آيا روح جاودانه است؟ - مباحثات کلامی استاد جعفری و برتراند راسل نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مباحثات کلامی استاد جعفری و برتراند راسل - نسخه متنی

علی ربانی گلپایگانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

به طور كلي اغلب مصاديق اصول ثابته بشري را مي‏توان جزء پديده‏هاي متغير دانست. مثلاً مصداق زندگي يك انسان غارنشين با زندگي كوخ‏نشين از حيث عوامل و نتايج متفاوت است، ولي هر دو دسته در پديده كلي علاقه به ادامه زندگي يكسانند. از همين قبيل است مصاديق خبر و شر و سعادت و بدبختي و عدالت و ظلم، و نظاير آن. اين مصاديق، حقايق ثابتي ندارند و با خصوصيات و مشخصاتي نامحدود و متغير در امتداد زمان‏ها جلوه مي‏كنند.

چون اساس مذهب از مقوله پديده‏هاي ثابت است، اگر چه در آينده تغيير شكل و تحولاتي هم در مذهب صورت گيرد، اساس آن تزلزل‏ناپذير خواهد بود؛ زيرا بر خلاف تصور عده‏اي كه زيربناي مذهب را اموري زوال‏پذير مي‏دانند، گروهي ديگر از فلاسفه و دانشمندان، مذهب را نتيجه يك احساس دروني ضروري و علت مطلق بر دستگاه هستي (خدا) مي‏دانند، و نيز نتيجه اين مي‏دانند كه اگر مذهب به پرسش‏هاي سه گانه (از كجا آمده‏ام؟ براي چه آمده‏ام؟ و كجا مي‏روم؟) پاسخ ندهد اين پرسش‏ها بدون پاسخ خواهند ماند

اگر اين مسئله را درست بررسي كنيم، خواهيم ديد كه احساس مزبور، و سه سؤال ياد شده، از عهد غارنشيني، مطابق وسايل پرستش كه به طور فراوان كشف شده است، تا امروز از ثابت‏ترين پديده‏هاي رواني بشر بوده، و در اين پديده، قرن بيستم با عهد غارنشيني تفاوتي ندارد. به عبارت ديگر، اساس اين پديده، دستخوش تحولات عوامل در امتداد زمان‏ها قرار نگرفته است.36

آيا روح جاودانه است؟

راسل: درباره جاودانگي روح، به‏نظر من خيلي روشن است كه رابطه ميان بدن و فكر هر طور كه ممكن است بوده باشد، خيلي بيش از آنچه تصور مي‏شود به هم نزديك است، و هيچ دليلي وجود ندارد كه فكر كنيم وقتي كه مغز متلاشي مي‏شود، فكر باقي مي‏ماند.37

استاد جعفري: در اين جواب، آقاي رسل جانب احتياط را گرفته و بقاي روح را به‏طور جزم انكار نكرده است. ولي از بيان فوق چنين معلوم مي‏شود كه آقاي راسل انسانيت انسان را به احتمال قوي با مغز او مي‏داند؛ به‏طوري كه اگر مغز از ميان برود، دليل ديگري را كه اثبات كند روح باقي خواهد ماند در نظر ندارد.

اگر مقصود آقاي راسل از جمله آن است كه مردم گمان مي‏كنند كه روح، فضايي را اشغال كرده و بدن فضايي ديگر را، البته نظر آقاي راسل صحيح است. زيرا چنين تصوري عاميانه و نادرست است. و اگر مقصود اين است كه رابطه جسم و روح توهمي بيش نيست؛ يعني حقيقتي به‏عنوان روح كه وجودي مستقل از جسم دارد، واقعيت ندارد، اين همان انكار تجرد و غيرمادي بودن روح است كه درباره آن بحث خواهيم كرد. و اگر مقصود اين است كه رابطه جسم و روح خيلي عميق و دقيق است، در اين صورت، آقاي راسل روحي را قبول كرده است كه داراي وصف ياد شده است، و بايد بحث جداگانه‏اي درباره آن انجام دهد تا حقيقت آن روشن شود و بتوان درباره آن اظهار نظر قطعي كرد.

/ 25