كمال الدين محمود بخاري و معماي جذر أصمّ
دكتر احد فرامرز قراملكي نيمه دوم قرن دهم هجري دوره انتقال حوزه فلسفي شيراز به اصفهان است. در اين دوره نگارش رسالههاي مستقل در باب معماهاي منطقي آغاز و به سرعت رواج مييابد و موضوع مباحث درسي ميگردد. رساله آغازين در اين سنت نوين، مغالطات كمال الدين محمود بخاري است كه توسط فرزندش عصمة الله مورد شرح قرار گرفته است. تعريف مغالطه، طبقهبندي مغالطات، جستار در تحليل معماهاي منطقي و سعي در ابداع معماهاي جديد از تلاشهاي علمي اين دوره است.دو رساله «آداب مناظره» و «سي مغالطه» به ترتيب از ميرفخرالدين حسيني و ميرفضل الله استرآبادي در تداوم همين سنت مغالطه پژوهي پرداخته شده است. بحث از معماي جذر اصمّ در همه اين آثار طرح ميشود. تحليلهايي كه در اين دوره از معماي جذر اصمّ ارائه شد پيشرفت قابل توجهي را نشان نميدهد و بيش و كم گزارش مباحث بسيار جديِ دوره آغازين حوزه فلسفي شيراز است.اهميت نيمه دوم قرن دهم در تاريخ فلسفه
تاريخ پرفراز و نشيب تفكر فلسفي/منطقي در فرهنگ اسلامي مواضع پنهان و ناشناخته فراواني دارد؛ مواضعي كه بدون شناخت دقيق آنها نه تنها تدوين تاريخ دانش منطق ميسور نيست بلكه فهم تطور تاريخي مسائل منطقي نيز مقدور نميگردد.يكي از مواضع مبهم در تاريخ منطق، وضعيت نيمه دوم قرن دهم هجري است. دورهاي كه حوزه فلسفي شيراز به تدريج به افول ميگرايد و حوزه فلسفي اصفهان رونق ميگيرد. دورهاي كه از حيث سياسي/اجتماعي، بحراني و از حيث فكري آبستنِ تحولات عميق است. شناختن اين دوره در فهم چگونگي شكل گيري انديشه فلسفي حوزه اصفهان به ويژه نظام فلسفي حكمت متعاليه ملاصدرا اهميت فراوان دارد.تفكر فلسفي/كلامي و منطقي رايج در نيمه دوم قرن دهم ويژگيهاي متنوعي دارد كه به اهم آنها اشاره ميشود:1 - تفكر كلامي حوزه شيراز در دو مدرسه رقيب جلاليه و صدريه به بالندگي و بلوغ ميرسد كه آثار فراواني نيز در موضوعات كلامي/فلسفي و فرامنطقي نگاشته ميشود. شرح قوشچي بر تجريد خواجه همچنان كتاب درسي مهم است و حواشي متنوع بر آن و نيز بر حواشي پيشروان حوزه شيراز، يعني حواشي دواني، دشتكي و خفري و نيز حواشي بر رسالههاي اثبات الواجب صدرنشينان اين حوزه نگاشته ميشود.2 - آثار منطقي مورد بحث در اين دوره، اعم از آثار درسي و منابع مورد شرح، تعليقه و نقد؛ به سنّت منطق دو بخشي سينايي (و نه نُه بخشي ارسطويي و يا سبك تلفيقي) است.1 تهذيب المنطق تفتازاني (794-722ه··.ق) براي نوآموزان منطق، شرح قطب الدين رازي (767-689ه·· .ق)، بر رساله شمسيه كاتبي قزويني (675-617ه·· .ق) براي متوسطان و شرح رازي بر مطالع الانوار سراج الدين ارموي (682-594 ه·· .ق) براي سطوح عالي آموزش منطق كتب درسي بوده است. علاوه بر آنها، شرح «القسطاس» شمس الدين محمد سمرقندي (709-638 ه·· .ق) و نيز «المحاكمات بين شرحي الاشارات» رازي نيز منابع مورد بحث، نقد و شرح بودهاند. رساله آغازين در اين سنت نوين، مغالطات كمال الدين محمود بخاري است كه توسط فرزندش عصمة الله مورد شرح قرار گرفته است. تعريف مغالطه، طبقهبندي مغالطات، جستار در تحليل معماهاي منطقي و سعي در ابداع معماهاي جديد از تلاشهاي علمي اين دوره است.