كردم . در سال 1354 به تركيه رفتم و مدت 5 سال در آنجا اقامت داشتم و در سال 59 به قم برگشتم و مشغول فعاليت‏هاى حوزوى شدم . در خلال اين برنامه‏ها در شهرستان‏ها براى مجالس تبليغى در ماه‏هاى رمضان و محرم و صفر مى‏رفتم و بقيه را كلا در حوزه بودم و مشغول به تحصيل و تدريس و مباحثه . از حدود 20 سال قبل; يعنى بعد از مراجعت از تركيه تدريس را تعطيل كردم و به تاليف و تحقيق مشغول شدم .

فعاليت‏هاى مهدوى خود را از كى و كجا شروع كرديد؟

سابقه اين كار به سال 1350 شمسى برمى‏گردد . آن سالى بود كه مرحوم آيت‏الله‏العظمى حكيم وفات كردند . در يكى از مجالس فاتحه ايشان در تبريز منبر رفته بودم و راجع به وجود مبارك آقا بقية‏الله (عج) بحث مى‏كردم در ضمن بحث‏به اين حديث معروف كه از آقا امام سجاد و آقا امام صادق و آقا بقية‏الله و شخص رسول‏الله، صلوات‏الله عليهم‏اجمعين، نقل شده و در آن آمده است كه مثل حضرت در زمان غيبت مانند خورشيد پشت ابر است، رسيديم; اين حديث را كه روى منبر توضيح مى‏داديم به ذهنمان آمد كه يكى از مهم‏ترين آثار خورشيد بقاى اين نظام است; يعنى در منظومه شمسى خورشيد اين نقش را دارد كه در اثر تعادل جاذبه خورشيد با نيروى دافعه و گريز از مركز بقيه كرات اين نظام مطابق هيات جديد محفوظ است و اين را آنجا مطرح كرديم . از منبر كه پايين آمديم همين را به صورت مقاله‏اى درآورديم و چون مساله جديدى بود و هيچ جا برخورد نكرده بوديم به آيت‏الله مكارم شيرازى، حفظه‏الله‏تعالى، ارائه داديم ايشان بسيار پسنديدند و فرمودند همين را چاپ كنيد . مرحوم علامه مجلسى هشت وجه شبه در بحارالانوار براى اين تشبيه آورده‏اند اين در واقع وجه نهمى بود كه در هيچ جا ذكر نشده است . ما هم آن را به صورت جزوه‏اى با عنوان نقش امام زمان (ع) در جهان هستى منتشر كرديم . اين اولين قدمى بود كه ما در حدود 32 سال قبل در مورد حضرت برداشتيم و فتح باب خيرى شد كه ما با اين موضوع آشنا شديم، انس گرفتيم و شروع به كار كرديم .

ادامه فعاليت‏هاى حضرت‏عالى به چه نحو بود؟

يك سال بعد از آن از طرف «نجات نسل جوان‏» كه مجله‏اى بود كه در آن زمان منتشر مى‏شد مسابقه مقاله‏نويسى گذاشتند; ما هم مقاله‏اى در اين رابطه انتخاب كرديم با عنوان «او خواهد آمد» ; مسلمانان، مسيحيان، كليميان، زرتشتى‏ها، اسلاوها، ژرمن‏ها، همه معتقدند كه او خواهد آمد . اين مقاله در آنجا به صورت يك مقاله قابل چاپ تشخيص داده شد و در سال 51 شمسى بود كه در شماره‏هاى همان مجله نجات نسل جوان كه سالنامه‏اش هم سالنامه جوانان ناميده مى‏شد چاپ شد . اين دومين اثر ما بود . بعد اين دو مقاله با هم تلفيق شدند و به صورت كتابچه‏اى همراه با دو مقاله از مرحوم آقاى الهامى با عنوان او خواهد آمد منتشر شد كه تا الآن ده بار تجديد چاپ شده و جمعا در حدود 000/130 تيراژ داشته است . بعد از آن ما اين برنامه‏ها را ادامه داديم و اثر بعدى كه پس از اين كار داشتيم كتاب جزيره خضراء بود . اين كتاب راجع به ادامه داستان على بن فاضل، حوداثى كه در مثلث‏برمودا مى‏گذرد و تطبيق اين دو جريان با همديگر است . ماجراى على‏بن‏فاضل به سال 69 هجرى برمى‏گردد . در حدود 20 سال قبل بود كه حوادث مثلث‏برمودا مطرح بود و در رسانه‏ها اعلام مى‏شد به ذهنمان رسيد كه شايد رابطه‏اى بين اين دو موضوع وجود داشته باشد . با بررسى ديديم كه بله رابطه‏اى هست . بعد از آن كتابچه‏اى به دست ما رسيد كه شخصى به نام ناجى‏النجار اين دو را با هم مطابقت داده بود . ما آن را ترجمه كرديم . هفتاد صفحه مطلب شد ولى سه برابر به آن افزوديم از مقدمه و تعليقه‏ها در 280 صفحه منتشر شد و در دنيا هم مورد استقبال قرار گرفت .


