در روايات از لباس مخصوصى براى حضرت قائم عجل الله تعالى فرجه الشريف به هنگام ظهور ياد شده است؛ گاهى از پيراهن رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم سخن گفته شده و گاه از پيراهن يوسف عليه السلام به عنوان لباس حضرت به هنگام ظهور نام برده شده است.يعقوب پسر شعيب مىگويد: امام صادق عليه السلام فرمود: «آيا نمىخواهى پيراهنى را كه حضرت قائم به هنگام ظهور، بر تن دارد به تو نشان دهم؟» عرض كردم: البته مايلم آن را ببينم. حضرت، صندوقچهاى را خواست و آن را گشود و از آن پيراهن كرباسى بيرون آورد و آن را باز كرد و در گوشه آستين چپ آن لكه خونى بود.امام عليه السلام فرمود: «اين پيراهن پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم است و در روزى كه چهار دندان پيشين حضرت را (در جنگ احد) شكستند، آن را بر تن داشت و حضرت قائم عجل الله تعالى فرجه الشريف در حالى كه اين پيراهن را بر تن دارد، قيام مىكند. من آن خون را بوسيدم و بر ديده خود نهادم. آنگاه حضرت لباس را پيچيده و برداشت».(18)مفضل بن عمر مىگويد: امام صادق عليه السلام فرمود: «مىدانى پيراهن يوسف چه بود؟» گفتم: خير، فرمود: «چون براى ابراهيم عليه السلام آتش افروختند، جبرئيل براى او پيراهنى آورد و بر تن او پوشاند تا گرما و سرما به او آسيب نرساند و چون وفات او فرا رسيد، آن را در جلد دعايى نهاد و به بازوى فرزندش اسحاق آويخت. او نيز آن را به يعقوب داد. آنگاه كه يوسف متولد شد، يعقوب آن را در بازوى يوسف قرار داد. بر يوسف نيز حوادثى گذشت تا اين كه عزيز مصر شد. چون يوسف آن را در آنجا از جلد بيرون آورد، يعقوب عليه السلام بوى آن را شنيد و اين سخن خداوند در قرآن است كه در حكايت يوسف از قول يعقوب مىفرمايد: «و من بوى يوسف را استشمام مىكنم، اگر مرا به خطا نسبت ندهيد»(19) و آن همان پيراهنى است كه از بهشت فرود آمده است».عرض كردم: قربانت گردم؛ آن پيراهن به دست چه كسى رسيده است؟ فرمود: «به دست اهل آن است؛ پيراهن همراه قائم ماست؛ آنگاه كه ظهور كند». سپس فرمود: «هر پيامبرى كه دانش يا چيز ديگرى را به ارث برده است، همه آنها به محمد صلّى الله عليه وآله وسلّم رسيده است».(20)