گلبانگ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

گلبانگ - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

گلبانگ

پرنده‏هاى بهار




  • بهار با نفس تو ظهور خواهد كرد
    دوباره از تپش نبض لاله‏ها، خورشيد
    دوباره دل به تماشاى باغ خواهم داد
    سكوت خانه ما را پرنده‏هاى بهار
    خزان سوخته، آن سان كه خيمه زد در باغ
    قسم به داغ شقايق! قسم به زخم درخت!
    بهار با نفس تو ظهور خواهد كرد!



  • كتاب ثانيه‏ها را مرور خواهد كرد
    نگاه پنجره را غرق نور خواهد كرد
    دوباره عاطفه ميل حضور خواهد كرد
    پر از ترانه و آواز و شعر خواهد كرد
    از اين كرانه، شبى هم عبور خواهد كرد!
    بهار با نفس تو ظهور خواهد كرد!
    بهار با نفس تو ظهور خواهد كرد!



زهره نارنجى

ققنوس




  • شب كه روشن مى‏شود آبى‏ترين فانوس‏ها
    قرن‏ها بيهوده مى‏گردم، نمى‏يابم تو را
    با كدامين شعله رقصيدى كه حالا سال‏هاست
    بال مى‏گيرند از خاكسترت ققنوس‏ها



  • ياد چشمان تو مى‏افتم در اقيانوس‏ها
    نامى از تو نيست در خميازه قاموس‏ها
    بال مى‏گيرند از خاكسترت ققنوس‏ها
    بال مى‏گيرند از خاكسترت ققنوس‏ها



مهربان من! به اشراق نگاه شرقى‏ات

كن رهايم

اگر نيايى . . .




  • تمام پنجره را گواه مى‏گيرم
    چقدر مى‏شوم از خواب‏هاى تو لبريز
    و بى تو شوق ندارد لب غزلخوانى
    دوباره صحبت‏يك انتظار مى‏آيد
    تمام لكنت من سبز مى‏شود وقتى
    نگاه مى‏كنم و با نگاه مى‏ميرم



  • اگر نيايى از اين اشك و آه مى‏ميرم
    هنوز مانده به دل آرزوى تعبيرم
    بيا و گوش كن آوازهاى دلگيرم
    و باز ثانيه‏ها مى‏كنند تحقيرم
    نگاه مى‏كنم و با نگاه مى‏ميرم
    نگاه مى‏كنم و با نگاه مى‏ميرم



اعظم هاشمى‏نيا

رباعى




  • من با كرم تو همعنانم مهدى
    هر جا كه شوم وارد و هر جا باشم
    همراهم و بر تو ميهمانم مهدى



  • با راحله خويش روانم مهدى
    همراهم و بر تو ميهمانم مهدى
    همراهم و بر تو ميهمانم مهدى






  • تا جلوه دهد حجت‏حق دنيا را
    يك دست‏به ذوالفقار و دستى قرآن
    بر ديده نهاده مصحف زهرا را



  • آن گوهر كنز مخفى يكتا را
    بر ديده نهاده مصحف زهرا را
    بر ديده نهاده مصحف زهرا را



محمدعلى مردانى

بهار حضور




  • صداى بال ملايك ز دور مى‏آيد
    دوباره عطر مناجات با فضا آميخت
    شراب ناب تبلور به شهر آوردند
    ستاره‏اى شبى از آسمان فرود آمد
    چقدر شانه غمبار شهر حوصله كرد
    مسافرى كه شتابان به بال حادثه رفت
    به زخم‏هاى شقايق قسم، هنوز از باغ
    مگر پگاه ظهور سپيده نزديكست؟
    صداى پاى سوارى ز دور مى‏آيد!



  • مسافرى مگر از شهر نور مى‏آيد؟ !
    مگر كه موسى عمران ز طور مى‏آيد؟ !
    تمام شهر به چشم بلور مى‏آيد!
    و مژده داد كه، صبح ظهور مى‏آيد
    به شوق آنكه پگاه سرور مى‏آيد
    به بال سرخ شهادت، صبور مى‏آيد!
    شميم سبز بهار حضور مى‏آيد
    صداى پاى سوارى ز دور مى‏آيد!
    صداى پاى سوارى ز دور مى‏آيد!



ناصر فيض

بشارت




  • غروب عمر شب انتظار، نزديكست
    دلم قرار نمى‏گيرد از تلاطم عشق
    اگر كه در كف ديوارها گل و لاله‏ست
    بيا كه خانه تكانى كنيم دل‏ها را
    بيا چو لاله تنت را به زخم آذين بند
    فريب خويش مده! تشنگيت‏خواهد كشت
    در آسمان پگاه آن پرنده را ديدى؟
    اسير موج نگردى، كنار نزديكست



  • طلوع مشرقى آن سوار، نزديكست
    مگو: براى چه؟ وقت قرار نزديكست
    عجيب نيست، كه ديدار يار نزديكست
    از انجماد كسالت، بهار نزديكست
    بيا و زود بيا! روز يار نزديكست
    دو گام پيش بنه، چشمه سار نزديكست
    اسير موج نگردى، كنار نزديكست
    اسير موج نگردى، كنار نزديكست



ثابت محمودى (سهيل)

/ 1