مدت كوتاهى به انگليسى ترجمه و در لندن منتشر شد . چهار بار به اردو ترجمه و منتشر شد . متن فارسى آن هم با 000/110 تيراژ تا الان در ده نوبت، به چاپ رسيده است . بعد از آن ترجمه يوم‏الخلاص را آغاز كرديم و آن را در دو مجلد در بيش از 1300 صفحه با 1850 حديث اعراب‏گذارى شده و ترجمه و كيفيت‏خيلى خوبى كه سعى و تلاش زيادى ناشر براى آن متحمل شد منتشر كرديم . اين كتاب تا به حال سه بار تجديد چاپ شده است . 18 نوع فهرست را در آخرش آورده‏ايم كه در هيچ كتاب فارسى تا قبل از آن نديده بودم . اين فهرست‏ها استفاده از كتاب را خيلى راحت كرده است . به اين صورت كه در اين كتاب 600 علامت ظهور وجود دارد چون كتاب شامل فهرست موضوعى است هر كس مطلبى را كه نياز دارد با يكى، دو دقيقه جست‏وجو مى‏تواند بفهمد كه در اين كتاب هست‏يا خير . و لذا مورد استقبال قرار گرفت . كه اين كتاب هم به اردو ترجمه و در كراچى چاپ و منتشر شد . كار بعدى ما طول عمر امام زمان (ع) از ديدگاه علوم و اديان است . بحث راجع به اينكه عمر انسان از لحاظ زيست‏شناسى محدود نيست و انسان مى‏تواند تا هزاران سال زندگى كند و اثبات اين معنا با استفاده از قرآن كريم و اخبار و احاديث در اين كتاب انجام شده است كه آن هم به زبان اردو توسط شهيد علامه سيد جاردى در لاهور منتشر شده و اخيرا هم توسط شخصى به نام سيد باسم هاشمى به عربى ترجمه و تحت عنوان عمر الامام المهدى در بيروت چاپ شده است . كارهاى بعدى ما چند چهل حديث است:


1 - چهل حديث پيرامون يوسف زهرا (ع) شامل چهل حديث از چهل كتابى كه مستقلا راجع به حضرت توسط علماى شيعه نوشته شده است . كه ضمن چهل حديث، چهل كتاب و چهل مؤلف هم معرفى شده است .




2 - چهل حديث پيرامون نوريزدان كه از احاديث اهل سنت‏به تسلسل زمانى از چهل عالم سنى كه بخشى از كتاب خود را به حضرت بقية‏الله (ع) اختصاص داده‏اند كه باز هم معرفى چهل كتاب و چهل مؤلف ضمن چهل حديث است . البته منابع ديگر هر حديث در پاورقى ذكر شده است; ليكن ترتيب كتاب طبق تسلسل زمانى است .

در مقدمه چهل حديث پيرامون يوسف زهرا (س) واژه اربعين را با چهل حديث كه شامل اين كلمه هستند توضيح داده‏ايم و حديث من حفظ على امتى اربعين حديثا را هم از چهل منبع نقل كرده‏ايم . در مقدمه دومى بحث‏حضرت نرجس خاتون را مطرح كرده‏ايم چون ديديم در بعضى از كتاب‏ها براى شبهه انداختن در اذهان متدينين آمده‏اند و گفته‏اند مگر در آن زمان‏ها بين مسلمان‏ها و روم جنگى بوده است؟

