اقتراح نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اقتراح - نسخه متنی

مصاحبه شوندگان: غلامرضا بهروز لک، محمدتقی آیت‏اللهی، علی اکبر مهدی پور

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید



اقتراح - فرهنگ مهدويت

1. فرهنگ مهدويت پيام آور بيدارى و آگاهى امت بزرگ اسلام و زمينه ساز درك عزيزانه آدمى از حيات طيبه و از حقيقت وجود است. فرهنگ مهدويت مردمى‏ترين فرهنگ بشرى است. در پرتو اين فرهنگ اميد به كاستن از رنج محرومان، آزادى مظلومان و برقرارى عدالت اجتماعى همواره طنين انداز قلب‏هاى مشتاق و علاقه‏مند به حضرت مهدى(عج) است.

2. اهميت اين فرهنگ در زمينه‏هاى زير بروز بيش‏تر دارد:

الف) تقويت انگيزه توحيدى و مكتبى؛

ب) تقويت روحيه مبارزه‏جويى بى‏امان با ظلم و استكبار؛

پ) خودباورى و خداباورى و قطع وابستگى به دشمنان؛

ت) توسعه عدالت اجتماعى و حمايت از محرومان؛

ث) مراقبت‏هاى اخلاقى و در نتيجه تطهير نفوس و تنوير عقول؛

ج) گسترش الفت و تعاون و اتحاد بين انسان‏ها؛

چ) هدف‏مند شدن زندگى اجتماعى و فردى؛

ح) تقويت روحيه مثبت انديشى و اميد به آينده‏اى روشن و طلوع دوباره فجر اسلام.

3. در زمينه تعميق فرهنگ مهدويت و استخراج ظرفيت‏هاى مؤثر زندگى منتظرانه ـ كه نتيجه آن تقويت ايمان متحرك و مسئوليت فردى و اجتماعى است ـ موارد ذيل پيشنهاد مى‏گردد:

الف) چاپ كتاب‏هاى سودمند و به روز در موضوع مهدويت‏شناسى تطبيقى؛

ب) ترجمه كتاب‏ها و مقالاتى كه پيروان مكاتب الهى عرفانى و اشراقى در سرتاسر جهان در موضوع مهدويت نگاشته‏اند؛

پ) معرفى راه يافتگان به ساحت حضرت مهدى(عج)؛

ت) چاپ تجربه‏هاى امدادهاى مهدوى(عج)؛

ث) چاپ مجموعه سخنان حضرت مهدوى(عج)؛

ج) تشكيل ميزگردهاى راديويى و تلويزيونى تحت عنوان مسئوليت‏هاى انسان امروز در عصر غيبت؛

چ) تأسيس پايگاه‏هاى اينترنتى و معرفى سايت‏هاى مهدوى‏شناسى در سرتاسر جهان.

4. طرح موضوع مهدويت به عنوان يك موضوع جهانى، دغدغه بشريت، يادآورى‏هاى مسئوليت‏هاى سنگين و حساس انسان مسلمان در دوره غيبت، تعيين اهميت سرنوشت‏ساز زندگى در سايه عنايت امام زنده، توجه به تقسيم‏بندى تاريخ بشر به چهار دوره (از آدم تا خاتم)، نبوت (از حضرت على تا پايان دوره غيبت صغرا)، وصايت (از آغاز غيبت كبرى تا عصر ظهور)، غيبت و در نهايت دوران ظهور؛ دورانى كه در آن، امام غايب پس از يك انقلاب جهانى، عدالت را در جامعه مستقر مى‏سازد و رهبرى مردم را به عهده مى‏گيرد. يادآورى تكاليف و وظايف مشتاقان ظهور و ارائه چگونگى زندگى سالم و گسترش مهربانى و بخشندگى، توجه به ضعفا كه مقدمه ساز ظهور آن حضرت و در نتيجه به كاربردى شدن فرهنگ مهدويت كمك خواهد كرد.

مزيد توفيقاتتان را از خداوند متعال مسئلت و اطمينان دارم كه در پرتو توجهات خاصه حضرت بقية‏اللّه(عج) بيش از پيش مؤيد و موفق خواهيد بود.

خلاصه بيوگرافى غلامرضا بهروز لك

متولد 1347 در شهر اروميه، شروع تحصيلات حوزوى 1363 در حوزه علميه تبريز. 1366 تا كنون در حوزه علميه قم، تحصيلات درس خارج حوزه و اتمام تخصصى كلام سطح 4. دكترى علوم سياسى از دانشگاه تربيت مدرس (در حال دفاع از رساله دكترى با عنوان: اسلام سياسى، جهانى شدن و هويت سياسى). عضو هيأت علمى دانشگاه باقرالعلوم ع قم. عضو هيأت علمى پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامى. آثار: ترجمه كتاب زبان سياسى اسلام از برنارد لوييس؛ ترجمه كتاب دين در عرصه عمومى از آئودى و والترستروف؛ تأليف مقالات متعدد از جمله: مهدويت و جهانى شدن، سيماى حكومت جهانى حضرت مهدى(عج)؛ مهدويت و زندگى سياسى معاصر؛ كلام سياسى شيعه؛ چيستى كلام سياسى؛ و...

