يكي از پرسشهاي وايت از راسل اين بوده است كه: آيا فكر ميكنيد كه مذهب داراي سازمان، همچنان به وجود خود ادامه خواهد داد، و بشريت را در قبضه خود خواهد داشت؟راسل: فكر ميكنم اين مسئله مربوط به اين است كه آيا مردم مشكلات اجتماعي خود را حل خواهند كرد يا نه؟ به عقيده من اگر جنگهاي بزرگ و ناملايمات همچنان ادامه داشته باشد و مردم زيادي با زندگي بدبختانهاي به سربرند، احتمالاً مذهب باقي خواهد ماند. بنابراين بهنظر من اگر مردم مسائل اجتماعي خود را حل كنند، مذهب از بين خواهد رفت، و اگر مسائل اجتماعي خود را حل نكنند، فكر نميكنم مذهب نابود شود. شما ميتوانيد نمونههايي از آن را در گذشته به دست آوريد.در قرن هيجدهم كه اوضاع آرام بود، اكثر مردمِ تحصيل كرده آزادانه فكر ميكرند؛ ولي هنگامي كه انقلاب فرانسه فرا رسيد اشراف انگليسي بدين نتيجه رسيدند كه آزادي فكر مردم را به گيوتين (ماشين قتل) ميكشاند. بنابراين آزادي فكر را رها ساختند و عميقا مذهبي شدند و اين پديده در زمان ويكتوريا بود. همان مطلب در مورد انقلاب روسيه رخ داد. انقلاب، مردم را ترسانيد و مردم فكر ميكردند كه اگر به خداوند توجهي نداشته باشند، اموالشان مصادره خواهد شد. بنابراين به خدا معتقد ماندند.33استاد جعفري: اين پاسخ راسل يا پاسخ ديگر وي به پرسش ديگري كه وايت از او پرسيده، منافات دارد. زيرا در آنجا گرايش مردم به مذهب را نوعي عادت دانسته است؛ مانند عادت مردم بعضي از كشورها به داشتن عصا به هنگام راه رفتن. ولي در اينجا معتقد شدند كه مذهب ريشه اجتماعي دارد.در تحليل و بررسي اين پاسخ نكاتي بهنظر ميرسد:
1. علل اصلي اعتقاد به مذهب
گرچه تسلي و آرامش خاطر در مقابل ناگواريها و ناملايمات اجتماعي يكي از فوايد مذهب است، هرگز علت اصلي آن نيست. علل اصلي اعتقاد به مذهب، عظمت دستگاه جهان، و وجود نعمتها، و احساس توجه به موجود برتر و بيمانند آن است. اين حقيقت با نظر به روش خود بانيان مذاهب خيلي روشن است. چنانكه آيات بسياري از قرآن كريم بر آن دلالت دارد. از اين آيات به روشني بهدست مي آيد كه بزرگترين عامل توجه به ماوراي طبيعت بهعنوان شالوده مذهب، توجه به قوانين هماهنگ طبيعت و وسايل آسايشي است كه خداوند متعال براي انسان آفريده است.34