ما سه جنگ را در سال‏هاى 231، 241 و 251 قمرى تاريخ‏هاى عمومى و نه فقط اسلامى نقل كرده‏ايم و مواردى را كه تصريح شده بين مسلمان‏ها و امپراطورى روم مبادله اسرا شده است . مواردى هست كه اسرا بازخريد شده‏اند مواردى هست كه تعداد اسرا تعيين شده كه چند نفر اسير پس گرفته‏اند يا مبادله كرده‏اند و در كجا مبادله شده‏اند . خصوصا آخرى كه در سال 251 قمرى است چون 4 سال مانده به ولادت آقا بقية‏الله (ع) است كه از نظر تاريخى بسيار نزديك است و چون در روايت هم تصريح شده كه در زمان امام هادى (ع) اين جنگ واقع شده و حضرت امام هادى (ع) هم در 254 به شهادت رسيده‏اند يعنى 3 سال قبل از شهادتشان كه كاملا زمان‏ها با هم متناسب است و افرادى كه آنجا اسير شده‏اند . اينها نكات و مطالبى هست كه موضوع را كاملا براى ما روشن و اثبات مى‏كند كه اين وقايع در اين ايام اتفاق افتاده‏اند . اين كتاب وقتى منتشر شد مرحوم آيت‏الله سيد رضا صدر شايد بيش از ده يا بيست‏بار در ملاقات‏ها بر اين تاكيد مى‏كردند كه كارخوبى كردى كه اين مساله را از ريشه جواب دادى و آن شبهه پس از اين رنگى نخواهد داشت . بعد هم از لحاظ پدر حضرت نرجس خاتون و ريشه و اصالت‏خانوادگى‏شان بررسى شده كه خودش كتاب مستقلى است‏به صورت فشرده .



3 - احاديث كتاب غيبت فضل بن شاذان . اين كتاب از بين رفته است ولى احاديثى از آن در كتاب‏ها موجود است . با توجه به اين كه فضل بن شاذان 180 جلد كتاب نوشته و 3 جلد از آنها را به آقا بقية‏الله (ع) اختصاص داده‏اند و اين كتاب‏ها تا قرن دهم در دسترس بوده‏اند كه متاسفانه پس از آن از بين رفته‏اند و سرنخى از آنها نداريم; لذا ما بر آن شديم كه اين كتاب را بازسازى كنيم; يعنى آثار برجاى مانده را گردآورى و به صورت كتابى با همان عنوان منتشر كنيم كه الحمدالله اين كار را انجام داديم . ايشان در سال 260 ق . وفات كرده‏اند يعنى در سال شهادت امام عسكرى (ع) و چهار امام را ديده‏اند و از امام رضا امام جواد و امام هادى و امام عسكرى (ع) حديث‏بدون واسطه نقل كرده‏اند و از اين جهت‏براى ما احاديثى را كه نقل كرده‏اند ارزشمند است .

كار بعدى كه تقريبا مهم‏ترين كار ماست كتابنامه حضرت مهدى (ع) است . اين كتابنامه در دو مجلد منتشر شده است و بيش از 2066 كتاب مستقل پيرامون آقا بقية‏الله (ع) از كتب اهل سنت و شيعه و احيانا فرق غير اسلامى معرفى كرده است . از اين كتاب‏ها بيش از 700 مجلد را ما در كتابخانه خود داريم و در نتيجه اين كتابنامه به صورت توصيفى است . كتاب‏هايى كه تا به حال چاپ شده‏اند تصوير جلدشان را در آنجا آورده‏ايم و كتاب‏هايى كه چاپ نشده‏اند و از آنها نسخه خطى سراغ داريم اين نسخ خطى را معرفى كرده‏ايم . بعضى از كتاب‏ها كه اهميت‏خاصى دارند تا بيش از 20 نسخه خطى از كتاب‏هاى مختلف دنيا منتشر كرده‏ايم . و اين از بركات مسافرت‏هاى قبلى ما بود كه به اروپا و مخصوصا تركيه داشتيم . مهم‏ترين كتابخانه حاوى نسخ خطى كتابخانه سليمانيه استانبول است كه بيش از 000/400 كتاب خطى را دربر دارد .