1. تلقى شما از فرهنگ مهدويت چيست؟

فرهنگ، مجموعه‏اى از نگرش‏ها، ارزش‏ها، هنجارها، رسوم و سنت‏ها و شعائر و اعمال خاص پذيرفته شده در يك جامعه را در بر مى‏گيرد. فرهنگ مهدويت نيز، به مجموعه‏اى از نگرش‏ها و ارزش‏ها و هنجارهاى مربوط به ظهور منجى موعود از سلاله پاك پيامبر اسلام صلى‏الله‏عليه‏و‏آله اطلاق مى‏شود. از اين حيث فرهنگ مهدويت ريشه در تاريخ بشريت دارد. همه اديان الهى از همان آغاز، منادى ظهور منجى موعود بوده‏اند. از آن‏جا كه نگرش اديان به تاريخ تحول خطى و سرانجام نيك براى انسان و جهان و تحقق وعده الهى بوده است، پيامبران آسمانى فرا رسيدن عصرى طلايى را كه تحقّق بخش وعده الهى باشد، همواره خبر داده‏اند. در اسلام نيز، آموزه مهدويت و به پيروى از آن، فرهنگ شكل گرفته بر اساس آن نيز قدمتى هم‏پاى ظهور اسلام دارد. مؤمنان همواره به فرا رسيدن چنين عصرى بشارت داده مى‏شدند.

از اين رو محور اساسى فرهنگ مهدوى را مى‏توان تحقق فرج و ظهور منجى موعود دانست. هرگونه نگرش، هنجار و سنت‏ها و شعائر خاصى كه در يك جامعه حول چنين اعتقادى شكل مى‏گيرد، مى‏تواند در مقوله فرهنگ مهدويت قرار گيرد. عنصر كانونى چنين فرهنگى همان منجى موعود مى‏باشد.

البته بايد توجه داشت كه فرهنگ مهدويت را مى‏توان به فرهنگ اصيل و فرهنگ منحرف شده تقسيم كرد. اگر معيار فرهنگ مهدويت شخص منجى است، حقيقت فرهنگ مهدوى نيز با منجى واقعى محقق مى‏شود. اما همان‏طور كه در تاريخ نيز بسيار اتفاق افتاده است، مدعيان دروغين يا متمهديانى نيز ظهور كرده‏اند و خواسته‏اند از چنين فرصتى سوء استفاده كنند. بر خلاف چنين ادعاهاى دروغينى، فرهنگ اصيل مهدويت به تقدير الهى و همت عالمان و بيدارگران وارسته در طول تاريخ حفظ و از نسلى به نسل ديگر منتقل شده است. در تفكر شيعى نيز چنان‏كه در مطالب آينده توضيح خواهم داد، فرهنگ مهدوى جايگاه ارزشمند و بنيادينى يافته و هويت بخش تفكر شيعى شده است.

نمود فرهنگ مهدوى در يك جامعه را مى‏توان اميد فرج در آن جامعه دانست. جامعه‏اى كه فرهنگ مهدوى را برگزيده است، هرگز دچار يأس و نااميدى نمى‏شود. در بحرانى‏ترين شرايط همواره اميدى وجود دارد كه مشكلات و بحران‏ها پشت سر گذاشته شود و عصر طلايى فرا رسد. البته اميد فرج در اديان و مذاهب هرچند اصلى بنيادين است، اما مقوله‏اى تشكيكى بوده و داراى شدت و ضعف مى‏باشد. بدين معنا كه چگونگى نگرش به تحقق فرج در اديان و حتى در مذاهب درون يك دين، بر خلاف اشتراك در ايمان به اصل تحقق فرج، متفاوت مى‏باشد. از اين جهت فرهنگ مهدوى در تشيع از تمامى ديگر اديان و مذاهب متمايز و برجسته است.

در ديگر فرهنگ‏ها، گاه اميد به تحقق فرج به رغم اصالت آن، در افقى دور و مبهم قرار مى‏گيرد. فرد دچار بحران و مشكل نمى‏داند كه آيا چنين فرجى زمان حيات او را نيز در برخواهد گرفت يا اميدى است كه در آينده پس از وى محقق خواهد شد، اما در فرهنگ شيعى دو عنصر وجود دارد كه انسان گرفتار را همواره اميدوار نگه مى‏دارد كه در زندگانى خود مشمول فرج خواهد بود. عنصر نخست را مى‏توان در آموزه اعتقادى حضور و وجود منجى در افق زمانى مشترك با فرد گرفتار دانست. ضرورت حضور امام در هر عصرى يكى از آموزه‏هاى اساسى شيعى مى‏باشد. زمان بدون امام متصور نيست. امام است كه ركن اساسى هستى اين جهانى تلقى مى‏شود و بدون وى در مشيت الهى، جهان فلسفه وجودى خود را از دست مى‏دهد. امام، خليفه و حجت خدا بر روى زمين است و هرگز زمين خالى از حجت نمى‏ماند. حال چنين حجتى يا ظاهر است يا غايب. تفاوت در همين حالت كه در تفكر شيعى، چنين حجتى همواره حاضر و موجود است، هر چند به صورت غايب از چشم ناظر. به عبارت ديگر به صورت حاضر ناظر بر حال فرد گرفتار، هر چند خود فرد گرفتار و مشتاق، چنين حضورى را به عيان مشاهده نكند، ولى بدان اعتقادى عميق دارد. يك مؤمن شيعى نمى‏تواند بدون احساس وجود و حضور امام زندگى كند، هر چند توفيق ديدار او را نيز نداشته باشد. پس اعتقاد به حضور منجى در افق زمانى فرد گرفتار اميد فرج را مضاعف مى‏سازد. بر همين اساس است كه يك مؤمن شيعى با نداى «يا اباصالح اغثنى» در درون وجود خويش اميد آن را دارد كه در صورت صلاحديد مولاى خويش حاجتش روا شود. چنين ويژگى را نمى‏توان در جاى ديگر يافت و تنها به شيعيان اختصاص دارد.

