زمينه سازان ظهور
بخش عمدهاى از رواياتى كه درباره رويدادهاى پيش از ظهور و ياران حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف آمده است، درباره ايران و ايرانيان است كه با تعبيرات گوناگونى مانند: اهل فارس، عجم، اهل خراسان، اهل قم، اهل طالقان، اهل رى و... بيان شده است.با بررسى مجموع اين روايات، به اين نتيجه مىرسيم كه در كشور ايران، پيش از ظهور امامزمان عجل الله تعالى فرجه الشريف، نظامى الهى ومدافع ائمّه معصومين عليهم السلام بر پا مىگردد كه مورد نظر امامزمان عجل الله تعالى فرجه الشريف است و نيز مردم ايران، نقش عمدهاى در قيام آن حضرت دارند كه در بخش قيام به آن مىپردازيم. در اينجا به ذكر چند روايت بسنده مىكنيم:رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم مىفرمايد: «مردمى از مشرق زمين قيام مىكنند و زمينه را براى قيام حضرت مهدى عليه السلام فراهم مىسازند».(19)نيز مىفرمايد: «پرچمهاى سياهى از سمت مشرق خواهد آمد كه دلهاى آنان همانند پارههاى آهن است؛ پس هر كس از حركت آنان، آگاهى يافت، به سوى آنان برود و با آنان بيعت كند؛ هر چند لازم باشد كه بر روى يخ حركت كند».(20)امام باقر عليه السلام مىفرمايد: «گويا قومى را مىبينم كه در مشرق قيام كردهاند و حق را مىطلبند؛ ولى حق را به آنان نمىدهند. بار ديگر طلب مىكنند؛ ولى باز به آنان واگذار نمىكنند. در اين حالت، شمشيرها را از نيام كشيده، بر شانه مىگذارند كه در اين هنگام، دشمن خواسته آنان را مىپذيرد؛ ولى آنان نمىپذيرند و قيام مىكنند و حق را واگذار نمىكنند، مگر به صاحب أمر. كشتگان آنان شهيد هستند و اگر من آنان را درك مىكردم، خودم را براى صاحب اين امر آماده مىكردم».(21)امام باقر عليه السلام مىفرمايد: «ياران حضرت قائم عجل الله تعالى فرجه الشريف سى صد و سيزده نفر و از فرزندان عجم هستند».(22)هر چند عجم به غير عرب گفته مىشود، ولى بهطور حتم ايرانيان را در برمى گيرد و با توجه به روايات ديگر، در بين نيروهاى ويژه حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف تعداد زيادى از ايرانيان حضور دارند.رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم مىفرمايد: «به زودى پس از شما، اقوامى خواهند آمد كه زمين زير پاىشان جمع مىشود - طىّ الارض مىكنند - و درهاى دنيا بر روى آنان گشوده مىگردد و آنان را مردان و زنان فارس خدمت مىكنند. زمين زير گامهاىشان پيچيده مىشود؛ به گونهاى كه هر يك از آنان بخواهد، فاصله شرق تا غرب را در يك ساعت مىپيمايد. نه آنان خود را به دنيا فروختهاند و نه اهل دنيايند و نه دنيا در آنان حظّ و نصيبى دارد».(23)اميرمؤمنان عليه السلام مىفرمايد: «خوشا به حال طالقان؛ زيرا خداوند در آنجا گنجهايى دارد كه نه از طلا و نه از نقرهاند، بلكه مردان با ايمانى هستند كه خدا را به حق شناختهاند و آنان ياوران مهدى آل محمد عجل الله تعالى فرجه الشريف در آخرالزمان خواهند بود».(24)رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم نيز درباره خراسان مىفرمايد: «در خراسان گنجهايى است؛ امّا نه از طلاو نقره؛ بلكه آنان مردانى هستند كه خدا و رسولش آنان را دوست مىدارند».