هم در فرصتى كه در آنجا بوديم اينها را بررسى مى‏كرديم . در واقع اين كتاب در طول بيست‏سال تهيه شده است كه در اين مدت ما آن را در كنار ديگر كارهايمان انجام مى‏داديم و هر كجا به نسخه‏اى برمى‏خورديم و در پايان به صورت اين كتاب‏نامه منتشر شد و حدودا چند صد جلدى به دست آورده‏ايم كه در چاپ‏هاى بعدى ان‏شاءالله به آن اضافه خواهد شد بعد از آن جزوه كوچكى داشتيم به نام ميلاد نور اين كتاب از بيست عالم اهل سنت نقل شده كه آنها ولادت حضرت را دقيقا روز نيمه شعبان سال 255 هجرى قمرى ذكر كرده‏اند كه بعضى‏ها خيال مى‏كنند كه اين تاريخ و اين تصريح مخصوص شيعه است در حالى كه بيش از 100 نفر از علماى سنى داريم كه تصريح كرده‏اند وجود مقدس آقا بقية‏الله (ع) فرزند بلافصل حضرت امام حسن عسكرى (ع) است كه 20 مورد از آنها را با ذكر منبع و حتى وضعيت چاپ و . . . معرفى كرده‏ايم كه تصريح كرده‏اند به روز نيمه شعبان و در سال 255 و 20 مورد ديگر هم از بزرگان اهل سنت نقل كرده‏ايم كه آنها تصريح كرده‏اند آقا بقية‏الله (ع) فرزند بلافصل آقا امام حسن عسكرى (ع) هستند در اين جزوه كار مهمى كه ما توفيق يافتيم و انجام داديم اين است كه يك نسخه تحريف شده را به اصلاح شده‏اش برگردانديم و آن كتاب فتوحات مكيه ابن عربى است . با توجه به اينكه ابن عربى بين اهل سنت موقعيتى خاص دارد و در كتاب فتوحات مكيه فصلى را به آقا بقية‏الله (ع) اختصاص داده است و بحث‏هاى بسيار جامع و جالبى دارد .


اول اين نسخ چاپى اين‏گونه شروع مى‏شود كه آقا بقية‏الله (ع) از نسل امام حسن مجتبى (ع) هستند . وقتى ما اين را بررسى كرديم ديديم كه در نسخه خطى اين كتاب كه در كتابخانه پروفسور گلپينارسى (در قونيه تركيه كه نزديك آنكارا و در كنار مقبره مولانا جلال‏الدين رومى است) . (1) اين طورى است كه وجود مقدس آقا بقية‏الله (ع) فرزند امام حسن عسكرى فرزند امام على‏الهادى فرزند امام محمد تقى الجواد تا فرزند امام حسين بن على بن ابى‏طالب (ع) است . ولى در نسخ چاپى جديد آمده از لفظ حسن كه مربوط به آقا امام حسن عسكرى تا آقا امام حسين را حذف كرده و لذا شده امام حسن فرزند على‏بن ابيطالب و يك جنايت‏بزرگى است كه متاسفانه در قاهره امر مرسومى است كه در كتاب‏هاى اصيل، منبع و مرجع نكته‏اى را حذف مى‏كنند مثل مروج الذهب كه نيم سطر را حذف كرده‏اند كه مربوط به سوختن در خانه حضرت فاطمه (س) است و مطالب هم به هم اجنبى شده‏اند . ولى چاپ سنگى صد سال پيش قاهره را من دارم كه آن نيم خط موجود است . در تمام نسخ خطى فتوحات كه من ديده‏ام اين بخش حذف شده است ولى ما براى اين كه اين كار را بتوانيم اثبات كنيم و همه را به نسخه خطى ارجاع ندهيم; چرا كه همه به آنها دسترسى ندارند، دو كتاب پيدا كرديم; يكى اليواقيت والجواهر از عبدالوهاب شعرانى (متوفا 973 ق). ايشان متن كامل اين بخش را در كتاب خود آورده است و آنجا گفته كه محيى‏الدين عربى در فتوحات چنين گفته و عنوان فصل و متن را كامل و بدون حذف آورده است . چون آن زمان چاپ نبوده و كتاب‏ها خطى بوده‏اند ايشان موقع نوشتن عينا متن را ذكر كرده‏اند .