عنصر دوم نيز آموزه رجعت در فرهنگ مهدويت شيعى است. اين امر مؤمن منتظر را اميدوارتر مى‏سازد كه حتى اگر عمر او به سر آيد و مراد خويش را در آغوش نكشد و خود به عيان در طول عمر خويش شاهد جمال ظهور فرج نباشد، با رجعت پس از مرگ خويش مى‏تواند در هنگام ظهور شاهد فرج باشد. اين آموزه نيز به شيعيان اختصاص دارد و اميد آنان را به فرج افزايش مى‏دهد.

فرهنگ مهدوى در يك جامعه در عرصه‏هاى مختلفى نمود مى‏يابد. غير از مسأله اميد فرج نمودهاى فرهنگ مهدوى را مى‏توان در رفتار فردى و اجتماعى نيز مشاهده كرد. منتظر واقعى كسى است كه به جامعه فاسد زمانه خويش دل نمى‏بندد و اگر انحراف و كژى ببيند اعتراض مى‏كند و با پيروى از سيره مولا و محبوب خويش در صدد اصلاح بر مى‏آيد. وى در صدد گسترش عدل و داد است، تواصى به حق و صبر مى‏كند؛ در محفل‏هاى دوستانه و جمعى نام منجى را بزرگ مى‏دارد و همه را به آن فرا مى‏خواند و در رفتار فردى و اجتماعى سعى مى‏كند با توجه به اعتقاد به حضور و نظارت امام خويش هماره بر سيره حق پاى فشارد و خطا نكند.

2. اهميت فرهنگ مهدويت در چيست؟

اهميت فرهنگ مهدويّت را مى‏توان در هويت بخشى به يك فرد و جامعه دانست. جامعه‏اى كه به آينده اعتقاد دارد و بر آن باور است كه عصرى دگر فرا خواهد رسيد كه متفاوت از وضع موجود است، از نقص‏ها بر كنار است و به اصطلاح مدينه فاضله معيار دارد، مى‏تواند زندگى امروز خود را نيز بر اساس مدل كامل سازمان دهد. به بيان ديگر او الگويى از وضع مطلوب دارد و هماره موقعيت و منزلت خود را با آن مى‏سنجد.

فراتر از اين تصوير وضع مطلوب كه در تمامى اديان آسمانى وجود دارد، در فرهنگ شيعى مهدويت بار خاصى دارد. مهدويت در زمانه ما كه عصر امام زمان و عصر منجى غايب است، كار ويژه اساسى در تعريف هويت ما دارد. هويت معناى زندگى است. هويت كيستى شخص است كه لحظه به لحظه با او هم‏نشين و از او جداناپذير است. از اين جهت، هويت يك شيعى با امام زمان خويش تعريف مى‏شود. بيان معجزه آساى كلام نبوى اين‏جاست كه معنايى كامل مى‏يابد: «من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية». در مكتب شيعى امام هويت بخش است و آن را از جامعه جاهلى و عصر جاهلى جدا مى‏سازد. پس در زمانه ما نيز كه امام ما همان مهدى موعود است، او نه جدا از وجود ما، بلكه بخشى از وجود ما شيعيان است. هر گونه غفلت ما از مهدى منتظر(عج) مساوى غفلت از خويشتن خودمان خواهد بود. بى وجود او ما گم‏شده‏اى بيش نخواهيم بود. از گفته‏هاى پيشين اين نتيجه را مى‏خواهيم بگيريم كه اهميت فرهنگ مهدويت در يك جامعه شيعى نقش هويت بخش و كانونى آن در زندگى ما مى‏باشد. ما بدون مهدى هيچيم و گم‏شده‏اى بيش نيستيم. بى وجود مهدى، ما مصداق «فنسوا اللّه فانسيهم انفسهم» خواهيم بود. طبق روايات شيعى معرفت ما نسبت به خدا نيز بدون معرفت به حجت او تحقق نخواهد يافت.

