ميعادگاه منتظران
پرسش شما پاسخ موعود سؤال اول:
چرا خداوند فيض خود را به تاخير انداخته است؟ چرا حضرت امام زمان (عج9 غائب شده؟ با توجه به آنكه خداوند در همان آغازين لحظه مىتوانست عدل را بر زمين حكمفرما كند؟ م - الف (تهران - شهررى) پاسخ:
1- همه كارهاى خداوند بر اساس حكمتهايى خاص صورت مىگيرد و هرگز در اراده و افعال او بيهودگى و بىقانونى قابل تصور نيست. همين اعتنقاد كافى است تا تاخير فيض قيام جهانى حضرت مهدى (عج) و حكومت توحيدى عالم گستر او را امرى قابل و منطقى و مبتنب بر حقايق و ضرورتهاى حيات بخشبشرى جلوه دهد. بشر هيچگاه نتوانسته و نخواهد توانست ادعا كند كه تمام رازهاى هستى و اسرار پديدههاى گوناگون تاريخ را دريافته و به چند و چون حكمتهاى نهان الهى در هريك از پيشامدهاى روزگار دسترسى دارد. از طرفى هيچ ضرورتى هم ندارد كه ما نسبتبه همه اسباب و عللى كه موجب پيدايش حقيقتها و واقعيتهاست آگاهى داشته باشيم. به عبارت ديگر ملازمهاى بين پديدههاى هستى و ادراك ما نيست. چه بسيار وقايعى كه هر روز و هر ساعت در زندگى بشر اتفاق مىافتد بدون آنكه معرفت و شناختيا غفلت و جهل ما كوچكترين تاثيرى در بود و نبود آنها داشته باشد. غيبت طولانى امام زمان (عج) و به تاخير افتادن حاكميت دين و قرآن توسط ايشان نيز مىتواند بر اساس همين فاعده تبيين و تفسير شود. چنانچه امام صادق (ع) فرمود: «اين امر» امرى از امور الهى و سرى از اسرار الهى و غيبى از غيبهاى الهى است و زمانيكه دانستيم كه خداى عزوجل حكيم است تصديق مىكنيم كه همه كارهاى او از روى حكمت است، اگر چه علت آن آشكار نباشد. (1) 2- اينكه خداوند مىتوانست در همان ابتداى امامتحضرت مهدى (عج) برپايى آيين عدل در سراسر گيتى را به دست او عملى سازد، قابل ترديد نيست. خداوند نه فقط از ابتداى دوران امامت او، بلكه از ابتداى رسالت جد بزرگوارش پيامبراكرم (ص) مىتوانست جهانگير شدن آيين توحيد و عدالت را تحقق بخشد و همه دلها را به اسلام مايل سازد و همه گردن فرازان را ذيل حكومت قرآن گرداند و از مظلوم واقع شدن و شهيد گشتن همه امامان و پيشوايان و صالحان جلوگيرى به عمل آورد، چنانكه خود فرمود: «و لو شاء الله لجعلكم امة واحدة» (2) اگر خدا مىخواست همه شمار را بر يك آيين قرار مىداد. لكن همواره حكمتهاى بالغه او بوده كه بر اساس قابليتها و نحوه عمل كردهاى خلايق سير وقايع و فراز و فرودهاى زندگى انسانها را رقم زده است. اينكه در سراسر تاريخ پرنشيب و فراز اسلام و نيز در طى اينهمه قرن كه از آغاز غيبتحضرت مهدى مىگذرد، هيچگاه زمينه عملى شدن وعدههاى حتمى خداوند نسبتبه امامت و وراثت مستضعفان و خلافت مؤمنان حقيقى در سراسر گيتى پيش نيامده، به يقين ريشه در عدم وجود شرايط لازم و عدم آماگى داشته است، وگرنه قدرت خدا و اراده قطعى او در اين مورد غير قابل ترديد است. 3- چرا غيبت امام زمان (عج) به گونههاى ديگرى نيز در احاديث معصومين (ع) تبيين شده است كه از آن جمله است: الف) تجربه تلخ مظلوميت و شهادت امامان پيشين و قدرناشناسى و ناسپاسى مردم نسبتبه نعمت وجود و حضور امامان خويش، كه باعثسلب توفيق آنان از درك حضور آخرين پيشواى معصومشان گشت. ب) آزمايش ميزان پايبندى مسلمانان به ايمان و تقوى در