ساختار منطقي معرفت شناسي افلاطون
چکيده:معرفت شناسي همواره يکي از مهمترين مباحث فلسفي به شمار رفتهاست. توجه فيلسوفان از آغاز تدوين فلسفه تاکنون به معرفت شناسي
متفاوت بوده است، در اين ميان افلاطون يکي از برجسته ترين
شخصيتهايي است که معرفت شناسي دغدغه اصلي و اساسي او بوده است. و
انديشه هاي بديع و ژرفي را از طريق روش «ديالکتيک » پيرامون
چيستي معرفت و ويژگيها و واقع نمايي آن ارائه نموده. اما با توجه
به اين که افلاطون مباحث گوناگوني را در معرفت شناسي مطرح نموده
ابتدا بايد عناصر و سازه هاي مختلف تفکر افلاطوني را در هر يک از
مباحث فلسفي به دست آورد و سپس، با ترکيب آنها ساختمان فکري او
را در آن خصوص نشان داد. براساس اين روش، سازه هاي معرفت شناسي
افلاطون به ترتيب عبارتند از:1- ادراک حسي و نقد آن 2-
عقيده و پندار 3- رياضيات 4- شناخت ايده ها و نيز آثار آنها و
بيان روابط آنها با يکديگر و با اشياء محسوس 5- يادآوري 6-
ديالکتيک. در اين مقاله پيوند منطقي بين اين مراحل در گذر از هر
مرحله به مرحله بعدي آشکار گرديده است.واژگان کليدي:
معرفت شناسي، ديالکتيک، افلاطون مقدمه:معرفت شناسي
همواره يکي از مهمترين مباحث فلسفي به شمار رفته است و اين اهميت
از آن جاست که تامل فلسفي در جهان هستي جز با تامل در خود معرفت
امکان پذير نيست، زيرا فيلسوف، هدفي جز شناخت و کشف واقعيت
ندارد، و کشف واقعيت مبتني بر اثبات واقع نمايي گزاره هاي فلسفي
است و اثبات واقع نمايي اين گزاره ها تنها با اثبات واقع نمايي
معرفت آدمي ميسر است.توجه فيلسوفان از آغاز تدوين فلسفه
تاکنون به معرفت شناسي متفاوت بوده است. برخي آن را به عنوان يکي
از مسائل مهم و محوري فلسفه مورد توجه قرار داده اند و برخي به
عنوان مساله فرعي و استطردادي به آن نظر داشته اند.در اين
ميان افلاطون يکي از برجسته ترين شخصيتهايي است که معرفت شناسي
دغدغه اصلي و اساسي او بوده است.