بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
بنابراين علم اجمالى دوم به جاى سه حال با سه مجموعه مواجه خواهد شد:1 . مجموعه سه گانه اى براى عوامل راست و دروغ در خبر اوّل2 . مجموعه سه گانه اى براى عوامل راست و دروغ درخبردوم3 . مجموعه سه گانه اى براى عوامل راست و دروغ درخبرسوّمو علم اجمالى دوّم عبارت است از علم به وجود يك عامل در هر يك از اين مجموعه كه 27 حالت به وجود مى آورد فقط در يك حالت از اين مجموعه هر سه عامل كذب است و در 26 حالت ديگر بايد حداقل يكى از اخبار سه گانه صادق باشد.به اين ترتيب علم اجمالى دوم در تغيير دادن ارزش احتمالى اطراف علم اجمالى اول دخالت مى كند و برابرى ارزشى آنها را به هم مى زند.2 . براساس علم اجمالى اول مواردى را فرض مى كنيم كه احتمال بود و نبود آنها مساوى باشد و براساس علم اجمالى دوم مقداربعضى از حالتهاى ممكن باعامل مخالفى كه در نتيجه علم اجمالى دوم پيدا شده از ديگر حالتها كوچك تر است; مثلاً اگر سكّه اى را ده بار به هوا پرتاب كنيم درهر بار احتمال دارد كه طرف خط بيايد ياطرف شير و اين دو احتمال با هم برابرند و نتيجه ضرب هر يك از دو احتمال ممكن در هر پرتاب در دو احتمال ممكن در پرتابهاى ديگر 1024 حالت احتمالى به دست مى آيد كه اطراف علم اجمالى اول را تشكيل مى دهند و همه احتمالها با هم مساويند ولى برخلاف انتظار همه احتمالها با هم برابر نيستند و معنى آن اين است كه عامل ديگرى درجريان حضور دارد كه مقدار احتمالها را از هم جدا مى كند و علم اجمالى دوم را مى سازد.منطق ارسطو از اين عامل تحت عنوان قاعده اتفاق ياد مى كند براساس اين قاعده اجتماع شماره هاى فراوان از تصادفها همانند محال است مثلا هزار بار سكه را به هوا بيندازيم و در همه اين حالتها خط بيايد محال است.ارسطو فكر كرده اين يك قانون عقلى است. ولى در اين جا قانون عقلى حكم نمى راند ودورى از قانون عقلى ناشى نمى شود بلكه عامل را بايد در ويژگيهاى شرايطى جست كه در هر يك از حالتهاى آن حالت را با حالتهاى ديگر از هم جدا مى كند مانند جريان هوا و چگونگى پرتاب و مسائل ديگر; از اين روى اگر شرايط يكسان باشد نتيجه يكسان خواهد بود.براساس آنچه گفتيم مى توانيم قاعده اتفاق را پس از كنارگذاشتن پيرايه عقلى آن به شرح زير به گونه تازه اى درآوريم:الف . بى گمان ميان هر برهه زمان با برهمه بعدى آن وهر حالت طبيعى با حالت طبيعى ديگر جداييهايى وجود دارد.ب . بى گمان ميان دو برهه از زمان و دو حالت طبيعى هماهنگى اندكى وجود دارد.ج . علم ما در موارد بالا سبب مى شود كه مقدار احتمال تاثير آن جداييها بر آنچه كه از برهه زمان معيّن و يا حالت طبيعى معين ناشى مى شود بزرگ شود.د . اگر برهه زمان اول يا حالت طبيعى اول به يك پديده معينى بينجامد و ما علت آن را ندانيم دراين صورت انتظار اين كه آن برهه زمان بعدى و يا حالت طبيعى همزمان از روى تصادف به همان پديده انجامد به مراتب كم تر از اين انتظار خواهد بود كه برهه زمان بعدى و يا حالت طبيعى همزمان به نتيجه اى بينجامد كه با نتيجه اول اختلاف داشته باشد.قانون ارسطو را كه به اين صورت در آورديم قاعده عدم تماثل مى ناميم60. در قاعده عدم تماثل دخالت و تأثير تباينها و عناصر دگرگون شونده در پيدايش رويدادى مستلزم آن است كه رويدادها به لحاظ حالتها با يكديگر اختلاف داشته باشند و به همين جهت مقدار احتمال تكرار يك رويداد مساوى است با احتمال دخالت كردن قسمت ثابت هماهنگيها نه دگرگون شونده ها در ايجاد آن رويداد.