و 400 سال بعد از ايشان شيخ حسن عدوى حمزاوى (متوفا 1303 ق). هم در كتاب مشارق الانوار متن كتاب فتوحات را از آنجا آورده و ايشان هم با عنوان فصل و بدون هيچ تلخيصى متن كامل را آورده است . در آن 400 سال حذف و سقط از كتب خطى هنوز انجام نشده بود . ما اين دو متن را آورده‏ايم و براى خوانندگان مشخص كرده‏ايم كه اين برنامه برنامه‏اى است كه توسط قطاع طريق انجام شده است كه آمده‏اند در كتاب‏ها دست‏برده‏اند تحريف كرده‏اند و اين مطالب را ما در ميلاد نور آورده‏ايم .

جزوه كوچكى هم داشتيم كه در استانبول چاپ كرديم به نام حضرت مهدى (ع) و رابطة‏العالم الاسلامى كه مشتمل بود بر پاسخ به سؤال مسلمانى از كنيا كه نظر اهل تسنن راجع به حضرت مهدى را جويا شده بود . از طرف رابطة‏العالم الاسلامى جواب بسيار زيبا، جامع، جالب و با امضاى تعدادى از سران آنجا و مهر رئيس رابطة چاپ شده كه البته در ايران هم منتشر شده است . ما در تركيه عين دست‏خط آنها را كه از رابطه گرفته بوديم، گراور كرديم و به عربى حروف‏چينى شد و ترجمه‏اش را تركى استانبولى در كنار آن در آنجا منتشر كرديم . اينها چيزهايى است كه تا الآن از ما منتشر شده است . دو اثر هم زير چاپ داريم كه به صورت سلسله مقالات در مجله موعود منتشر شده: يكى به نام با دعاى ندبه در پگاه جمعه كه پاسخ به شبهاتى است كه راجع به دعاى ندبه وجود دارد و دومى: تشرفات بين نفى و اثبات در مورد بحث امكان تشرف به خدمت آقا بقية‏الله (ع) در زمان غيبت و مقابله با افراط و تفريطى كه در اين زمينه انجام شده است .

براى آينده چه برنامه‏هايى داريد؟

در آينده ما دو كار اساسى داريم كه از قبل شروع كرده‏ايم تحت عنوان معجم احاديث المهدى (ع) و معجم الآثار الواردة فى‏المهدى (ع) مى‏خواستيم تمام احاديثى را كه راجع به آقا بقية‏الله (ع) از آقا رسول‏الله و ائمه هدى (ع) رسيده است‏به صورت مشخص، روشن و با شناسنامه هر حديث كه اين حديث اولين بار كجا درج شده است چه افرادى اين حديث را نقل كرده‏اند، سپس بحث در مورد سند و دلالتش و چه كسانى حديث را نقض يا ابرام كرده‏اند . . . بياوريم . بعدها كه اعلام شد معجم احاديث الامام المهدى (ع) را دارند مى‏نويسند ما اين را كنار گذاشتيم چون گفتيم آنها به صورت گروهى كار مى‏كنند و از تشكيلات وسيع‏ترى برخوردارند . ولى وقتى منتشر شد، ديديم بسيار چيز جالب، عالى، خوب است الا اينكه ما به تنهايى شايد دو برابر اين حديث جمع كرده بوديم . لذا در صدد برآمديم كه دوباره ما آنها را ادامه بدهيم . و اينكه ما تحت دو عنوان انجام مى‏دهيم به اين دليل است كه نخواستيم احاديث‏شيعه را با اهل سنت قاطى كنيم چون احاديث‏شيعه مسند است و به معصوم برمى‏گردد اما احاديثى كه اهل سنت دارند اغلبش به اصحاب برمى‏گردد . هر چند مسلم است كه از آقا رسول‏الله (ص) نقل مى‏كنند ولى تصريح به اين معنا در آنها نشده است و لذا آنها از آن به اثر تعبير مى‏كنند و ما هم خواستيم اين دو از هم جدا بشوند تا مفيدتر باشد . كه شايد اولى در حدود 10 مجلد و دومى در حدود 5 مجلد بشود . البته اگر توفيقى باشد منتهى وقتى ما اين كار را انجام مى‏داديم احاديث را كه از كتب و مرجع مى‏گرفتيم ديديم كه نسخه‏هاى اين كتاب‏ها خيلى مورد اعتماد نيست و بالاخره هم اختلاف نسخ و هم مشكلات ديگرى وجود دارد لذا بحث ديگرى شروع كرديم راجع به خود كتب مرجع . يعنى غيبت نعمانى، غيبت‏شيخ طوسى، كمال‏الدين شيخ صدوق كه قوى‏ترين كتاب‏هاى پايه در اين باره است روى آنها كار كرديم و با نسخ خطى فراوان مقابله كرديم تا بتوانيم نسخه خطى قابل اعتمادى را ارائه بدهيم و هر حديثى در اين معجم ارائه مى‏كنيم براساس نسخه‏اى باشد كه مورد اعتماد باشد .

