سيد محمد كاظم عصار: فيلسوف و عارف عصر - سید محمد کاظم عصار، فیلسوف و عارف عصر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سید محمد کاظم عصار، فیلسوف و عارف عصر - نسخه متنی

سید حسن امین

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سيد محمد كاظم عصار: فيلسوف و عارف عصر

سيد حسن امين

چكيده:

علاّمه جاودان‏ياد، سيد محمد كاظم عصار (1302 - 1393ق /1263 - 1353 ش) استاد برجسته دانشكده الهيات و معارف اسلامي دانشگاه تهران در سالهاي آغازين تأسيس آن، از اعاظم حكيمان و عارفان معاصر ايران بود. در شرح حال او، مقالاتي در مجلات مختلف به چاپ رسيده است. امّا نگارنده، كه سالهاي پاياني حيات آن بزرگوار را درك كرده، براي نيكداشت ياد و تقدير از مرتبت علمي و خدمات ايشان در اين دانشكده، نگارش نسبتا جامع سرگذشتنامه اين استاد را مناسب دانسته و بر عهده گرفته است. اين مقاله مشتمل بر پاره‏اي از اطلاعات است كه در مقالات ديگر نيامده است.1

خاندان عصّار

نياي او، حاج سيد محمود حسيني، مازندراني‏الاصل و لواساني المولد و تهراني المسكن، شغل عصّاري (عصير گيري و روغن گيري) داشته است. گفتني است از راه تتبّع در نام خانوادگي ايرانيان، گاه مي‏توان پيشينه پيشه، منصب و لقب آنان را دريافت؛ چرا كه في‏المثل دارندگان القاب مهمّ در عصر قاجار، همان القاب قديم و ملغي شده را به نحوي در شناسنامه خود محفوظ نگاه مي‏داشته‏اند. چنانكه حسن وثوق‏الدوله، احمد قوام السلطنه، محمد مصدق السلطنه و مير سيّد حسن امين الشريعه به ترتيب، نامهاي خانوادگي وثوق، قوام، مصدق و امين را بر گرفتند و يا امام جمعه‏ها و شيخ الاسلام‏ها به امامي و شيخ الاسلامي مشهور شدند و برخي نيز به اقتضاي شغل خود يا پيشينيان خويش، نامهاي خانوادگي زركوب، مسكوب، حدّاد، خبّاز، واعظ، عصار و ... را انتخاب كردند.

اين سيد محمود لواساني عصّار پيشه چند فرزند داشته كه يكي از آنان، يعني آقا سيد محمد لواساني (1264 - 1316ش)- كه پدر سيّد محمد كاظم عصّار است - بر خلاف سنّت معمولِ جوامع بسته، شغل پدر (عصاري) را رها كرد و به جرگه اهل علم (روحانيان) در آمد. وي پس از گذراندن مقدمات، سطوح فقه و اصول (معالم و شرح لمعه) را نزد محمد حسن چاله ميداني (برادر حاج ملا جعفر چاله ميداني) و ملا اسماعيل قره‏باغي آموخت و بعد از حيازت سطوح ميانه معقول و منقول، در 1289ق در سي و دو سالگي به عنوان راهنماي روحاني كاروان حجّاج، به سفر حج رفت و پس از زيارت مكه و مدينه به كربلا، نجف و كاظمين سفر كرد. چون همراهان تهراني او پس از زيارت عتبات عاليات در عراق، عازم باز گشت به وطن شدند، آقا سيد محمد لواساني، به قصد ادامه تحصيل در حوزه‏هاي علميه نجف، كربلا و سامرا در عراق ماند و از محضر ملا زين العابدين مازندراني (د1309ق)، ميرزا حسن شيرازي (د 1312 ق)، ميرزا محمد رضا فشاركي و ديگران مستفيد شد(عصار، 101-119) و هم در آنجا ازدواج كرد. ثمره اين پيوند، چند فرزند بود كه سومين پسر را ـ چون در كاظمين متولد شد ـ محمد كاظم نام نهادند.

آقا سيد محمد لواساني پس از پانزده سال تحصيل و اقامت در عراق، سال 1306 ق در حالي كه پسرش، محمد كاظم، چهار ساله شده بود، به تهران برگشت و مدت دوازده سال در حوزه علميه تهران به افاده وافاضه علمي مشغول شد. در اوايل سلطنت مظفرالدين شاه در 1316ق با افكار تجدّدخواهان آشنا شد و به واسطه سيد يحيي دولت‏آبادي به عضويت «انجمن معارف» درآمد و از پشتيبانان او در آن انجمن شد (دولت آبادي، 1/232).

وي در 1340 ق / 1301 ش از تهران به مشهد هجرت كرد و تا پايان عمر در حوزه علميه مشهد به تدريس سطوح فقه و اصول و نيز حكمت و فلسفه اسلامي، مخصوصا منظومه حاج ملا هادي سبزواري مشغول شد.