همه اين آثار به سبك منطق دوبخشي تدوين شدهاند.3 - توجه به مغالطات و معماهاي منطقي به تأثر از شرح القسطاس سمرقندي در اين دوره رواج دارد. وجود نسخ خطي بخش مغالطات شرح سمرقندي كه در اين دوره استنساخ شدهاند،2 نشان ميدهد كه بحث از معماهاي منطقي اهميت فراواني يافته است. تك نگارههاي فراواني از نيمه دوم قرن دهم تا اواخر حوزه فلسفي اصفهان در باب معماهاي منطقي پرداخته شدهاند. بحث از تعريف مغالطه، طبقهبندي معماها،تأمل در راه حلهاي پيشينيان و در تحليل آنها و جستار از راه حل موفق و نيز طرح معماهاي نوين و يا تقرير پيچيده و ارائه صورتهاي تقويت شده به معماهاي رايج، مسائل چنين رسالههايي است.تك نگارههايي در مغالطات
نگارش رساله مستقل در مغالطه در دورههاي پيشين نيز مرسوم بوده است و رسالهاي نيز از ابن سينا (428-370 ه·· .ق) گزارش شده است.3 اما طرح مدون و مؤكد آن به ويژه طرح معماهاي منطقي در قالب مغالطات در اين دوره رونق يافت. رواج روي آوردن دانشمندان به معماهاي منطقي در حدي بود كه برخي از تك نگارهها به عنوان متن درسي، مورد بحث قرار گرفت. رساله مغالطات كمال الدين محمود بخاري، رساله سي مغالطه مير فضل الله استرآبادي و رساله در مناظره فخرالدين حسيني نمونههايي از اين رسالههاي مستقل در باب معماهاي منطقي هستند. پيش از پرداختن به گزارش رساله بخاري كه موضوع گفتار حاضر است. به اجمال سه رساله ديگر گزارش ميگردد:* سي مغالطه: سيدمير فضل الله استرآبادي فرزند سيدمحمد كيا حسيني از دانشمندان شيعي در دو سده دهم و يازدهم است. وي در دوران دولت شاه طهماسب صفوي ميزيست و از شاگردان شيخ احمد اردبيلي معروف به مقدس اردبيلي است. مقدس اردبيلي در نيمه دوم قرن دهم ميزيسته و در مدرسه منصوريه شيراز تحصيل كرده است.4 رساله وي در مغالطات را بسياري از دانشمندان گزارش كردهاند. مؤلف رياض العلماء نسخهاي از آن را در رشت ديده5 و آقا بزرگ تهراني نيز نسخهاي از آن را گزارش كرده است. رساله مغالطات استرآبادي به نام سي مغالطه نيز خوانده شده است؛ زيرا مشتمل بر بيان و حل سي معماي منطقي است. آقا بزرگ تهراني، اگر چه رساله «حل المغالطات الثلاثين» را جدا از رساله المغالطات استرآبادي ذكر كرده اما تصريح ميكند كه اين دو عين هم ميباشند.6 نسخهاي ناقص از اين رساله كه در سده يازدهم نگارش يافته در مجموعه شماره 1643، دفتر هفتم، كتابخانه مركزي دانشگاه تهران وجود دارد، (ص 100 پ، 107 پ).رساله سي مغالطه با مقدمهاي در بيان تعريف مغالطه وطبقهبندي آنها بر حسب اسباب مغالطه به روش متداول آغاز ميشود و در سه باب، معماهاي منطقي را مورد بحث قرار ميدهد. باب اول شامل بر پنج مغالطه زباني است و باب دوّم بيست مغالطه منطقي (معنايي) را مورد بحث قرار ميدهد و باب سوم از پنج مغالطهاي كه در اثبات هر مدعايي قابل بكار بردن هستند سخن ميگويد.7معماي جذر اصم، يازدهمين مغالطه از معماهاي باب دوم است. استرآبادي در بيان اين معما تنها به تقرير ساده و متداول معما (كل كلامي في هذا اليوم كاذب) بسنده ميكند و بر مبناي اينكه صدق و كذب پذيري اين گزاره موجب اجتماع نقيضين ميشود به طرح معما ميپردازد. وي به هفت راه حل، بدون ذكر صاحبان آنها اشاره ميكند و خود راه حلي ارائه نميكند. راه حلهاي مورد گزارش؛ آراء تفتازاني، ابن كمونه، خواجه طوسي، سمرقندي، ميرسيد شريف جرجاني، دشتكي و دواني است.