از كارهاى ديگرمان كتابى است كه سال‏ها مشغول به آن هستيم كه هر جا در احاديث‏با نام يا لقبى براى آقا بقية‏الله (ع) مصادف مى‏شويم آنها را جمع كرده‏ايم كه نزديك به هزار اسم و لقب براى حضرت در كلمات معصومين (ع) تا به حال به دست آورده‏ايم كه همه‏اش مستند و منقول از معصوم است كه ان‏شاءالله در آينده به صورت كتابى منتشر خواهد شد . يكى ديگر هم بازسازى متون از بين رفته مثل همان غيبت ابن‏شاذان است‏يا غيبت ابن عقده كه تا به حال بيش از 130 حديث‏به دست آورده‏ايم كه اگر چه اصل كتاب خودش تا به حال به دست ما نرسيده است ولى احاديثى كه مسندا از او نقل شده است كه سال 333 ق . از دنيا رفته‏اند و لذا كتابشان خيلى قديمى است‏يعنى نزديك 1100 سال قبل . كه زيدى جارودى است كه هم مورد قبول همه شيعيان است و هم مورد قبول همه اهل سنت، از اين نظر از اهميت‏خاصى برخوردار است . يا كتاب غيبت على بن حمزة بطائنى كه از اصحاب امام كاظم (ع) و جزء سران واقفيه است و احاديث‏بسيار نابى از ايشان در كتاب‏ها نقل شده اگر چه كتاب غيبتش به دست ما نرسيده است . ولى احاديث فراوانى كه به دست ما رسيده به عنوان بازسازى كتاب او مى‏توانيم ارائه بدهيم .

تا به حال چه بركات و آثارى در فعاليت‏هاى خود از حضرت مشاهده كرده‏ايد؟

ما اصل زندگى‏مان مرهون وجود مقدس آقا بقية‏الله (ع) است; يعنى همه كسانى كه در جهان هستى اعم از انسان و ديگر جانداران و حتى جمادات وجود و ادامه حياتشان طفيل وجود مقدس آقا بقية‏الله (ع) است منتهى طبيعى است كه آقا بقية‏الله (ع) به كسانى كه پيرامونشان فعاليت و خدمت مى‏كنند و اگر خدمت صادقانه و تلاش جانانه باشد عنايت‏خاصى دارند كه خودشان‏فرموده‏اند: «اناغير مهملين لمراعاتكم ولا ناسين لذكركم‏» ولذادرتمام‏مقاطع‏زندگى‏مان‏عنايت‏آقا بقية‏الله (ع) ملموس و محسوس است والحمدلله به طفيل وجودش زنده‏ايم و از صدقه سرش تا الآن ادامه زندگى داده‏ايم .

آيا مى‏شود مواردى از عنايات خاصه حضرتش را نام ببريد؟

ماچيزخاصى‏نداريم‏كه‏قابل‏ذكر باشد ولى افرادى كه در اين زمينه به ذكر مثالى مى‏پردازند مشكلاتى را هم براى خودشان ايجاد مى‏كنند و هم ديگران .

