از آنجا كه برخي، تعبدي بودن احكام ديني را دليل بر نادرستي مذهب پنداشتهاند،لازم است قانون كلي تعبد را توضيح دهيم: حكم تعبدي، در نظر برخي از افراد، حكمي است كه انسان به هيچ وجه نميتواند علت آن را بفهمد. و اين همان است كه در اخلاق تابو8 مطرح است؛ يعني احكام و دستوراتي كه به كلي عاري از دليل است. اين تصور درباره حكم تعبدي، بياساس است. حكم تعبدي در اصطلاح مذاهب حقه، مخصوصا در اصطلاح فقهاي اسلام، اين است كه انسان كاري را به انگيزه توجه به خداوند و با استناد به امر او، انجام دهد. در حالي كه اخلاق تابو هيچگونه استنادي به خداوند ندارد. گرچه براي اغلب وظايف تعبدي، برحسب ظاهر، علتي به نظر نميرسد، ولي منطقي نيست كه هر حادثه و حكمي را كه نفهميديم، بدون تأمل آن را بيهوده و بيمعنا قلمداد كنيم؛ وگرنه بايد اغلب حقوق و قوانين اجتماعي را بياساس بينگاريم؛ چراكه فلسفه و علل آنها كاملاً شناخته نيستند. چون كه كلود دوپاكيه در مقدمه كتاب تئوري كلي و فلسفه حقوق گفته است:بايد تصديق كرد كه ايدههاي كلي در سرزمين حقوق مبهماند، حدود و ثغور مفاهيم ذهني اصلي، غير قطعي و مورد ايرادند، مصطلحات عرفي درهم و برهم ميباشد. بدون شك، همين امر است كه توده حقوقدانان را از اين بررسي دور ميكند.اصولاً با توجه به رابطه شديدي كه مباني حقوق با فلسفه نظري، جامعهشناسي، روانشناسي، و روششناسي اقوام (دموگرافي)9 دارد، بايد گفت درك فلسفه حقوق براي عموم افراد ممكن نيست. و از اين جهت باور و عمل آنان در اينباره، جنبه تعبدي و يا شبيه به اخلاق تابو دارد.در هر حال، امور تعبدي در دين اسلام و ديگر مذاهب حقه پيش از اسلام، يك علت و هدف اصلي دارد كه عبارت است از خضوع و تسليم و توجه به مقام شامخ خداوندي. به عبارت سادهتر، مقصود اصلي از امور تعبدي، اظهار بندگي به درگاه معبود است؛ اگر چه خودِ كيفياتِ ويژه آنها قابل شناخت منطق عادي نبوده باشد. دراينباره در منابع اسلامي مطالب فراوان و مهمي وجود دارد كه برخي را يادآور ميشويم:1. فلسفه روزهداري از نظر قرآن به دست آوردن روحيه تقوا و پرهيزگاري است. (بقره/ 183).2. فلسفه قرباني كردن در حج، تمرين صفت تقوا و پروا از مخالفت با خداست. (حج/ 37).3. امام علي(ع) فلسفه حج و آداب و فرايض آن را پيراستن نفس از صفت ناپسند تكبر و آراستن دل به زيور فروتني دانسته است.104. امام رضا(ع) درباره فلسفه احكام تعبدي در شرايع الهي فرموده است: هدف اين است كه مردم ياد خدا را فراموش نكنند، و ادب توجه به مقام او را ترك ننمايند، و از امر و نهي او، به اين جهت كه صلاح و پايداري مردم در آنهاست، سرباز نزنند، اگر آنان بدون تعبد به حال خود واگذار شوند، دلهاي آنان به خشونت و قساوت ميگرايد.11