فلسفه دين در منظرصدرالدّين - فلسفه دین در منظرصدر الدین نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فلسفه دین در منظرصدر الدین - نسخه متنی

غلامرضا جلالی نائینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فلسفه دين در منظرصدرالدّين

غلامرضا جلالى

فلسفه دين اگر چه به نظر مى رسد كه اصطلاح جديدى باشد ولى بى گمان گزاره هاى مطرح شده در اين شاخه از فلسفه سابقه اى به ديرپايى خودِ فلسفه دارد. بررسى فيلسوفانه مفاهيم و باورهاى دينى شاخه اى از معرفت شناسى است و موضوع آن مستقل از دين است. اين شاخه از فلسفه به بحث از مفاهيمى چون: مفهوم فلسفى خدا دلايل باور به وجود خدا وحدت و تعارض اديان خير و شر وحى و ايمان و رستگارى مى پردازد.

عقل گرايى محض و نگرش غيرمتعبّدانه به مفاهيم دينى كه از ويژگيهاى فلسفه دين شمرده مى شود در عمل زمينه رشد و رويش نوع خاصّى از دين شناسى را در دامن فلسفه فراهم ساخته است. نگرش فلسفه اسلامى كه نام (حكمت) براى آن برازنده تر

است به مفاهيم دين شناختى نسبت به زاويه ديد برخى از گرايشهاى فلسفى موجود در جهان غرب تفاوتهاى اساسى دارد. دين شناسى حكمت اسلامى در واقع آميزه اى از عرفان و كلام است.

گشت وگذار در حكمت اسلامى كه آميختگى انكارناپذيرى با كلام و عرفان دارد نشان مى دهد كه دين شناسى به اين معنى از سده هاى دور موردتوجّه حكماى اسلامى بوده است كه از ميان آنها مى توان از آثار و انديشه هاى حكيم ملاّصدرا نام برد. ايشان بسيارى از مباحث مربوط به دين شناسى را گاهى به شرح زمانى به اختصار و در مواردى نيز اشارت گونه در آثار خود بازتابانده است.

فلسفه دين در چشم انداز حكيم ملاّصدرا

دين در چشم انداز فلسفى ملاّصدرا حقيقت بى پايان و زوال ناپذيرى است. منشأ توجّه انسان به باطن موجودات و تدبّر و تأمّل در عالم و آدم امرى فطرى است هم براى دل طرح ريزى شده است هم براى فهم. ملاصدرا همانند هگل بر آن است كه بايد از سطح انديشه دينى عادى فراتر رفت و به برداشتى نظرى و عميق از دين كه بر ناسازگاريها و ناسازيها غالب آمده باشد نايل شد.

از نظر ملاّصدرا در اين جهان حتّى جهان غيب چيزى يافت نمى شود كه فارغ از دين باشد. دين فطرى الهى غايت همه چيزهاست و انسان وقتى به بالاترين مراتب وجودى خود اعم از خلقى دنيوى و حيوانى دست يافت و از دنيا به آخرت روى آورد باز هم به سمت دين و در راستاى آن حركت كرده است1 و حركت در كيفيتهاى نفسانى نيز كه مفهوم ( صراط ) را تحقّق مى بخشد به خاطر يك انگيزه دينى است و آن راه رفتن بر صراط توحيد و مسلك پيام آوران موحّد است. به بيان ديگر هر موجود طبيعى به اعتبار فرمانبردارى از اوامر و نواهى تكوينى داراى عبادت تكوينى است و انسان علاوه بر اين عبادت به اعتبار پيروى از اوامر و نواهى تكليفى داراى عبادت تكليفى است و دين اين نوع از اوامر و نواهى را بر عهده دارد.2 اعمال دينى مثل نماز

و روزه براى پاكسازى قلب از خبائث شهوات و وابستگيهاست.3 كسى كه چيزى از اعمال دينى را ضايع كند رحمتى را ضايع كرده است.4

دين فايده هاى گوناگون دارد ازجمله قانونگذارى و تعيين تكليف انسان در روابط بى شمار اجتماعى.5 در احكام شريعت نفع كلّى موردتوجّه است. از اين رو ممكن است در مواردى هم اين احكام همراه با زيانهاى جزئى و شدايدى بخصوص براى پيشوايان الهى باشد ولى چون حكمت الهى اظهار دين و اعلان قواعد شريعت است و اين امر سودهاى عام و مصلحت كلّى دنيوى و اخروي6 براى آيندگان دارد زيانهاى جزئى شريعت با فوايد عام آن قابل مقايسه نيست.7 ملاّصدرا در جلد دوّم از سفر سوّم اسفار اربعه فصلى را به بيان فايده انزال كتابهاى آسمانى و ارسال پيامبران اختصاص داده است ولى بيان ايشان برآمده از نگاه برونى به دين نيست. ايشان با بهره گيرى از معونه درونى دين فايده آن را اثبات مى كند.

/ 18