بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
استقراء مى تواند ارزش احتمال گسترش را بالا ببرد و آن را به درجه عالى از درجه هاى تصديق احتمالى برساند. و اين امر از خود نظريه احتمال با تعريفى كه ايشان از آن دارد و بديهيات ديدگاه احتمال به دست مى آيد و نيازى به مصادرات اضافى نيست. دليل استقراء چيزى جز برابرسازى احتمال نيست و از اين راه مى توان گسترش استقرايى را با درجه احتمال بسيار زياد اثبات كرد.شهيد صدر راه خود را برجسته تر از راه لاپلاس و برتراند راسل مى داند. ابتدا راه خود را درتفسير دليل استقرايى در مرحله استنباطى شرح مى دهد بعد راههاى ديگر را ارزيابى مى كند.بر اساس راهى كه شهيد صدر تجويز مى كند علاقه سببيّت ميان (الف) و (ب) از راه استقراء اثبات شده و از رهگذر آن گسترش امكان پذير مى گردد. ايشان بين سبب به معنى عقلى و تجربى و نيز سببيت وجودى و عدمى فرق مى گذارد.سببيت به معناى عقلى آن عبارت است از علاقه ميان دو مفهوم از مفاهيمى كه در طبيعت روى مى دهد مانند دو مفهوم (الف) و (ب) كه وجود يكى را به هنگام وجود ديگرى ضرورى مى سازد. اولى مسبب است و دوّمى سبب و سببيّت به مفهوم تجربى اين است كه هميشه به دنبال وجود (الف) ياهمزمان با آن (ب) نيز وجود يابد بدون فرض ضرورت و حتميت.اين دو مفهوم با يكديگر اختلاف اساسى دارند. در سببيت به معنى عقلى علاقه اى است كه وجود مفهومى را به مفهوم ديگر پيوند مى دهد مانند علاقه اى كه در ميان حركت و حرارت وجود دارد ولى سببيت به مفهوم تجربى چنين علاقه اى را قبول ندارد. عليت تجربى تنها مى پذيرد كه دو رويداد همه جا در پى يكديگرند و با هم همزمانند به اين ترتيب وجود هر رويدادى هميشه به عنوان يك تصادف مطرح است.بنابراين عليت حركت براى حرارت در مفهوم تجربى آن عبارت است از علاقه هايى كه به تعداد افراد حرارت حركت وجود دارد بدون آن كه يك علاقه رئيسى ميان دو مفهوم وجود داشته باشد.
جدايى عليت دردو مفهوم
عقلى و تجربى:مى توان جدايى و فرق عليت در دو مفهوم عقلى و تجربى آن را در چند نكته خلاصه كرد:1 . عليّت در مفهوم عقلى عبارت است از علاقه ضرورت و در مفهوم تجربى عبارت است از همزمانى پياپى در رويداد برحسب تصادف.2 . عليّت در معنى عقلى عبارت است از علاقه رئيسى ميان دو مفهوم ولى در معنى تجربى نمايان گر علاقه هاى مستقلّ ميان افراد است.3 . براساس مفهوم عقلى عليت چيزهاى همانند نتيجه هاى همانند دارند يعنى افراد يك مفهوم در علاقه اى علت و معلولى با يكديگر بستگى دارند. اگر فردى از افراد يك ماهيت علت فردى از ماهيت ديگر باشد افراد ديگر ماهيت اول نيز مى توانند براى همه افراد ماهيت دوم عليت داشته باشند ولى در مفهوم تجربى عليت چنين ملازمه اى در بين افراد يك ماهيت با ماهيت ديگر وجود ندارد.52شهيد صدر پس از بحثهاى دامنه دار در راستاى ثابت كردن اين نكته كه استقراء مى تواند احتمال را تقويت كند و آن را به درجه عالى از درجه هاى تصديق احتمالى برساند در مرحله استنباطى دليل استقراء به اين نتيجه مى رسد كه مرحله اول دليل استقرايى (مرحله استنباطى) را مى توان برابرسازى دقيقى از نظريه احتمال تلقّى كرد. دليل استقرايى دراين مرحله به هيچ اصل مسلّمى كه از ثبوت پيشين برخوردار باشد نيازمند نيست و اين مرحله استنباطى دليل استقرايى بستگى دارد به اين كه براى نبود علاقه سببيت مجوزى وجود ندارد; از اين روى اگر كسى علاقه هاى سببيت را به مفهوم عقلى به طور كامل نفى كند نمى تواند دليل استقرايى را در مرحله استنباطى آن تفسير كند و روا كننده اى براى رويش احتمال به واسطه قضيه استقرايى داشته باشد. از همين راه ما مى توانيم هر كسى را كه به ارزش واقعى دليل استقرايى در بالا بردن احتمال اعتراف كند پايبند سازيم كه از رواكننده هاى پيشين علاقه هاى عليت دست بر دارد و علاقه عليت را نفى نكند و بر فرض نبود وجود روا كننده قبلى براى نفى علاقه عليت مى تواند علاقه عليت عدمى به مفهوم عقلى (محال بودن تصادف) را ثابت كند.