ترس، عامل گرايش به مذهب! - مباحثات کلامی استاد جعفری و برتراند راسل نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مباحثات کلامی استاد جعفری و برتراند راسل - نسخه متنی

علی ربانی گلپایگانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ترس، عامل گرايش به مذهب!

وقتي وايت از راسل مي‏پرسد علت اين‏كه در طي قرون، بشر، آن چنان‏كه نمودار است، خواستار مذهب بوده است، چيست وي مي‏گويد:

من اصولاً فكر مي‏كنم كه علت اين خواستاري، ترس بوده است؛ چون بشر تا حدي خود را ناتوان مي‏بيند. سه عامل است كه موحبات ترس او را فراهم مي‏آورد: يكي طبيعت است كه به وسيله صاعقه به او ضربه مي‏زند، يا به وسيله زلزله او را در كام خود فرو مي‏برد. ديگري خود انسان است كه مي‏تواند هم‏نوعان خود را به وسيله جنگ نابود كند. عامل سوم كه ارتباط زيادي با مذاهب دارد، شهوات شديد او هستند كه مي‏توانند به انسان صدمه‏هايي وارد كنند، و آنها در لحظات آرامش زندگي از آنچه از دست داده‏اند، پشيمان مي‏شوند، و مذهب موجب مي‏شود كه تعديلي در ترس و وحشت آنها به عمل آيد.27

استاد جعفري: آقاي راسل، معلول يا فايده يك پديده را به جاي علت آن به كار برده‏اند؛ زيرا خود ترس يك حالت همگاني است و به‏دست آوردن آرامش روحي در مواقع ترس، يكي از فوايد گرويدن به مذهب است. يعني انسانِ معتقد به مذهب، مي‏تواند ناملايمات را ـ به استثناي آنچه خود آنها را انتخاب كرده است ـ به مشيت خداوندي مربوط ساخته و بدين وسيله آرامش يابد. ولي علت تحريك كننده انسان به مذهب، مسائل ديگري از قبيل احساس عظمت دستگاه هستي، و اين‏كه اين دستگاه با عظمت از يك موجود عالي صادر شده است، و همچنين احساس تكليف است كه در مقابل تمامي تمايلات حيواني انسان، خودنمايي كرده از انسان انجام آن را به جهت انسانيّتش طلب مي‏كند.

سومين عامل گرايش به مذهب، يقين يا حداقل احتمال خودپسندانه به جاودانگي انسان است.

انسان و جست‏وجوي كمال برتر

آقاي راسل در پاسخ سؤال ديگر وايت كه پرسيده است: «آيا بشر در جست‏وجوي برخي از علل ايمان، كه علل خارج از خود بزرگ‏تر از او جلوه مي‏كند، نيست؟ اين موجود را نه صرفا به‏عنوان مسئله ترس و يا اتكا به آن جست‏وجو مي‏كند. بلكه همچنين مي‏خواهد كارهايي را براي اين‏كه او هست، انجام دهد.» چنين مي‏گويد:

خوب، چيزهاي زيادي هستند كه از خود انسان بزرگ‏ترند؛ منظورم خانواده، سپس ملت، پس از آن بشريت به طور عمومي است. تمامي آنها بزرگ‏تر از خود شخص هستند و كاملاً براي اشغال هرگونه احساس خيرانديشي كه يك انسان دارد، كافي است.

اين جواب، به خوبي مي‏رساند كه علت اين‏كه انسان به موجودي برتر از خود توجه كرده است، نه تنها براي ترس و ناتواني اوست، بلكه اين توجه، خود ناشي از يك احساس مستقلي است، و اين جواب با جواب گذشته كه مي‏گفت علت گرويدن انسان به مذهب، ترس و ناتواني است، تقريبا تناقض دارد. مگر اين‏كه بگوييم مقصود آقاي راسل اين است كه علت گرويدن اشخاص معمولي به مذهب، ترس و ناتواني است، ولي در اصل مذهب اين معنا منظور نبوده است.

در هر حال، جست‏وجوي يك موجود به‏عنوان اين‏كه اين موجود كامل و قابل پرستش است، نه به‏عنوان ترس و زبوني، يك احساس مستقل است؛ گرچه بعضي‏ها مانند راسل مي‏گويند اين احساس را با بشردوستي كه از انسان بزرگ‏تر است، مي‏توان اشباع كرد. البته ميان پرستش يك موجود كامل و انسان دوستي، هيچ منافاتي وجود ندارد، بلكه انسان دوستي حقيقي با شناخت آن موجود كامل، اساسي‏تر و استوارتر خواهد بود.

ما همين مطلب را در تاريخ 11 سپتامبر 1963 به آقال راسل نوشتيم و خواستيم كه ايشان علت منافات اين دو احساس را بيان كند؛ پاسخ وي كه در تاريخ 16 سپتامبر 1963 به ما رسيده است، اين مسئله را مبهم گذاشته و اين‏كه جست‏وجوي موجود كامل عمومي بوده باشد، انكار كرده و گفته است:

من چنين عموميتي را در تمامي افراد انساني نمي‏بينم.

لازمه نفي عموميت (سلب عموم) اين است كه مردم دو دسته‏اند:

الف) كساني كه چنين انگيزه و احساسي را دارند؛

ب) افرادي كه چنين انگيزه و احساس را ندارند.

پس اين‏كه بگوييم مذهب عموما مولود ترس است، با سخن ياد شده سازگاري ندارد.

نكته ديگر اين‏كه ترسي كه مولود ناداني است، بايستي با برطرف شدن ناداني و ترس، برطرف شده در نتيجه مذهب و اساس آن كه توجه به خداست متزلزل شود، و اين مطلب بر خلاف واقعيت محسوس است. زيرا عده‏اي از فلاسفه و متفكران هستند كه هر چند ـ به اعتقاد خودشان ـ مجهولي در دستگاه انسان و جهان ندارند، در عين حال انسان‏هاي ديندار و موحدي هستند؛ چنان‏كه از رنه‏دكارت نقل شده كه گفته است: «شما ماده و حركت را به من بدهيد، من موجودات را مي‏سازم.» با اين‏كه وي از دينداران و موحدان برجسته به شمار مي‏رود. همچنين با اين‏كه علم و دانش در حال توسعن و پيشرفت خيره كننده است، مسأله خداشناسي با جديت تمام مطرح است.28

/ 25