«و گوشهگيران انتظار جلوه خوش مىكشند برشكن طرف كلاه و ب-رقع از رخ برفكن با سپاس به درگاه حضرت ربالارباب كه برگزيده دو عالم محمد مصطفى( ص) را نبى رحمتخويش بر بندگان قرار داد و حب خاندان مطهر او را تاج افتخار و كرامتشيعيان نمود تا با نوشيدن جام محبت از كوثر ولايت از بند ضلالتبرهند و در ميانه موجهاى كوبنده گمراهى ره به منزل مقصود برند و اسلام را به عنوان كاملترين دين به جهانيان معرفى كرد. اما چنانكه مىدانيم مسلمين آن گونه كه شايسته بود، از آن پاسدارى نكردند و تنها به وسيله ائمه معصومين(ع) و علماء تربيتشده در مكتب ايشان، به مدد و سيره و سنت نبى اكرم(ص) ساحت اين آيين از دستخوش تحريف و استحاله در ميان آراء منتشر در امان ماند و اين نبود جز ظهور عينى وعده خداوند كه فرموده بود: «انا نحن نزلناالذكر و نحن له لحافظون» الحجر - آيه9 اما اين بدان معنى نبود كه همه مسلمين و از جمله شيعيان سيره و روش زندگى مادى و حيات فرهنگى خود را با آن دستورات منطبق ساختند بلكه، آنها با غفلت تام، خود را از آن همه نعمت محروم كردند و در چنگال تبعات حاصل از نافرمانى گرفتار آمدند چنانكه در ميان حوادث پى درپى، به سختىهاى بسيار مبتلا شدند. شايد اگر دستگيرى بزرگان اهل دين و از آن مهمتر، عنايات حضرت ربانى نبود، هر آينه در ميان حوادث - به تاوان همه غفلتها نامشان از صفحه هستى محو شده بود. امروزه مسلمين و همه سرزمينهاى اسلامى، در ميان سختىهاى حاصله از سلطه فرهنگ و تمدن شركآلود و تمدنى كه «ظلم» به تمام معنى كلمه را در جهان گسترده است. خودكامگى بشر، طى قرون اخير، از او موجودى مستكبر ساخته است كه به هيچ يك از قوانين و سنن پاىبند نيست. ديگر فرمان هيچ نبى و مرسل و يا كتابى را گردن نمىنهد و تنها فرمانبردارى از ميل و تمناى حيوى خويش را در دستور كار حيات مادى و فرهنگى خود وارد ساخته است. تمنايى كه كاملترين صورت آن را در آئينه فرهنگ و تمدن مغربزمين مىتوان ديد. در آن مجموعه، دريافتها و موازين همه اديان، مذاهب و انديشههاى كلى پيشينيان، حقير، كمارزش و غيرعلمى فرض شده و پذيرش هر راى و كلامى، منوط به اثبات در دستگاه عقل تجربى و كمى شده در نتيجه، همه معتقدات و دريافتهاى متكى به عالم غيب مورد ترديد واقع گشته است. استيلاجويى و استكبار ورزيدن، ذاتى اين فرهنگ و تمدن است و هرچه از عمر آن گذشته، اين وجه را بيش از پيش آشكار ساخته است. و اينك، به قوىترين شكل، وجوه آن نمودار شده است و امروزه بشر قدرتطلب، در پى سلطهجويى، داعيه الوهيت در سر مىپرورد. ستمديدگان در گوشه و كنار جهان، تاوان سختسلطهجويى اربابان قدرت و ثروت را پس مىدهند. جنگها، آشوبها و ناامنى، روزگار را بر پيروان اديان سياه كرده است. همه مرزها و محدودهها درنورديده شدهاند و ديگر هيچ حرمتى پاس داشته نمىشود. تجاوز بشر به محدوده آبها، آسمانها، جنگلها و زمين، موجب درهم ريختن تعادل و تساوى قواى طبيعى شده و بيمارى، خشكسالى، آلودگى منابع حياتى و بلاهاى فراوان را نصيب انسان ساخته است. از بين رفتن شان انسانى زنان، مردان و كودكان، موجب از هم پاشيده شدن نظام خانواده و شيوع بيماريهاى مهلك و لاعلاج شده. بىعدالتى، ظلم و سوءاستفاده از قدرت، موجب رواج فقر، دزدى، قتل و هزاران عمل منافى عفتشده است. دستگاههاى ارتباطى، همه مرزها را درنورديدهاند و با گذر از هر مانع و رادعى، ابتذال اخلاقى را در ميان مردمان مىپراكنند و ديگر هيچ انسانى بر كره خاك، در امان نيست و هيچ حريمى براى او مامن امن به حساب نمىآيد. هر فرياد و صدايى كه از سر دينخواهى و عدالتجويى از گوشه و كنار عالم بلند شود به سختترين صورت منكوب مىشود. براى متجاوزين جوياى قدرت ديگر هيچ مذهب و ملتى معنى ندارد. سياه، زرد و سفيد; افريقايى، اروپايى و آسيايى، همه و همه در زير ضربات تازيانه اين مستكبرين روزگار مىگذرانند. سخن درباره شهر بىدروازهايست كه نظريهپردازان غربى ازمىكردند اما اينك تبديل به شهر فاسد و بىخدايى شده است كه تباهى را در خود جاى داده و شايد بتوان گفت: ظهور مدينه غربى، مصداق بارز فتنه بزرگى است كه رسول اكرم (ص) و ائمه معصومين (ع) همه مختصات و مشخصات آن را در قالب كلام و بيان خويش عرضه داشته بودند. فتنهاى كه انسان را به حضيض تاريكى و دورى از حقيقت كشيده و همه چيز را