تحقيق / كمال الدين محمود بخاري و...* آداب مناظره: رساله آداب مناظره يا قواعد مناظره را فخرالدين محمد بن حسين حسيني استرآبادي از دانشمندان قرن دهم نوشته است. معروفترين اثر وي حواشي بر شرح ميبدي بر هدايه اثيرالدين ابهري است كه وي آن را به سال 928 به پايان رسانده است (اين اثر به حواشي فخريه معروف است).8فخرالدين حسيني در آغاز رساله ميگويد: «اين [نوشتار [خلاصه مباحث ضروري از مسائل مناظره است. براي كساني كه در علوم گوناگون خوض دارند، نوشته نيازمند به بخشايش خداوند غني؛ محمدبن حسين معروف به فخرالدين حسيني است كه در پاسخ درخواست برخي از دوستان خردورز تحرير يافته است».رساله پس از ذكر مقدمهاي در باب تعريف مناظره و برخي احكام آن به طرح هيجده معماي منطقي ميپردازد كه پانزدهمين مغالطه به شبهه جذر أصمّ اختصاص دارد. وي ميگويد: دانشمندان اين مغالطه را از سختترين معماها دانستهاند و با اعتراف به حل ناپذيري آن، نام جذر اصم بر آن نهادهاند؛ در حالي كه چندان صعوبتي نيز در اين معما وجود ندارد. زيرا اجتماع صدق و كذب ناشي از صادق يا كاذب انگاري اين معماست در حاليكه اين گزاره (كل كلامي كاذب) نه صادق است و نه كاذب. صدق و كذب پذيري قضايا، قطع نظر از خصوصيت موضوع و محمول است؛ اما قضيهاي با توجه به موضوع و محمول خاص ممكن است نه صادق باشد و نه كاذب. همانگونه كه مؤلف در حواشي اشاره ميكند، اين راه حل در اصل همان راه حل دواني است اما تفاوتهاي قابل توجهي نيز با آن دارد. مؤلف در واقع سعي كرده است مواضع خلل راه حل دواني را برطرف كند.چندين نسخه از اين رساله قابل گزارش است: دفتر اول، مجموعه شماره 441 (عربي) كتابخانه مجلس شوراي اسلامي؛ و دفتر دوم مجموعه شماره 159 كتابخانه عمومي اصفهان (ابن مسكويه)؛ و نيز نسخؤ خطي شماره 408 همان كتابخانه. عنوان رساله در اين نسخه قواعد المناظره آمده است.* المغالطة و النكات و الفوائد: اين رساله به وسيله مؤلفي ناشناخته نوشته شده و شامل 50 مغالطه و معماي منطقي/فلسفي و فقهي است كه ظاهراً به دستور امير عمادالدين يحيي گردآوري شده است. مغالطه چهل و سه از اين رساله به معماي جذر اصم مربوط است. مؤلف در تقرير معماي جذر اصم صورت تقويت شده امسي و غديي را مطرح ميكند و آنگاه پاسخ مبتني بر اصل تمايز خبر و مخبرعنه را كه اساساً از خواجه طوسي (598-672 ه·· .ق) است به ميان ميآورد: اخبار از خبر سه امر متغاير را لازم دارد: خبر 1، خبر 2 و مخبرعنه خبر 1؛ حال آنكه در گزاره معماي دروغگو سه امر متغاير وجود ندارد. پس اين گزاره نه صادق است و نه كاذب. مؤلف با تفكيك تغاير بالذات و تغاير بالاعتبار اين راه حل را مورد نقد قرار ميدهد. اگر مراد از تغاير، تغاير بالذات باشد، قول به لزوم مراد متغاير در اخبار از خبر، غير قابل قبول است و اگر مراد تغاير بالاعتبار است، چرا نتوان گفت كه در معماي دروغگو چنين تغايري وجود دارد؟ خود مؤلف پس از نقد راه حل ياد شده، راه حل ديگري را ذكر نميكند.نسخهاي از اين رساله (به عربي) در دفتر هفتم مجموعه شماره 500 كتابخانه مجلس شوراي اسلامي وجود دارد.مغالطات بخاريه و شرح آنكمال الدين محمود بن نعمة الله (نعيم) بخاري (885ه·· .ق / 1480 م ـ 947 ه·· .ق/1540م) از مدرسان و محققان قرن دهم هجري است. وي در سنت تفكر فلسفي و كلامي شيراز تربيت يافته و در همان سنت به تحقيق و تدريس پرداخته است. اگر چه آقا بزرگ تهراني يكي از رسائل وي را به عنوان اثري از شيعه در الذريعه آورده است اما در احياء الداثر به اسم وي اشارهاي نميكند. نيكلاس رشر به استناد به بروكلمان9 از وي به عنوان يكي از منطق دانان فارسي كه حوالي سال 1520 ميلادي از مراجع فلسفي كلامي بوده است نام ميبرد.10كمال الدين بخاري، بنا به تصريح خود در رساله مغالطات نزد قرا داود خواجوي (حدود 948-880 ه·· .ق) از مدرسان معروف منطق و كلام آن دوره درس خوانده است. قرا داود از اهالي تبريز است اما درس خوانده شيراز و مانند همه تحصيل كردگان شيراز در آن دوره بر تهذيب المنطق تفتازاني و حواشي ميرسيد شريف جرجاني بر شرح مطالع، حاشيه و تعليقه دارد.11بخاري آثار متعددي دارد از جمله: حاشيه بر شرح شمسيه، حاشيه بر شرح مطالع، رسالهاي در علم12 و رسالهاي در مغالطات كه به نام المغالطات البخاريه معروف است و فرزند وي، عصمةالله بخاري بر آن تعليقهاي مفصل نوشته است كه متن و شرح به تفصيل گزارش ميشود.رساله مغالطات به سبك بخش انضمامي شرح القسطاس تدوين شده است. بخاري ابتدا به منزله مقدمه به تعريف مغالطه ميپردازد. وي تعريف ميرصدرالدين دشتكي را از حواشي وي بر شمسيه نقل كرده و مورد نقادي قرار ميدهد اما به طبقهبندي اسباب مغالطه نميپردازد. آنگاه معماهاي منطقي را در دو بخش ـ دقيقاً به تبع سمرقندي در قسطاس ـ طرح ميكند: مقصد اول مغالطات عام است و بخش دوم مغالطات خاص. مراد از مغالطات خاص معماهاي متعلق به علوم و فنون متعدد است. بخش اول (مغالطات عام) خود بر دو قسم، معما مشتمل است: معماهايي كه به اجتماع نقيضين ميانجامد و معماهايي كه به ارتفاع نقيضين ميانجامد.نسخ متعددي از اين رساله در دست است13 و تعدد نسخه نشانگر اهميت آن است. بنا به گزارش آقا بزرگ تهراني، متن درسي بوده است. به عنوان مثال قاضي نظام از مدرسان منطق، اين رساله را تدريس ميكرده و ملاحظات تكميلي وي بر رساله بخاري را يكي از شاگردانش تدوين كرده است و نسخهاي از آن در كتابخانه مدرسه عالي شهيد مطهري (به شماره 2/6685) موجود است. از شرح فرزند بخاري بر رساله مغالطات نيز نسخ متعددي وجود دارد14 كه در حال حاضر مجموعه رساله مغالطات بخاري، شرح فرزند وي و تقرير درس قاضي نظام در دست تصحيح است.15فرزند مؤلف، محمد عصمت الله بخاري تعليقهاي مفصل بر رساله پدر نوشته است، اين تعليقه به عنوان شرح رساله مغالطات بخاريه معروف است. دليل اين شهرت به سبك شارح بر ميگردد. وي اگر چه تعليقهاي بصورت [قوله « »] نگاشته است اما براي حفظ كليت رساله عبارتهاي مؤلف را به صورت كامل در آغاز هر مبحثي با تعبير قال رحمه الله ميآورد و به تعليقه خود صورت شرحي قال، أقول ميدهد.