درباره شهادت يا رحلت حضرت عليه السلام، روايات گوناگونى رسيده ولى با توجّه به سخن امامحسن مجتبى عليه السلام كه مىفرمايد: «هيچ يك از ما امامان نيست، جز آن كه مسموم يا شهيدمىشود».(19) مىتوان رواياتى را كه دلالت بر شهادت حضرت عليه السلام دارد، بر ديگر روايات ترجيح داد.در اينجا تنها به بازگويى چند روايت بسنده مىكنيم:1. امام صادق عليه السلام در دنبال آيه شريفه (ثمّ رددنا لكم الكرّة عليهم)(20) مىفرمايد: «مقصود زنده شدن دوباره امام حسين عليه السلام و هفتاد نفر از اصحابش در عصر امامزمان است؛ درحالى كه كلاه خودهاى طلايى بر سر دارند و به مردم، رجعت و زنده شدن دوباره حضرت حسين عليه السلام را اطلاع مىدهند تا مؤمنان به شك و شبهه نيفتند.اين در حالى است كه حضرت حجّت در ميان مردم است. چون معرفت و ايمان به حضرتش در دلهاى مردم استقرار يافت، مرگ حضرت حجّت عليه السلام فرا مىرسد. پس حضرت امام حسين عليه السلام متولّى غسل و كفن و حنوط و دفن ايشان خواهد شد و هرگز غير از وصى، وصى را تجهيز و آماده خاك سپارى نمىكند».(21)زهرى مىگويد: حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف چهارده سال زندگى مىكند؛ سپس به مرگ طبيعى به جوار حق مىرود.(22)ارطاة مىگويد: به من (خبر) رسيده است كه حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف چهل سال زندگى مىكند؛ سپس به مرگ طبيعى در بستر خود مىميرد.(23)كعب الاحبار مىگويد: منصور اين امّت مهدى است و ساكنان زمين و پرندگان آسمان بر او درود مىفرستند.اوست كه در جنگ با روم و جنگهاى عظيم مورد آزمايش قرار مىگيرد و اين آزمايش بيست سال طول مىكشد و حضرتش به همراه دو هزار نفر از فرماندهان پرچمدار، به شهادت مىرسند؛ سپس هيچ مصيبتى پس از مصيبت فقدان رسول اللَّه صلّى الله عليه وآله وسلّم بر مسلمانان گرانتر از شهادت حضرت مهدى عليه السلام نخواهد بود.(24)البته سخنان زهرى و ارطاة و كعب از نظر ما مورد اعتماد نيست؛ مگر آن كه شاهد صدق داشته باشد.