اهميت هويت بخشى، يك اهميت ذاتى است و مقوم و سازنده وجود ماست. اهميت فرهنگ مهدوى را مى‏توان از جهات ديگرى كه عمدتا صبغه كاركردى دارند، نيز مطرح كرد. البته بايد توجه داشت كه چنين كاركردهايى اهميتى ثانوى مى‏يابند ولى شايد بتوان گفت كاركردها جدا از عنصر هويت بخشى نيستند، هر چند ما گاه دچار غفلت مى‏شويم و از اصل اهميت ذاتى چشم مى‏پوشيم و مشغول لوازم و فروع مى‏شويم.

مهم‏ترين اهميت‏هاى كاركردى فرهنگ مهدويت را مى‏توانيم در موارد زير خلاصه كنيم. اولين مورد، ايجاد نشاط و اميد در يك جامعه است؛ جامعه داراى فرهنگ مهدوى هرگز پژمرده و دچار روزمرگى و يأس نمى‏شود؛ زيرا اين جامعه اميد دارد، آينده نگر است، گذشته و حال نمى‏تواند او را در چنگال خود اسير كند. مورد ديگر داشتن الگوى عمل است؛ انسان مهدى باور هر گاه به برخى امور شك نمايد يا با ابهامى مواجه شود، علاوه بر معيارى در پشت سر كه رفتار معصومان گذشته است، معيارى نيز در آينده دارد. به عنوان مثال اگر با تهاجم برخى افكار و انديشه‏ها در برقرارى و تأسيس جامعه اسلامى و نظام اسلامى به شك افتد، مهدويت و مدينه فاضله مهدوى مى‏تواند معيار او باشد.

در دوران كنونى كه حكومت اسلامى بر پايه قوانين دينى محقق شده است، اين امر مى‏تواند الگوى دوران ما نيز قرار گيرد و ما را به همراه ادله ديگر به ضرورت تأسيس جامعه و نظام اسلامى رهنمون سازد. كاركرد ديگر فرهنگ مهدوى را بايد عدالت‏گرايى در جامعه دانست. جامعه‏اى كه به فرهنگ مهدويت اعتقاد دارد خود مى‏بايست عدالت را در جامعه خود برقرار كند.

3. جاى چه عرصه‏هايى را در زمينه مهدويت خالى مى‏بينيد؟

عرصه‏هاى مربوط به فرهنگ مهدويت را مى‏توان در دو مقوله فرهنگ عمومى و فرهنگ جامعه علمى دنبال نمود. در زمينه فرهنگ عمومى مى‏بايست به تلقى‏هاى جامعه و عموم مردم درباره مهدويت اشاره كرد. خوشبختانه در چند سال گذشته گرايش عمومى نسبت به مهدويت افزايش نسبى خوبى داشته است. مهم‏ترين نمود آن را در فرهنگ عمومى زنده و فعال شدن مراسم دعاى ندبه در بسيارى از جاهاى كشور دانست. هم چنين نمودهاى ديگر آن را مى‏توان در برگزارى همايش‏ها، سمينارها، برنامه‏هاى تلويزيونى و راديويى و اقبال عمومى رسانه‏ها و مطبوعات دانست. البته تحولات جهانى نيز در گسترش فرهنگ مهدويت مؤثر بوده است؛ شكل‏گيرى و پيدايش پديده جهانى شدن و به همراه آن هزاره گرايى در جهان و نيز بحران‏ها و ظلم و ستمى كه در سراسر جهان گسترش يافته است، همانند قتل عام مسلمانان در بوسنى، عراق و فلسطين توجه بيش‏تر مسلمانان را به مسأله مهدويت و فرج جلب نموده است.

با اين وجود، در عرصه فرهنگ عمومى مى‏توان هنوز خلأهايى را نيز شناسايى كرد؛ يكى از امور مهم در اين عرصه نبودن آشنايى صحيح عمومى با وجود علاقه وافر به فرهنگ مهدويت نسبت به اعتقادات و ديدگاه‏هاى صحيح در اين باره مى‏باشد. بسيارى از مردم هنوز ديدگاه درست و صحيحى از فرهنگ مهدويت ندارند و حتى مهم‏تر از آن مى‏توان به عدم پايبندى عملى به فرهنگ مهدويت در جامعه امروز ما اشاره كرد. گرچه دوستداران حضرت مهدى بسيار زيادند و تمامى مردم مسلمان چشم انتظار ظهور فرج هستند، اما صرف اعتقاد كافى نيست. ما مى‏بايست عملاً در زندگى روزمره هماهنگ و سازگار با فرهنگ مهدوى زندگى كنيم. اگر ظلم و بى‏عدالتى را نامناسب مى‏دانيم بايد در عمل نيز از آن دورى كنيم. به هر حال نكته كلى در اين زمينه خلأ نهادينه شدن فرهنگ مهدوى در زندگى روزمره ماست. ما گاه چنان رفتار مى‏كنيم كه گويى منتظر امام خود نيستيم.