جهتگيريتعليقاتوي بيان توضيحاتي بر آراء مؤلف و رفع انتقادهايواردبرآناستوبندرتمتضمن ملاحظات انتقادي است. همان گونه كه برخي از محشيان ذكر كردهاند، تعليقهمحمدعصمتالله نشانگراين نيست كه وي بر مباني منطقي و تاريخ تطور مسائل آن وقوف لازم داشته باشد.معماي دروغگو و رساله مغالطات
كمال الدين بخاري هشتمين مغالطه از قسم نخستِ مغالطاتِ بخش اول را به معماي جذر اصم اختصاص داده است. يعني آن را به عنوان مغالطه عام و رافعِ اصلِ امتناع اجتماع نقيضين ميداند. تقريري كه او ارائه ميدهد، صورت ساده متداول است:الوجه الثامن انه إذا قال قائل «كل كلام صدر عنّي في هذا اليوم فهو كاذب» و لم يصدر عنه إلا هذا الكلام، يلزم اجتماع النقيضين لأنّ هذا الكلام إنْ فُرض صدقه يلزم كونه كاذباً لكونه فرداً من افراد الموضوع فيقوله «كلكلام صدر عنّي في هذا اليوم فهو كاذب».«و إنّ فرض كذبه كان صادقاً لثبوت نسبة الكذب إلي موضوعه في نفس الامر في هذا اليوم. فيلزم علي تقدير صدقه كذبه و علي تقدير كذبه صدقه. و هو اجتماع النقيضين».راه حل بخاري اين است: در اين ترديد كه گزاره يادشده صادق است يا كاذب با انتخاب هر دو طرف ميتوان معما را حل كرد؛ و اين راه حل آشكارا با ديدگاه كساني چون خواجه طوسي، دشتكي و دواني كه معتقدند اين گزاره نه صادقاست و نه كاذب، فرق دارد. بخاري در خصوص شقّ اوّل توضيحي نميدهد و به دعوت به تأمل جدّي بسنده ميكندامادرخصوص شقّ دوم سخني دارد كه دقيقاً ديدگاه كاتبي در شرح كشف الحقائق و شرح الملخص است:16وحلّهُ أنّ نختار الشقَ الثاني. إذْ صدقُ هذه القضيةِ عبارةٌ عن اجتماع صدقها و كذبها معاً فيكون كذبها بانتفاءهذاالمجموع و لايلزم من انتفاء هذا المجموع أنْ يكون هذه القضية صادقة؛ تأمل. و يمكن حلّه باختيار الشق الاول أيضاً بالتامل التّام، فتأمل جدّاً.پيش از اين در خصوص اين راه حل و مواضع خلل آن بحث شده است17 كه به همين علت به ذكر عين عبارتهاي تحقيق / كمال الدين محمود بخاري و...بخاري كه برگرفته از كاتبي قزويني است (به استثناء ويمكن حلّه باختيار الشق الاول) بسنده ميشود.روشناست كه بخاريبرخلاف سنّترايجدرآغاز حوزه فلسفي شيراز راه حلهاي پيشينيان را گزارش نكرده و به كسياز جمله كاتبيارجاع ندادهاست.همچنين روشن است كه رساله بخاري در اين مسئله پيشرفت قابل اشارهاي را نسبت به دوره آغازين حوزه شيراز نشان نميدهد.توضيحات شارح
شارح رساله مغالطات نكات متنوعي را در خصوص معماي دروغگو بيان كرده است:يك ـ شارح به صعوبت و سختي اين معما اشاره كرده و سخن تفتازاني را با ارجاع به وي نقل ميكند: «هذه مغلطة تحيّر في حلّها عقول العقلاء و فحول الاذكياء».18دو ـ وجه تسميه اين معما به اسم شبهه جذر اصم از مباحث جالب شارح است. شارح سه ديدگاه را محتمل دانسته است:ديدگاه اول: حل معماي دروغگو همانند جذر عدد اصم داراي صعوبت است و لذا آن را جذر اصم ناميدهاند. اين ديدگاه