چشم اندازی به حکومت امام مهدی عجل اللَّه تعالی فرجه الشریف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

چشم اندازی به حکومت امام مهدی عجل اللَّه تعالی فرجه الشریف - نسخه متنی

نجم الدین طبسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

1. اُمّ عطيه؛

او در هفت غزوه شركت كرد. مداواى زخميان از جمله خدمات وى بود.(39)

امّ عطيه مى‏گويد: يكى از وظايف من نگهبانى از وسايل سربازان بود.(40)

2. امّ عماره (نسيبه)؛

رشادت‏هاى او در جنگ اُحُد به قدرى بود كه مورد ستايش و تقدير فراوان پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم قرار گرفت.(41)

3. امّ ابيه؛

او جزو شش زنى بود كه راهى قلعه خيبر شد. پيامبر به آنان فرمود: «به دستور چه كسى به اين‏جا آمده‏ايد؟» امّ ابيه مى‏گويد: چون آثار خشم را بر چهره آن حضرت مشاهده كرديم، گفتيم: ما با مقدارى دارو به منظور مداواى زخميان آمده‏ايم. آن‏گاه حضرت، با ماندن ما در آن‏جا موافقت كرد. شغل ما در اين جنگ مداواى زخميان و پختن غذا بود.

4. امّ ايمن؛

در جنگ‏ها، زخميان را مداوا مى‏كرد.(42)

5. حمنّه؛

به زخميان آب مى‏رساند و آنان را مداوا مى‏كرد. او شوهر، برادر و دايى خود را در جبهه نبرد از دست داد.(43)

6. ربيعه دختر معوذ؛

زخميان را مداوا مى‏كرد.(44) او مى‏گويد: با رسول خدا عازم نبرد شديم و شهدا را به مدينه انتقال داديم.

7. امّ زياد؛

او از جمله شش زنى بود كه به منطقه جنگ خيبر براى مداواى زخميان رفت.(45)

8. اميّه دختر قيس؛

پس از هجرت مسلمان شد. او مى‏گويد: با گروهى از زنان بنى غفار به حضور پيامبر رسيده، عرض كرديم: مايل هستيم در خدمت شما براى معالجه زخميان و كمك به رزمندگان، به سوى خيبر حركت كنيم.

پيامبر به نشانه خشنودى فرمود: «با عنايات الهى حركت كن».(46)

9. ليلاى غفاريه؛

مى‏گويد من زنى بودم كه با پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم براى مداواى زخميان به جنگ مى‏رفتم.(47)

10. امّ سليم؛

در جنگ احد به رزمندگان آب مى‏رساند و با اين كه حامله بود؛ در جنگ حنين شركت كرد.(48)

11. معاذه غفاريه؛

بيماران را پرستارى و زخميان را معالجه مى‏كرد.(49)

12. امّ سنان اسلميه؛

هنگام عزيمت به جنگ خيبر به پيامبر عرض كرد: دوست دارم با شما حركت كنم و در ميدان جنگ به معالجه زخميان و مداواى بيماران و يارى مجاهدان بپردازم و از وسايل ايشان نگه دارى و تشنگان را سيراب كنم. حضرت صلّى الله عليه وآله وسلّم فرمود: «رواست؛ با همسر من امّ سلمه حركت كن».(50)

13. فاطمه زهرا(س)؛

محمد بن مسلمه مى‏گويد: در جنگ احد زنان به جست و جوى آب پرداختند و ايشان چهارده نفر بودند كه فاطمه(س) نيز با ايشان بود.(51)

زنان، آب و غذا را بر پشت خويش حمل مى‏كردند و به درمان زخميان مى‏پرداختند و به آنان آب مى‏دادند.(52)

14. امّ سليط؛

عمر بن خطّاب مى‏گويد: امّ سليط در جنگ اُحد، مشك‏هاى آب را براى ما حمل مى‏كرد و به تعمير وسايل و تجهيزات مى‏پرداخت.(53)

15. نسيبه؛

او همراه شوهر و دو پسرش در جنگ احد شركت كرد و مشك آبى برداشت و زخميان را سيراب مى‏كرد. آن‏گاه كه جنگ شدّت گرفت، او نيز به نبرد پرداخت و دوازده زخم شمشير و نيزه را متحمّل شد.(54)

16. انيسه؛

او در جنگ احد، به حضور پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم رسيد و گفت: اى رسول خدا! فرزندم عبداللَّه بن سلمه، از رزم آوران بدر، اينك در جنگ احد شهيد شده است؛ دوست دارم او را به مدينه انتقال دهم و در آن‏جا به خاك بسپارم تا مزارش نزديك (خانه‏ام) باشد و با وى انس گيرم.

پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم به او اجازه داد. انيسه، پيكر پاك فرزند شهيد خود را به همراه يكى ديگر ازشهداى اسلام به نام مجدر بن زياد در عبايى پيچيده، آنان را به وسيله شتر به‏مدينه‏حمل كرد.(55)

اين گوشه‏اى از فعّاليت و نقش زنان در جبهه اسلام به فرماندهى رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم بود. شايد هميارى زنان در امور نظامى و پشتيبانى براى آن بود كه از نيروهاى رزمنده در نبرد و جنگ رودررو با دشمن، حداكثر استفاده بشود. زنان دوران حكومت حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف نيز با همين هدف، نقش زنان دوران پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم را ايفا مى‏كنند.

در آن دوران يا پيش از آن، زنان نقش‏هاى گوناگونى دارند؛ تبليغات عليه دجّال و برحذر داشتن مردم از وى، از جمله نقش‏ها و وظايف آنان است.

ابوسعيد خدرى مى‏گويد: هرجا دجّال قصد مى‏كند به آن‏جا برود زنى به نام لئيبه (طيبه) پيش از او خود را به آن‏جا مى‏رساند و مى‏گويد: دجّال به سوى شما مى‏آيد؛ از او دورى جوييد و از عاقبت كارش بر حذر باشيد!(56)

(1). اثبات الهداة، ص‏496؛ بحارالانوار، ج‏52، ص‏279.

(2). طوسى، غيبة، ص‏274؛ كشف الغمّه، ج‏3، ص‏252؛ بحارالانوار، ج‏52، ص‏290.

(3). كمال الدين، ج‏2، ص‏653؛ طوسى، غيبة، ص‏274، التهذيب، ج‏4، ص‏333؛ ملاذ الاخيار، ج‏7، ص‏174؛ بحارالانوار، ج‏52، ص‏285.

(4). بحارالانوار، ج‏52، ص‏285.

(5). التهذيب، ج‏4، ص‏300؛ ابن‏طاووس، اقبال، ص‏558؛ خرائج، ج‏3، ص‏1159؛ وسائل الشيعه، ج‏7، ص‏338؛ بحارالانوار، ج‏98، ص‏34؛ ملاذ الاخيار، ج‏7، ص‏116.

(6). طوسى، غيبة، ص‏274؛ بحارالانوار، ج‏52، ص‏290.

(7). المهذب البارع، ج‏1، ص‏194؛ خاتون آبادى، اربعين، ص‏187؛ وسائل الشيعه، ج‏5، ص‏228؛ اثبات الهداة، ج‏3، ص‏571؛ بحارالانوار، ج‏52، ص‏208.

(8). الحاوى للفتاوى، ج‏2، ص‏68؛ احقاق الحق، ج‏13، ص‏324.

(9). ابن‏حمّاد، فتن، ص‏95؛ عقد الدرر، ص‏145؛ سفارينى، لوائح، ج‏2، ص‏11؛ ابن‏طاووس، ملاحم، ص‏64؛ صراطالمستقيم، ج‏2، ص‏262.

(10). امام باقر عليه السلام به ابوحمزه فرمود: «گويا قائم اهل بيتم را مى‏بينم كه وارد نجف مى‏شود و هنگامى كه به بالاترين نقطه نجف رسيد، پرچم رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم را مى‏گشايد. زمانى كه پرچم باز شد، فرشتگانى كه در جنگ بدر حضور داشتند، بر او فرودمى‏آيند». عياشى، تفسير، ج‏1، ص‏103؛ نعمانى، غيبة، ص‏308؛ كمال الدين، ج‏2، ص‏672؛ تفسير برهان، ج‏1، ص‏209؛ بحارالانوار، ج‏52، ص‏326.

(11). اثبات الهداة، ج‏3، ص‏582؛ بحارالانوار، ج‏52، ص‏305.

(12). ابن‏حمّاد، فتن، ص‏98؛ ابن‏طاووس، ملاحم، ص‏68، القول المختصر، ص‏24؛ ينابيع المودّه، ص‏435؛ الشيعة و الرجعه، ج‏1، ص‏210.