اما در زمينه علمى نيز خلأ مشهودى در زمينه تبيين روزآمد و علمى ابعاد مسئله مهدويت داريم. به عنوان مثال ما اخيرا مجله علمى تخصصى درباره مهدويت و مباحث مربوط منتشر مى‏كنيم كه به رغم تلاش محققان و دست اندركاران اين نشريات هنوز از وضع مطلوب فاصله زيادى دارد. ما نخستين دوره‏هاى تخصصى را در خود حوزه علميه آغاز كرده‏ايم. ما در دانشگاه‏هاى خود هنوز حتى درسى به نام مهدويت نداريم. حتى ما در رشته خودمان در علوم سياسى اخيرا قدم‏هايى را براى سازماندهى درسى بنام مباحث سياسى مهدويت شروع كرده‏ايم كه اقدامى خود جوش است و هنوز در سرفصل‏هاى اصلى اين رشته قرار ندارد و درسى اختيارى مى‏تواند تلقى شود. لذا اين خلأ علمى بسيار مشهود است. البته اين بدان معنا نيست كه گنجينه عظيم معارف مهدوى خود را ناديده بگيريم، ولى چنان كه شيخ طوسى(ره) در آغاز كتاب شريف تلخيص الشافى اظهار مى‏دارد، ما مى‏بايست همواره مباحث دينى ـ اعتقادى خود را به زبان روز و با آخرين دستاوردها و مطالعات ارائه كنيم و نيازهاى علمى زمانه خود را مورد توجه قرار دهيم و اين همان نياز علمى جامعه ماست.

4. براى كاربردى كردن اين فرهنگ در جامعه چه راهكارهايى را پيشنهاد مى‏كنيد؟

براى كاربردى كردن فرهنگ مهدويت در عرصه‏هاى مختلف فرهنگ عمومى و جامعه علمى توجه به نكاتى لازم و ضرورى است. نخستين قدم در فرهنگ عمومى، تلاش براى نهادينه كردن فرهنگ مهدويت است. نخستين كار نيز در اين زمينه ترويج صحيح فرهنگ مهدوى در ميان نسل جوان است. ما لازم است فرهنگ مهدوى را در مدارس و دبيرستان‏ها و دانشگاه‏هاى خود مطرح و ترويج نماييم. براى اين كار يك فعاليت بسيجى وار و فراگير لازم است.

البته ما گاه با افت ديگرى نيز در زمينه فرهنگ مهدوى مواجه هستيم. به رغم شكل‏گيرى نهادها و مؤسسات مختلفى كه در زمينه فرهنگ مهدوى كار مى‏كنند، متأسفانه هنوز هماهنگى مناسبى بين آن‏ها وجود ندارد. امكانات محدود ما با مديريت هماهنگ مورد استفاده قرار نمى‏گيرند. كارهاى تكرارى و موازى را مى‏بايست به حداقل رسانيد و از امكانات حداكثر بهره را بايد برد؛ لذا من پيشنهاد مى‏كنم در كشور ستادى از نهادها و سازمان‏هاى مختلف درگير در مباحث و فرهنگ مهدوى تشكيل شود كه دبيرخانه دائمى داشته باشند، سياست گذارى‏هاى كلان توسعه فرهنگ مهدوى در آن‏جا طراحى شود و نظارت كلى بر چگونگى اجرا و پيگيرى فعاليت‏هاى مربوط به فرهنگ مهدويت داشته باشد.

در عرصه علمى نيز، گسترش كمى ـ كيفى مراكز علمى مهدويت پژوهى لازم است. خود رشته تخصصى مهدويت لازم است نهاديه شود و به يكى از رشته‏هاى مهم تخصصى در حوزه علميه تبديل شود. سعى شود در دانشگاه‏ها و مراكز علمى ديگر نيز دروس و رشته‏هاى علمى مربوط به مهدويت فعال شود. مهم‏تر و آسان‏تر آن است كه ما رساله‏هاى علمى حوزه و دانشگاه را نيز به سمت مباحث مهدويت جهت دهيم.

اميد است با تلاش دوستانمان در نشريه موفق انتظار تا حدودى زمينه تبادل نظر در آسيب‏شناسى فرهنگ مهدويت فراهم شود و ما شاهد گسترش هر چه بيشتر فرهنگ مهدوى در جامعه خود و در سراسر جهان باشيم.

دكتر سيد محمدتقى آيت‏اللهى

1. تلقى شما از فرهنگ مهدويت چيست؟

مجموعه‏اى از آيين‏هاى اعتقادى، اخلاقى، رفتارى، مديريتى، معرفتى و فقهى كه پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله بر پايه وحى الهى براى هدايت انسان به ارمغان آورده و در طى دو قرن و نيم امامت اوصياى بر حق او كه عالمان ربانى و منصوص الهيند، تبيين و تفسير و تشريح شده است و به وجود مقدس نورانى حضرت ولى عصر(عج) منتهى مى‏گردد و در دوران تقريبا هفتاد ساله غيبت صغرى از طريق سفيران چهارگانه آن حضرت با هدايت و رهبرى آن ذخيره عدل الهى جريان مى‏يابد، فرهنگ مهدويت را شكل مى‏بخشد. عناصر، ابعاد و مؤلفه‏هاى اين فرهنگ متعالى را كه نويد بخش نظم عادلانه جهانى است، معصومين چهارده‏گانه مشخص فرموده‏اند. ايشان در زمان‏ها و مكان‏هاى مختلف و با توجه به استعدادهاى گوناگون اشخاص و متناسب با اين عناصر، ابعاد و مؤلفه‏هاى آن را آموزش داده و تعميق بخشيده‏اند و آن را از پديده‏هاى افراطى و تفريطى منزه و مصون ساخته و فرهنگى متعالى و متعادل را پديد آورده‏اند. بناى عظيم اين فرهنگ به ويژه در فرصت پديدار شده در دوران امام باقر عليه‏السلام و امام صادق عليه‏السلام گسترش يافته و زمينه توسعه آينده آن فراهم گرديده است.