(25)(1). بحارالانوار، ج67، ص351.(2). تفسير امام عسكرى عليه السلام، ص344؛ احتجاج، ج2، ص260؛ منية المريد، ص35؛ محجة البيضاء، ج1، ص32؛ حلية الابرار، ج2، ص455؛ بحارالانوار، ج2، ص6؛ العوالم، ج3، ص295.(3). عن النبىّ صلّى الله عليه وآله وسلّم: «إنَّ اللَّه تعالى يبعث لهذه الأُمّة على رأس كل مائة سنة من يجدد لها دينها» ابىداود، سنن، ج4، ص109، حاكم، مستدرك، ج4، ص522؛ تاريخ بغداد، ج2، ص61؛ جامع الاصول، ج12، ص63؛ كنز العمّال، ج12، ص193 و تا آنجا كه تتبّع كردم مدركى از كتابهاى شيعه براى آن نيافتم.(4). بحارالانوار، ج60، ص217.(5). همان، ص216.(6). همان، ص213.(7). همان، ج60، ص213؛ سفينة البحار، ج2، ص445.(8). بحارالانوار، ج60، ص217.(9). بحارالانوار، ج60، ص217.(10). همان، ص218.(11). همان، ص216.(12). همان، ص218.(13). ذِكْر اصبهان، ص11.(14. موالى و مولى، در لغتشناسى، واژههاى گوناگونى دارد. علاّمه امينى در جلد اوّل الغدير، بيست و دو واژه را نقل فرمودهاند و در اصطلاح، در آيه و حديث، پنج معنا دارد: ولاء عتق، ولاء اسلام، ولاء حلف، ولاء قبيله، ولاء، در برابر عرب و مراد غير عرب است و اين معنا غالباً مقصود عالمان علم رجال است؛ ر. ك: التقريب و التيسير، ج2، ص333.راز اين كه اين كلمه را بر ايرانيان تطبيق مىدهند، شايد به حكم غلبه وجودى و يا استعمالى باشد. چنانكه بعضى اين معنا را مدّعى شدهاند.علاوه بر اين در نوشتههاى عالمان قديم و معاصر، اينچنين تفسير شده است و ما به پيروى از آنان چنين تفسير كردهايم، ولى بر آن پافشارى نداريم.(«فارس» به سرزمينهايى مىگفتند كه در برابر كشور روم بود و شامل ايران امروز و بخش ديگرى از سرزمينهايى بود كه جزء قلمرو ايران آن زمان بود.(15). ذكر اصبهان، ص12؛ ر. ك: الجامع الصحيح، ج5، ص382.(16). راموز الاحاديث، ص33.(17). با توجه به اين كه بازار كوفه اكثراً فارس و ايرانى بودند و با زبان فارسى سخن مىگفتند (چنانكه از مستدرك الوسائل، ج13، ص250، حديث 4، فهميده مىشود.) به خوبى روشن مىشود، كه موالى مورد اعتراض اشعث و مورد دفاع اميرمؤمنان، همان ايرانيان بودند.(18). الغارات، ج24، ص498؛ سفينة البحار، ج2، ص693؛ ابنابىالحديد، شرح نهج البلاغه، ج20، ص284.(19). ابنماجه، سنن، ج2، ص1368؛ المعجم الاوسط، ج1، ص200؛ مجمع الزوائد، ج7، ص318 - كشف الغمّه، ج3، ص268؛ اثبات الهداة، ج3، ص599؛ بحارالانوار، ج51، ص87.(20). عقد الدرر، ص129؛ شافعى، بيان، ص490؛ ينابيع المودّه، ص491؛ كشف الغمّه، ج3، ص263؛ اثبات الهداة، ج3، ص596؛ بحارالانوار، ج51، ص84.(21). نعمانى، غيبة، ص373؛ بحارالانوار، ج52، ص243؛ ابنماجه، سنن، ج2، ص1366؛ حاكم، مستدرك، ج4، ص464.(22). نعمانى، غيبة، ص315؛ اثبات الهداة، ج2، ص547؛ بحارالانوار، ج52، ص369.(23). فردوس الاخبار، ج3، ص449.(24). شافعى، بيان، ص106، متقى هندى، برهان، ص150؛ كنز العمّال، ج14، ص591؛ ينابيع المودّه، ص491؛ كشفالغمّه، ج3، ص286.(25). كنز العمّال، ج14، ص591.