(13). عقدالدرر، ص‏84، 149؛ البيان، ص‏118؛ حاكم، مستدرك، ج‏4، ص‏431؛ الدر المنثور، ج‏6، ص‏50؛ نور الابصار، ص‏170؛ ابن‏طاووس، ملاحم، ص‏142؛ احقاق الحق، ج‏13، ص‏150.

(14). الحاوى للفتاوى، ج‏2، ص‏68؛ احقاق الحق، ج‏13، ص‏324.

(15). خرائج، ج‏3، ص‏1169؛ طوسى، غيبة، ص‏268.

(16). اثبات الهداة، ج‏3، ص‏530.

(17). عقد الدرر، ص‏167.

(18). ابن‏حمّاد، فتن، ص‏95؛ ابن‏طاووس، ملاحم، ص‏64؛ الفتاوى الحديثيه، ص‏31؛ القول المختصر، ص‏23.

(19). ابن‏حمّاد، فتن، ص‏83؛ الحاوى للفتاوى، ج‏2، ص‏67؛ متقى هندى، برهان، ص‏118؛ ابن‏طاووس، ملاحم، ص‏64.

(20). قرطبى، مختصر تذكره، ص‏128؛ احقاق الحق، ج‏13، ص‏260.

(21). احمد، مسند، ج‏2، ص‏76؛ فردوس الاخبار، ج‏5، ص‏424؛ مجمع الزوائد، ج‏7، ص‏15.

(22). ابن‏حمّاد، فتن، ص‏151.

(23). فردوس الاخبار، ج‏5، ص‏515؛ كنز العمّال، ج‏14، ص‏338؛ التصريح، ص‏254.

(24). عياشى، تفسير، ج‏1، ص‏65؛ نعمانى، غيبة، ص‏279.

(25). دلائل الامامه، ص‏259؛ اثبات الهداة، ج‏3، ص‏75.

(26). بيان الأئمه، ج‏3، ص‏338.

(27). رياحين الشريعه، ج‏5، ص‏153؛ خصائص فاطميه، ص‏343.

(28). منهاج الدموع، ص‏93.

(29). تاريخ طبرى، ج‏2، ص‏7؛ حلبى، سيره، ج‏1، ص‏59.

(30). عبدالرزاق، مصنّف، ج‏4، ص‏309؛ الاصابه، ج‏4، ص‏432.

(31). تنقيح المقال، ج‏3، ص‏70.

(32). همان، ص‏78.

(33). اسد الغابه، ج‏5، ص‏481.

(34). معجم رجال الحديث، ج‏14، ص‏23، 108، 176؛ رياحين الشريعه، ج‏3، ص‏381.

(35). تنقيح المقال، ج‏23، ص‏75.

(36). كافى، ج‏1، ص‏346؛ تنقيح المقال، ج‏3، ص‏75.

(37). اعيان الشيعه، 32، ص‏6.

(38). اختيار معرفة الرجال، ص‏75، شرح حال رشيد؛ تنقيح المقال، ج‏1، ص‏431 و ج‏3، ص‏82؛ معجم رجال الحديث، ج‏7، ص‏190؛ اعيان الشيعه، ج‏32، ص‏6؛ سفينة البحار، ج‏2، ص‏522؛ رياحين الشريعه، ج‏5، ص‏40.

(39). ابو عوانه، مسند، ج‏4، ص‏331.

(40). واقدى، مغازى، ج‏1، ص‏270.

(41). كنز العمّال، ج‏4، ص‏345.

(42). الاصابه، ج‏4، ص‏433.

(43). ابن‏سعد، طبقات، ج‏8، ص‏241.

(44). اسد الغابه، ج‏5، ص‏451؛ بخارى، صحيح، ص‏14، ص‏168.

(45). الاصابه، ج‏4، ص‏444.

(46). اسد الغابه، ج‏5، ص‏405.

(47). نقش زنان در جنگ، ص‏22.

(48). ابن‏سعد، طبقات، ج‏8، ص‏425.

(49). اعلام النساء، ج‏5، ص‏61.

(50). رياحين الشريعه، ج‏3، ص‏410.

(51 52). واقدى، مغازى، ج‏1، ص‏249.

(53). بخارى، صحيح، ج‏12، ص‏153.

(54). واقدى، مغازى، ج‏1، ص‏268.

(55). اسد الغابه، ج‏5، ص‏406؛ ر. ك: حجة الاسلام محمد جواد طبسى، نقش زنان.

(56). ابن‏حمّاد، فتن، ص‏151؛ كنز العمّال، ج‏14، ص‏602.

/ 191