سرفصل مباحث و ابعاد گوناگون و در عين حال هماهنگ و منسجم آن در ادعيه و زيارات مربوط به حضرت ولى عصر(عج) با زيبايى و ژرف‏نگرى و جامعيت بى‏نظيرى مطرح گرديده و پيوندى جاودانى را با آن وجود مقدس كه نهايت آرزوى همه انبياء و اولياء الهى است مشخص مى‏سازد. اين فرهنگ تركيبى منسجم و بى‏همتا از عشق و شعور و آگاهى را فراهم مى‏آورد و به قول فريدالدين عطار نيشابورى، عارف بزرگ در كتاب مظهرالعجائب فى اثبات ولايت على بن ابيطالب عليه‏السلام ؛




  • صدهزاران اوليا رو بر زمين
    يا الهى مهدى(عج) از غيبت در آر
    مهدى(عج) و هادى و تاج انبيا
    اى به هر قرنى تو پيدا آمده
    اى ولاى تو معين آمده
    اى تو ختم اوليا اندر جهان
    من ولاى تو به جان كردم قبول
    آن‏چه من ديدم همه ديد تو بود
    اى تو هم پيدا و پنهان آمده
    عاشقان را عشق تو كردست مست
    اى تو هم معشوق و هم عشق الست
    دست ما و دامن تو اى امير
    من پناه خود به تو آورده‏ام
    هر كه او شرك آورد در دين تو
    هر كه را حب تو باشد پيشوا
    خلق را باشد يقين او رهنما



  • از خدا خواهند مهدى(عج) را يقين
    تا جهان عدل گردد آشكار
    بهترين خلق و برج اوليا
    وى به هر قرنى نو پيدا آمده
    بر دل و بر جان روشن آمده
    در همه جان‏ها نهان چون جان جان
    زان‏كه هستى اين زمان نور رسول
    و آن‏چه من كردم زتقليد تو بود
    بنده عطارت ثناخوان آمده
    عارفان را جام عرفان ده به دست
    عشق تو بُردست خود ما را زدست
    اين فقير مبتلا را دست گير
    حبّ تو با شير مادر خورده‏ام
    مست گردد عاقبت از كين تو
    خلق را باشد يقين او رهنما
    خلق را باشد يقين او رهنما



و در نتيجه فرهنگ مهدويت، روش، منش، كنش، نگرش و بينش حضرت مهدى(عج) را تشكيل مى‏دهد.

2. اهميت فرهنگ مهدويت در چيست؟

فرهنگ مهدويت نقش پيش‏گيرى بنيادى از تهاجم و شبيخون فرهنگى را ايفا مى‏كند و فعالانه در آماده سازى جامعه انسانى براى تحقق «جامعه مهدوى» تأثيرگذار است، به ارزشيابى دوباره زندگى تاريخى، اجتماعى، سياسى و فرهنگى عصر حاضر مى‏پردازد، تعهد به اهداف امام عصر(عج) و عشق آگاهانه به او را معنى مى‏دهد و ولايت او را تنها معيار قضاوت ايمان حقيقى مى‏داند. قلوب همه دردمندانى كه ظالمانه در نظام‏هاى حاكم محروم شده‏اند را تسخير كرده و نقطه الهام آن‏ها مى‏گردد. اين فرهنگ زيربناى ايجاد نظم عادلانه جهانى را در پرتو رهبرى موفق انسان كامل معصومى كه از نسل پاك سرور شهيدان امام حسين عليه‏السلام بوده، فراهم مى‏كند و جامعه‏اى صالح، پر نشاط، برخوردار از سلامت معنوى، هوشيار و آماده براى ظهور منجى موعود جهانى انتهاى تاريخ نتيجه مى‏دهد مى‏سازد. جامعه‏اى كه عناصر آن سائسٌ بالليل و سياحٌ بالنهاراند و روز و شب را به برنامه‏ريزى فعال براى جامعه بهتر و تلاش در زندگى موفق‏تر طى مى‏كنند، نقطه توجه آن‏ها ساحت مقدس امام عصر ارواحنالتراب مقدمه الفداست و در واقع هميشه خود را در محضر او نگريسته و او را ناظر بر اعمال خود و حاضر در جامعه مى‏دانند. آنان به كسب رضاى او، كه كسب رضاى خداى عالم است در تلاشند و نغمه لسان الغيب حافظ شيرازى را به گوش جان نيوشيده‏اند كه:




  • هرگز حديث حاضر غايب شنيده‏اى
    من در ميان جمع و دلم جاى ديگرست



  • من در ميان جمع و دلم جاى ديگرست
    من در ميان جمع و دلم جاى ديگرست



فرهنگ مهدويت جامعه را در برابر تمام بيمارى‏هاى معنوى بيمه مى‏كند، كينه نظام‏هاى ستم‏گر را در سينه‏ها مى‏نشاند، راه مقاومت و ايستادگى در برابر آنان را در دل تقويت مى‏كند، با هر نظم ناعادلانه‏اى در ستيز است و با نُدبه عاشقانه و آگاهانه خود در پى زمينه سازى ظهور آن يار غايب از نظر است. عصاره اين فرهنگ مهدى دوستان را يارى مى‏كند تا شرايط بسيار دشوار را تحمل كنند و اميد نجات‏بخشى را در زمان رجعت مهدى(عج) انتظار كشند. به راستى كه معرفت اين امام رستگارى انسان را تأمين مى‏كند.

3. چه عرصه‏هايى را در زمينه مهدويت خالى مى‏بينيد؟

در جامعه فعلى در زمينه مهدويت در سه زمينه عمده زير عرصه را خالى مى‏بينيم؛

الف) دائرة‏المعارف جامع مهدويت

تدوين دائرة‏المعارف جامع مهدويت كه تمام داده‏هاى صحيح، قابل اعتماد و معتبر مهدويت را به صورتى منقح، جامع، ژرف و روش‏مند فراهم آورد و با زيبايى و هنرمندى و متناسب و منطبق با موازين تعيين شده توسط شخص اول عالم وجود حضرت خاتم النبيين صلى‏الله‏عليه‏و‏آله باشد، ضرورت جدّى زمان ماست. دانش امروز، وجود معيارى طلايى را براى سنجش اعتمادپذيرى اندازه‏ها و مقياس‏ها لازم مى‏داند (معيار طلايى ميزانى خطاناپذير است) نياز به وجود چنين ميزان خطا ناپذيرى در سنجش‏ها را پيش از آن‏كه علم امروز مطرح سازد، وجود مقدس رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله مطرح فرموده بود و آن را به صورت دو گوهر گران‏بهاى تفكيك ناشدنى در امت خود به وديعه نهاد و از آن به ثقلين (كتاب اللّه و عترتى) تعبير فرمود كه با كمال تأسف از همان آغاز مورد غفلت قرار گرفت. اين دو معيار طلايى خطاناپذير ملاك سنجش داده‏هاى مربوط به مهدويت(عج) است كه خود، خاتم عترت و كتاب اللّه الناطق است. چنين دائرة‏المعارفى تلاش‏هاى مخلصانه و خردمندانه همه فرهيختگانى كه حتى قبل از ولادت مسعود آخرين ذخيره عدل الهى شروع شد و تا امروز هم به بركت خير فزاينده فرزند كوثر مهدى موعود(عج) ادامه دارد و هر روز جلوه‏اى از نور مبارك سيماى او را باز مى‏تاباند را ارج مى‏نهد و در عين حال به صورت روش‏مند همه را خلاصه سازى، طبقه‏بندى و متناسب با نيازهاى زمان و مكان تفسير و تشريح مى‏نمايد. انجام اين مهم به توكل به ذات بارى و توسل به ساحت مقدس حضرت ولى عصر(عج) مديريتى قوى نياز دارد و همت دانشمندان فرهيخته عاشق منجى اسلام را مى‏طلبد و با سرمايه بزرگ علمى كه در جهان تشيع مشهود است اين مهم در محدوده زمانى سه تا پنج ساله، شدنى است. اين كار قطعا بايد به صورت اقدام بزرگ گروهى پژوهشى باشد.

تدوين اين دائرة‏المعارف با توجه به شوقى كه به ويژه در ربع قرن اخير در جهان در موضوع فرهنگ و معارف مهدوى به وجود آمده خود حركت علمى ـ پژوهشى بديعى است كه عطش نسل نو و جوان را فرو مى‏نشاند، آن‏ها را از اقيانوس معرفت مهدوى سيراب مى‏سازد، در عمومى سازى فرهنگ مهدويت بر اساس داده‏هاى معتبر و اعتمادپذير نقش اساسى را ايفا مى‏نمايد و از طرح مباحث دروغين و سست كه بزرگ‏ترين آسيب را بر پيكره بنياد اعتقادى فرهنگى جوانان مى‏زند، پيشگيرى مى‏كند.

