32. هر قياسي از دو مقدمه تشكيل ميشود كه هر يك از اين دو مقدمه بايد يا خود از باورهاي پايه يقيني باشد و يا منتهي به باورهاي يقيني شود. خود باورهاي پايه يقيني نيز بينياز از استدلال است، و گرنه باورهاي پايه نبود. اما در اين جا، اين پرسش مطرح ميشود كه آيا ممكن است قياسي از دو باور پايه يقيني تشكيل شود؟باور پايه سه قسم است: حسيّات، وجدانيات، و اوّليات. علوم، كه قواعد و قوانين آنها كلي است، نميتواند از قياسهايي استفاده كند كه هر دو مقدمه آن شخصي باشد. بنابراين، اگر در علوم، قضاياي حسّي يا وجداني به كار آيد فقط يكي از دو مقدمه قياس را تشكيل ميدهد و به ناچار، مقدمه ديگر بايد كلي باشد و طبعا يا خودش اوّلي است و يا منتهي به اوّلي ميشود. اما ممكن است هر دو مقدمه قياس كلي و طبعا هر دو اوّلي باشد. اما بايد توجه داشت اگر با تشكيل قياس، در پي معلوم كردن مجهول هستيم، نميتوانيم هر يك از اوّليات را با خودش يا با ديگري تركيب كنيم و به باورهاي نظري برسيم. از اين رو، با تركيب دو دسته اول از اوّليات صادق، نميتوان به باور نظري رسيد. از تكرار حمل شيء بر خودش يا بر اجزاي خودش چيز جديدي عايد نميشود. از اين رو، در منطق گفتهاند: در مقدمات برهان، شرط است كه هر دو مقدمه آن از محمولات ذاتي نباشد. شبيه همين بيان را ميتوان در دسته سوم جاري دانست. وقتي انسان حيوان ناطق است، غيرِ حيوانِ ناطق نبودن انسان علم جديدي نيست. اما هر دو مقدمه ميتواند از دسته چهارم اوّليات باشد. بنابراين، به طور كلي، بايد گفت: در هر قياسي، دست كم يكي از دو مقدمه آن بايد از دسته چهارم اوّليات باشد و مقدمه ديگر آن ميتواند وجداني و يا هر يك از اوّليات چهارگانه باشد. پس اوّليات از سنخ چهارم نقش بديع و منحصر به فردي در استنتاج نظريات يقيني از بديهيات ايفا ميكند.
ارزيابي توجيه باورهاي مبتني بر پايه از راه قياس
33. قياسهايي كه شروط استنتاج را داشته باشد نتيجه آنها از نظر استنتاج موجّه است، اما موجّه بودن نتيجه، به طور كلي، مبتني بر يقيني بودن مقدمات است. از اين رو، اگر مقدمات قياس از وجدانيات و اوّليات باشد نتيجه يقيني است و چون اين دو موجَّه ميباشد، نتيجه نيز موجّه است