برابر مشكلات و سختىهاى دوران غيبت. ج) آزمايش درجه ولايت و فرمانپذيرى شيعيان نسبتبه امام غائب. د) جلوگيرى از كشته شدن اخرين امام معصومين (ع) كه بنا به اراده خدا و ارث تمام پيامبران و امامان و تحقق بخش تمام آرمنهاى الهى در سراسر هستى است. ه') آماده نبودن شذايط اجتماعى براى پذيرش حكومت واحد جهانى بر اساس عدالت و توحيد. خلاصه سخن آنكه، هرگز سنتخداوند قادر و توانا بر اين نبوده است كه ارزشهاى والا و كمالات فردى يا اجتماعى انسانها را از راه معجزه و با بكارگيرى قدرت بىانتهاى خويش، به آنان ارزانى دارد. اين خود انسانها هستند كه بايد بكوشند و سختىهاى راه كمال را تحمل كنند تا به ارزشهاى الهى دستيابند. دستيابى به جامعهاى تكامل يافته و مبتنى بر قانون وحى در سايه حاكميت رهبرى معصوم والاترين و با ارزشترين موقعيت اجتماعى است كه به اراده خدا در دوران پس از ظهور امام زمان (عج) تحقق مىيابد. در چنين مسيرى تحمل قرنها رنج و مرارت دوران غيبت، فداكارى و جانبازى ميليونها انسان پاكباخته،سؤال دوم: درباره رجعت مىدانيم كه حضرت رسول اكرم محمد مصطفى (ص) و حضرت اميرالمؤمنين امام مرتضى على (ع) داراى مقاماتى به مراتب بالاتر از حضرت قائم (عج) هستند پس در هنگام رجعت چگونه در شمار سپاهيان موعود (عج) در خواهند آمد؟ م -الف (تهران شهررى) پاسخ:
1- اعتقاد به رجعتيكى از اعتقادات رسمى و ضرورى ايين تشيع است اما اين اعتقاد كلى هرگز به معناى لزوم آگاهى يافتن بر همه جزئيات آن نيست. 2- اصل رجعت كه در بسيارى از احاديث و دعاهاى وارده از ناحيه مقدسه اهل بيت (ع) مورد تاكيد قرار گرفته به معناى بازگشت كثيرى از مؤمنان و منتظران به زندگى دوباره در جهتيارى رساندن به حضرت مهدى (ع) و نيز به معناى زندگى دوباره امامان بزرگوار و حاكميتيافتن آنها پس از شهادت فرزند برومندشان امام زمان (عج) است. اين رجعت جهت اداره حكومت جهانى اسلام پس از امام زمان (عج) تا زمان قيامت ادامه مىيابد. 3- در فرمايشات پبامبر و ائمه بزرگوار اسلام (ع) كه يگانه مدرك لزوم اعتقاد به رجعت است، يا ذكرى از جزئيات اين واقعه شگفتبه ميان نيامده و يا به برخى اشارههاى گذرا اكتفا شده است كه البته در بين همين اشارات گذرا نيز اختلافاتى در بيان كيفيت رجعتبه چشم مىخورد كه بطوريكه فهم موارد صحيح و مورد اتفاق آن نياز به تحقق گسترده دارد. در سؤال آمده است كه چرا حضرت رسول (ص) و حضرت اميرالمؤمنين (ع) كه داراى مقاماتى بالاتر از حضرت ايم (عج) هستند در هنگام رجعت در شمار سپاهيان مهدى موعود در خواهند آمد؟ ما چنين نشانهاى را در هيچيك از احاديثباب رجعت نيافتيم و چون اصل موضوع سؤال مورد انكار است جواب دادن به آن نيز منتفى است. 4- در صورتى كه در برخى روايات - كه ما به آنها دسترسى نكرديم - رجعتى براى رسول اكرم (ص) و اميرالمؤمنين (ع) ذكر شده باشد هرگز به معناى اين نيست كه آن بزرگوار جزو سپاهيان حضرت مهدى (عج) و در ركاب او خواهند بود. بلكه به اين معناست كه در يكى از دورانهاى پس از شهادت حضرت قائم (عج) زمامدارى جامعه جهانى اسلام به دستهاى امين آن بزگواران سپرده خواهد شد. واحد تحقيقات و پاسخ به سؤالات مسجد مقدس جمكران 1.(كمالالدين، جلد 2، صفحه 482) 2.(سوره مائده آيه 48)