را وي از تفتازاني نقل ميكند امّا توضيحي كه ميآورد نشانگر تصور ناقص از جذر و اصم به عنوان مفاهيم رياضي است (اين نكته را برخي از محشيان شرح نيز گفتهاند). گزارش عبارت شارح خالي از نكته نيست: «و ذلك بناء علي عجز العقلاء عن حلّها كعجزهم عن معرفة الجذر الاصم.19 و الجذر اصل الشيء و قال في المهذب الجذر اصل الحساب و الأصم عدد ليس له كسر من النصف الي العشر كأحد عشر و ثلث عشر. و نُقل عن بعض كتب علم الحساب انه لا تعرف الجذر الاصم إلا الله و نقل عن بعض الحكماء انّه يسبّح بقوله سبحان من لا يعرف الجذر الأصم إلا هو».ديدگاه دوم: شارح در وجه تسميه نقل ميكند كه جذر اصم در لغت به معناي بركندن بُن و ريشه است و چون اصل امتناع اجتماع نقيضين بُن و ريشه انديشه است و اين معما در مقام بر كندن چنين ريشهاي است، لذا آن را جذر اصم ناميدهاند.بر مبناي چنين تحليلي از واژههاي جذر و اصم ـ كه شارح به استناد به صراح آن را به ميان ميآورد ـ احتمال ديگري نيز ميتوان داد و آن اينكه معماي جذر اصم در واقع بر شاخه نشستن و ريشه را كندن است. مثالي كه در ادبيات اخلاقي و زهدي رايج است.ديدگاه سوم: در وجه تسميه از نظر شارح، تسميه شيء به اسم مبدع و مخترع آن است. طرّاح معماي جذر اصم، فردي بود جذر نام كه شنوايي خود را از دست داده بود و لذا جذر اصم ناميده ميشد و به همين ترتيب معما را جذر اصم ناميدهاند. مانند تصوري كه از وجه تسميه ايساغوجي پنداشته شده است. شارح اين احتمال را قابل قبول نميداند زيرا طراح اين معما ابن كمونه بغدادي20 از ملحدان است.21سه ـ شارح همچنان تقرير مؤلف از معما راتوضيح ميدهد و به تقرير ديگر و صورتهاي تقويت شده معما اشاره نميكند.چهار ـ شارح در بحث از حل معما به گزارش راهحلهاي ديگران ميپردازد، گويي راه حل مصنف را قريب به توفيق نمييابد. راه حلهايي كه وي گزارش ميكند: بيان تفتازاني، راه حل صدرالدين دشتكي و تدبير جلال الدين دواني است. البته پيش از اين نگارنده در خصوص هر سه ديدگاه به تفصيل سخن گفته22 و رسالههاي دشتكي23 و دواني24 در حل معماي جذر اصم را در دسترس اهل تحقيق قرار داده استوبالأخره لازمبهذكراست كه شارح هيچگونه ملاحظه تكميلي يا انتقادي بر راه حلهاي ياد شده ارائه نميكند.1- در تفصيل سخن در باب منطق دو بخشي سينايي، مراجعه كنيد به: فرامرز قراملكي احد. «الاشارات و التنبيهات سرآغاز منطق دوبخشي»، آينه پژوهش، ش 24.
2- نمونهاي از اين نسخ خطي تحت عنوان رسالة في الغلط والمغالط در كتابخانه مركزي آستان قدس رضوي، شماره 12145 وجود دارد.
3- آقا بزرگ تهراني، الذريعة الي تصانيف الشيعه، (بيروت، بيتا)، ج 21، ص 291.
4- در تفصيل سخن در خصوص ميرفضل الله استرآبادي، مراجعه كنيد به: آقا بزرگ تهراني، طبقات الاعلام الشيعه، احياء الداثر من القرن العاشر، تحقيق علي نقي منزوي، (انتشارات دانشگاه تهران)، ص 181، - امين، سيدمحسن. اعيان الشيعه، تحقيق حسن امين، بيروت، ج 8، ص 401.
5- اصفهاني، ميرزا عبدالله. رياض العماء و حياض الفضلاء، به اهتمامسيدمحمودمرعشي، قم، ج4، ص363 و362؛ وج5، ص117.
6- الذريعة، ج 21، ص 76.