از جايگاه و شان اصلى خود خارج كرده است. ديگر: - همه تعاريف درباره انسان، جهان، مبدا هستى، علم، حقيقت، غيبت، تفكر، عدالت، صلح، ادب و... مبتنى بر نوعى ويژه از دريافتهاى شركآلود و غيردينى عرضه شدهاند. - همه سنتها، آداب، شيوهها، بايدها و نبايدها، مبتنى بر تمناى انسان غيردينى و شناختى الحادى طراحى و تبليغ شدهاند. - همه اعمال و رفتار آدميان و آنچه كه بايد به عنوان دستورالعمل زندگى بدان عامل باشد از منبعى غير دينى اخذ شدهاند. و در نتيجه بحران و دگرگونيهاى بزرگى در همه صورتهاى حيات نمودار شده است. با اين همه، جهانگير شدن ظلم حاصل از تسلط فرهنگ و تمدن غربى، دورى از سرچشمه حقيقى اديان آسمانى، در كنار بسيارى از رخدادها، زنگهاى افول و از هم پاشيدگى شرك و الحاد را به صدا آورده است و طلايهداران لشكر ايمان و رستگارى نويد فرارسيدن آن پيك پىخجسته را سر دادهاند. بىترديد، همچنانكه جريان ظلم مرحله به مرحله ساحتخويش را گسترده ساخته و بر همه گوشهها غالب آمد، جريان عدل نيز در بستر مناسب خود، چونان اشعه خورشيد، پيش مىآيد تا در تقابل بزرگ، در همه جا گسترده شود. همه منابع فرهنگى يهود، نصارا و بالاخره مسلمين، ظهور «موعود» را نويد داده و ويژگيهايش را برشمردهاند. اعتقاد به اين امر، به عنوان بزرگترين آرزو و انگيزه، همواره شيعيان را از درغلتيدن در انفعال و تباهى در برابر بيگانگان در امان نگهداشته است. از آن مهمتر، شيعيان، همواره موظف به شناسايى آن «موعود» بودهاند تا با تاسى به او، شدايد و سختيهاى عصر «غيبتخورشيد» را تاب آورند. همين باور، در طول تاريخ، شيعيان را در برابر امواج خروشان بىدينى و شدايد زمان پايدار نگهداشته است چه آنان، با داشتن تصويرى از جهان مطلوب و مدينه فاضله موعود، همواره طالب دسترسى به شهرى منطبق با باورهاى دينى و اخلاق مذهبى خود بودهاند. با اين مقدمه بايد گفت: «موعود» به عنوان يك نشريه فرهنگى، شناسايى همه وجوهفرهنگ و تمدن در وظيفه خود آورده است تا شايد با عنايات خداوند يكتا و توجهات حضرت ولى عصر عليهالسلام، زمينههاى نقد و بررسى جدى فرهنگ و مدنيت مغربزمين را فراهم آورد. در همين راستا، مقابله با شبيخون فرهنگى استكبار جهانى و پيراستن حوزههاى فرهنگى و صورتهاى عملى مسلمين از شائبههاى غربزدگى در دستور كار اين نشريه قرار گرفته است. طرح مباحث مختلف مربوط به حضرت صاحبالامر (ع) از جمله ولايت، امامت، حجت، غيبت، ظهور، رجعت و ديگر موضوعات مرتبط با اين امر در وجوه تاريخى، اعتقادى، فرهنگى و ادبى در زمره وظيفه اصلى اين نشريه مىباشد. گردانندگان نشريه بيش و پيش از هر امر، تحقيق و تفحص درباره موضوعات سابقالذكر را ضرورى و الزامى مىدانند و بر آنند تا با كمك گرفتن از علماء، محققان، صاحبنظران و انجام تحقيقات مبنايى، فصول نشريه را با زبانى درخور و مناسب به حضور همه شيعيان اهل بيت نبى اكرم (ص) و مسلمين تشنه حقيقت ناب محمدى در سرتاسر عالم عرضه دارند. نشريه به هيچ گروه، سازمان و انجمنى وابستگى مستقيم و غيرمستقيم ندارد و اين امر را نيز مخالف با اهداف فرهنگى خود مىشمارد، و بر آن است تا دوش به دوش امت اسلامى و با همآنان مسير پرفراز و نشيب انقلاب اسلامى و نظام مقدس جمهورى اسلامى ايران را - كه حضرت امام خمينى رحمتالله عليه پايهگذارى نمودند و هم اينك نيز تحت زعامت و رهبرى حضرت آيتالله خامنهاى مراحل حساس خود را پشتسر مىنهد - طى كند. چه، ظهور هرگونه جدايى، انشقاق و تفرقه در زمانهاى كه همه سپاه كفر و الحاد به سركردگى صهيونيسم و امپرياليسم كيان ملتهاى مسلمان را به خطر انداخته است تنها گردآمدن حول محور واحد ولايت است كه مىتواند مسلمين را در دستيافتن به هويتحقيقى و معنويشان يارى دهد. گستره نشريه موعود بينالمللى است و اميد آن مىرود كه با فراهم آمدن تسهيلات لازم به زبانهاى عربى، انگليسى، اردو و... منتشر گشته و در اختيار ساكنان ديگر سرزمينهاى اسلامى قرار گيرد. خوان گسترده «موعود» مهياى پذيرايى از همه شيفتگان اهل بيت امامت و ولايت، بويژه محققان، نويسندگان، شاعران، اديبان و ... مىباشد شايد كه بركتحضورشان ما را در خدمتبه فرهنگ غنى دينى يارى دهد و بتوانيم با ايجاد آمادگى لازم در خود زمينه را براى استقبال از موكب آن امام همام فراهم كنيم. انشاءالله مدير مسئول