سيد محمد عصّار از علماي بزرگي چون ميرزاي آشتياني، حاج ميرزا حسين نوري، حاج ميرزا حسين خليلي و شريعت اصفهاني اجازه حديث داشته است و متقابلاً جمعي از بزرگان نسل بعد نيز از جمله آيت الله سيد شهاب الدين مرعشي نجفي از ايشان اجازه حديث داشته‏اند(حبيب آبادي، 5/1765- 1766؛ رفيعي، «آشفته تهراني»، 1/410-411).

مرحوم سيد عبدالحجت بلاغي از افاضل عهد خويش و داراي آثار باارزش تاريخي، عرفاني، فقهي و تفسيري كه نويسنده حاضر به صحبت او نيز در قم رسيده است، در كتاب مقالات الحنفاء في مقامات شمس العرفاء (1/261-262)استطرادا به شرح زندگي آقا سيد محمد لواساني اشاره مي‏كند و از جمله مي‏نويسد كه آن مرحوم با آنكه در سالهاي پاياني عمر از بينايي محروم شده بود، باز دست از تدريس و تربيت طلاب برنمي‏داشت و مرحوم آيت‏الله سيد شهاب‏الدين مرعشي نجفي مكرر در سفرهاي خود به مشهد، طلاب قم را به محضر و مجلس درس او مي‏برد و سفارش مي‏كرد كه در علم بايد چنين بزرگاني را سرمشق قرار داد.

آقا سيد محمد لواساني شعر نيز مي‏سرود. وي نخست تخلص «ناظم» داشت، امّا بعدها آن را به «آشفته تهراني» و سپس به «عصار» تغيير داد (رفيعي، همانجا).

سيد محمد لواساني، سرانجام، روز دوشنبه دوم فروردين 1316 برابر با نهم محرم 1356 در مشهد وفات يافت (آقا بزرگ، 6/185) و در صحن جديد آستان قدس رضوي دفن شد.

تأليفات بسياري از سيد محمد عصّار به شرح زير به يادگار مانده كه نام برخي از آنها چنين است:

1 - توحيد كمالي در دو جزء كه مذاكراتي است در علم اخلاق، ما بين آقا كمال و معلمش، و جزء دوم آن به نام اخلاق كمالي است؛ 2 - بيان الغيب كه ديواني منظوم در استقبال ديوان خواجه حافظ است؛ 3 - لسان الغيب؛ 4 - نياح الغيب؛ (آقا سيد محمد لواساني اين چهار كتاب را بنا به مصلحتي، شايد براي اخفاء نام خود از ترس تكفير؛ به نام پدر زن خود، حاج محمد كريم (يا عبدالكريم) صابوني (د1339ق)، منتشر كرده است). 5 - فقاهة‏الرضويه در فقه استدلالي؛ 6 ـ رسالة رجالية، تأليف 1347ق، كه در ذيل جلد اول كتاب فقاهة الرضويه چاپ شده است (حبيب‏آبادي، همانجا)؛ 7 - شرح منظومه حكمت حاج ملا هادي سبزواري؛ موسوم به اشراقات الرضويّة به زبان عربي؛ 8 - شرح منظوم‏بر گلشن راز شيخ محمود شبستري؛ 9 - حاشيه بر كشف الريبه في احكام الغيبه، تأليف شيخ زين‏الدين شهيد (د 966ق) كه به همراه متن در 1305 ق چاپ شده است؛ 10 - التحفة‏المدنيّه در علم عروض (ساخته 1290ق در مدينه)؛ 11 - تاريخ عصّار؛ 12 - ناسخ التفاسير(محقق داماد، 113-114).

تحصيلات حوزوي و علوم جديد

چنانكه گذشت، محمد كاظم عصار سه - چهار ساله بود كه به همراه پدر و مادر از عتبات عراق به ايران آمد. وي بي‏گمان باتوجه به محيط خانوادگي در همان سنين، با قرائت و روخواني قرآن آشنايي داشت؛ بلكه به نوشته استاد سيد جلال‏الدين آشتياني، عصار خردسال در پنج سالگي حافظ تمام قرآن بود (آشتياني، 154). عصار تحصيلات ابتدايي را در مكتب خانه‏هاي تهران شروع كرد و قرائت قرآن، دروس فارسي و تعليم خط را در مكتب مرحوم آقا شيخ محمد علي اصفهاني گذرانيد. در 1310 ق وارد مدرسه عبدالله خان (واقع در بازار تهران، نرسيده به تيمچه حاجب الدوله) شد و به مدت سه سال نزد يكي از طلاب به نام شيخ موسي، به فرا گرفتن صرف و نحو و منطق مشغول بود.

/ 7