چه شد كه تا اين حد فعاليت‏هاى نسبتا متمركزى روى مطالب راجع به حضرت پيدا كرديد؟

بعدها متوجه شديم كه مظلوم‏تر از آقا بقية‏الله (ع) در عرصه زندگى وجود ندارد . مثال خيلى روشن آن است كه براى ناپلئون بناپارت بيش از 000/100 جلد كتاب نوشته شده است; يعنى براى فردى كه در محدوده‏اى از زمان آمده و جناياتى انجام داده و نامى در كرده است . وقتى براى چنين كسى كه قهرمانى در تاريخ شده است اما در زمان محدود كه آن هم الگو و اسوه نيست جنايات فراوان كرده اما توام با كشورگشايى . اين همه كتاب نوشته مى‏شود آيا براى كسى مثل آقا بقية‏الله (ع) كه حجت‏خداست و تنها عامل بقاى جهان هستى است (مطابق با عقايد ما) تنها باقيمانده حجج الهى و تنها فردى است كه جانشين آدم ابوالبشر تا وجود مقدس رسول‏الله (ص) هست آيا شايسته نيست كه حداقل به اندازه بناپارت مورد توجه واقع بشود؟ ! تمام كتاب‏هايى كه ما تا الآن توانسته‏ايم (چه موجود باشند چه غير موجود) گردآورى كنيم به سه هزار عنوان نمى‏رسد به علاوه كه بعضى خيال مى‏كنند همه مسائل نوشته شده است در حالى كه انسان مى‏خواهد تحقيق كند مى‏بيند جاى آن خالى است و در آثار موجود نمى‏تواند به مسائل و ديدگاه‏هاى شفافى برسد . بنابراين گفتيم ما كه حالا بايد در يك وادى قدم بزنيم چه خوب است كه راجع به ارباب خودمان و كسى كه زيرسايه‏اش هستيم و به طفيل زندگى‏اش داريم كار مى‏كنيم فعاليت كنيم . يكى از دوستان عزيز ما همين هفته گذشته از شهرستان آمده بود در اينجا مطلبى را گفت كه خيلى جالب بود .


مى‏گفت من حدود 20 سال قبل خوابى ديدم (خواب حجت نيست ولى راهگشاست گاهى نورى را وارد زندگى انسان مى‏كند و دريچه‏اى مى‏شود) كه در دهليزى وجود مقدس حضرت حمزه سيدالشهداء و جناب مالك اشتر ايستاده‏اند و به منبرى‏ها نمره مى‏دهند . بعد از آن دهليز پله‏اى است كه مى‏رود بالا، آقا رسول‏الله و آقا اميرالمؤمنين (ع) روى آن پله ايستاده‏اند . مى‏گفت آن موقع جوان بودم، منبر خوبى داشتم، خيلى مطالعه مى‏كردم، حرف‏هاى مفيدى مى‏زدم لذا مطمئن بودم كه حداقل به من هيجده را خواهند داد وقتى نزديك رفتم به من 12 دادند به جناب حمزه چيزى عرض نكردم و رفتم به آقا رسول‏الله (ص) شكايت كردم كه يا جدا به من 12 داده‏اند! فرمودند برگرد از خودشان بپرس . برگشتم به جناب حمزه عرض كردم كه عموجان! چرا به من كم داديد؟ فرمودند كه شما از هر جهت منبرتان خيلى خوب است ولى كمبود مهمى دارد و آن هم اين كه شما در منبر از آقا بقية‏الله (ع) كم صحبت مى‏كنيد و مى‏گفت من هم از آن روز تصميم گرفتم كه حداقل ثلث منبرم را به آقا بقية‏الله (ع) اختصاص بدهم و در اين بيست‏سال گذشته روال كارم چنين بوده است . بنابراين ما نقطه اصلى را نبايد فراموش كنيم اينهايى كه اين همه در روايات به ما امر شده است كه: «اياك ان تنصب دون الحجة‏» ما معمولا آخرين فردى كه به يادمان مى‏آيد آقا بقية‏الله (ع) است‏به جاى اينكه اولين فرد باشند و لذا الحمدلله همان جرقه‏اى كه در منبر بوده براى ما راهگشا شد و به اين راه به فضل الهى كشيده شديم و هر چه پيشتر رفتيم عنايات حضرت شامل ما شد كه توانستيم اين فعاليت‏ها را ادامه بدهيم .

از اينكه وقت‏خود را در اختيار ما قرار داديد سپاسگزاريم .

من هم سپاسگزارم .

1 . كتاب فتوحات مكيه دوره‏اش‏2جلدى است; يك جلدش در تبريزاست‏وجلد دوم كه شامل اين مطلب است در قونيه مى‏باشد .

/ 1