7- اين رساله را در حالِ حاضر سيده ليلي حجازي به راهنمايي نگارنده تصحيح ميكند.
8- احياء الداثر، ص 179.
9- Brockelmann, carl. Geschichte der arabischen litteratur, weimar, 1890, vol.I, 466.
10- Rescher, Nicholas, the Development of Arabic Logic, University of pittsburgh press, 1964, p.250.
و نيز: رشر نيكلاس، تطور المنطق العربي، ترجمه الدكتور محمدمهران (دارالمعارف، مصر، 1985)، ص552.
11- حاجي خليفه، كشف الظنون عن اسامي الكتب و الفنون، بيروت، ج 2، ص 1717.
12- بركلمان و رشر نامي از اين رساله نبردهاند. نسخهاي از اين رساله در كتابخانه آيةالله مرعشي نجفي در قم موجود است.
13- از جمله، نسخهاي در آستان قدس رضوي، تحت عنوان رسالة في المغالطات الغريبه نوشته محمود بن نعيم بخاري كه در قرن دوازدهم با خط شكسته بدون نقطه نوشته شده است. اين نسخه جزو اهدايي و وقف مقام معظم رهبري به تاريخ 1374 با شماره 22021 ثبت شده است.
14- از جمله، نسخه آستان قدس رضوي با خط نستعليق به شماره 1104.
15- مجموعه ياد شده توسط خانم مينا فخاري و به راهنمايي نگارنده و مشاوره دكتر مقصود محمدي به عنوان پايان نامه كارشناسي ارشد در دانشكده الهيات دانشگاه آزاد اسلامي كرج در دستِ تصحيح و تحقيق است.
16- كاتبي، جامع الدقائق في كشف الحقائق (ابهري)، نسخه خطي مجموعه 162 دارالكتب المصرية، ورق 704، 703. و كاتبي، المنصص في شرح الملخص (فخر رازي)، منطق، بخش دوم، تصحيح قربانعلي رحيم اوغلي، به راهنمايي احد فرامرز قراملكي، كرج، 1375، ص 383. كاتبي اين راه حل را وامدار استاد خود ابهري در كشف الحقائق است.
17- فرامرز قراملكي، احد. «معماي جذر اصم نزد منطقدانان قرن هفتم»، خردنامه صدرا، ش 7، خرداد 1376، ص 77-75.
18- تفتازاني. شرح المقاصد، (بيروت، 1409 ه·· .ق)، ج 1، ص 287، 286.
19- تعبير الجذر الاصم دليل بر تصور ناقص شارح از اين مفهوم رياضي است. البته همه نسخ چنين است و تكرار آن دو عبارت شارح نشانگر صحت نسخ است. تعبير درست جذر الاصم است به صورت مضاف و مضافاليه.
20- در نقد اينكه طراح اين معما ابن كمونه است به گفتار نگارنده متن در اين باب مراجعه كنيد: فرامرز قراملكي، احد. «معماي جذر اصم نزد متكلمان»، خردنامه صدرا، ش 6، ص 73، 67.
21- در نقد ملحد انگاري ابن كمونه بغدادي مراجعه كنيد به مقدمه مصحح التنقيحات: ابن كمونه. التنقيحات في شرح التلويحات، مقدمه و تصحيح سيد حسين سيد موسوي، به راهنمايي دكتر ابراهيمي ديناني، دانشگاه تهران، 5-1374.
22- فرامرز قراملكي، احد. «معماي جذر اصم در حوزه فلسفي شيراز». خردنامه صدار، ش 4، ص 85-80.
23 - ميرصدرالدين دشتكي رسالههاي متنوعي در باب معماي جذر اصم نوشته است. رسالهاي كه شارح از آن نقل كرده است در اصل حواشي وي بر شرح جديد تجريد (شرح قوشچي) است: ميرصدرالدين دشتكي. رسالة في شبهة جذر الاصم، تصحيح و مقدمه احد فرامرز قراملكي، خردنامه صدرا، ش 6 و 5، ص84-72.
24- جلال الدين دواني. نهاية الكلام في حل شبهة جذر الاصم، تصحيح و مقدمه احد فرامرز قراملكي، نامه مفيد، ش 5، بهار 1375، ص 122-113.