ب) تخصصى‏سازى آموزه‏هاى مهدويت

با وجود اين كه در حوزه سلامت جسمانى، امور به صورت تخصصى و فوق تخصصى در آمده؛ مثلاً در نظام پزشكى و درمانى و سلامت، تخصص‏هاى مختلف وجود دارد، در حوزه تخصص سلامت معنوى، اين امر مهم مورد غفلت قرار گرفته است و براى عموم اين تصور حاصل شده كه هر يك از مبلغان دين و علماى ابرار در هر زمينه‏اى به صورت تخصصى و عميق بايد در مباحث دينى وارد باشند. حوزه وسيع و دامنه‏دار مباحث دينى به ويژه با توجه به شبهات وسيع و گسترده بى‏رحمانه و غيرمنصفانه معاندان كه فضاى فكرى را مورد هجوم عوامل بيمارى زاى معنوى قرار مى‏دهند، به تخصصى‏گرايى نياز دارد. در اين مورد جدى‏ترين و مقدس‏ترين مبحث به آينده انسان مربوط مى‏شود كه جدى‏ترين تهديد براى نظام‏هاى ظالمانه و مستكبرانه حاكم بر جهان محسوب مى‏گردد. بنابراين، تخصصى سازى موضوع مهدويت(عج) امرى جدى و اساسى به شمار مى‏آيد و ضرورت تربيت فضلاى شائق و وارسته‏اى كه به كليات معارف اسلامى آشنا باشند، به روش‏شناسى مطالعات و مسائل در غرب آگاه شوند، به صورت تخصصى داده‏ها و تفاسير معارف مهدوى(عج) را بياموزند و در آن نه تنها تخصص بلكه تبحر داشته باشند، موضوعى جدى است. به علاوه، اين متخصصان نيز روان‏شناسانه، جامعه‏شناسانه و مردم‏شناسانه در سطوح مختلف كودكان، نوجوانان و جوانان بايد مهارت يابند تا هر گروه متناسب با سطح مخاطبان خود به انتقال فرهنگ و معارف مهدويت همت گمارد و به نهادينه سازى آن در بينش و نگرش و كنش مخاطبان خود تلاش كند.

ج) ايجاد نظام ارزشيابى مدرسان و مبلغان مكتب مهدويت(عج)

ايجاد و احياى نظامى كه به ارزشيابى دوره‏اى مدرسان و مبلغان و مداحان مكتب مهدويت(عج) كه به وارسى مجدد نظام اعتقادى آن‏ها بر پايه معيارهاى طلايى كتاب اللّه و عترت بپردازد و در نتيجه هميشه داده‏هاى اعتمادپذير و صحيح و تفاسير راستين از مكتب مقدس الهى مهدويت(عج) در اختيار عموم قرار گيرد و از مباحث شبهه‏زا و سست و دفاع‏هاى غلط بر پايه گمان و ظن پيشگيرى نمايد، امرى ضرورى است. ريشه و بنياد چنين نظام ارزشمندى كه نظارت فعال بر سلامت فكرى و معنوى مردم داشته باشد، در سيره مقدس معصومين عليهم‏السلام ديده شده است؛ از جمله آن مى‏توان به ماجراى عرضه اعتقادات حضرت عبدالعظيم عليه‏السلام به محضر مقدس امام عصر خود حضرت امام هادى عليه‏السلام اشاره كرد. اين ماجرا حاكى از آن است كه چنين نظامى در دوران ائمه هدى عليهم‏السلام وجود داشته و نهادينه شده بود. حضرت عبدالعظيم حسنى عليه‏السلام از امامزادگان والا مقامى است كه در دوران زندگى خود توفيق درك محضر مقدس پنج معصوم عليهم‏السلام را يافته و همين امر امتياز ويژه‏اى را براى او به وجود آورده است.




او كه در سال 173 هجرى قمرى در مدينه به دنيا آمد، دوران كودكى را در زمان امامت امام موسى كاظم عليه‏السلام ، دوران نوجوانى و آغاز جوانى را در سايه امامت حضرت ثامن الحجج امام على بن موسى الرضا عليه‏السلام گذرانده، دوران جوانى خود را در خدمت حضرت امام جواد عليه‏السلام بوده و دوران ميانسالى و پيرى خويش را در محضر حضرت امام هادى عليه‏السلام سر كرده و از اصحاب اين دو بزرگوار به شمار مى‏آيد و احاديث فراوانى از آنان روايت نموده است. او هم چنين دوران كودكى و نوجوانى و آغاز جوانى امام عسكرى عليه‏السلام را هم درك كرده، گرچه در اواخر دوران امامت امام دهم عليه‏السلام به سال 252 هجرى قمرى رحلت كرده است و در زمان آن امام مفتخر به نص «انت ولينا حقا؛ تو در واقع از دوستان و ياران مايى» شده و پس از رحلتش نيز به افتخار اين كلام امام معصوم دهم نائل گرديده كه «من زار عبدالعظيم الحسنى برى كمن زار سيدالشهداء بكربلا» و از جانب امام دهم مرجع دينى مردم در ايران بوده است.



در عين حال با آن‏كه از شرافت خانوادگى و اصالت ريشه‏دارى برخوردار بوده و به چهار واسطه به سبط اكبر و سيد شباب اهل جنت حضرت امام مجتبى عليه‏السلام نسب مى‏برد و خود صاحب تأليفاتى متعدد و عالم ربانى بوده، هرگز خويشتن را از بازنگرى و ارزشيابى دوباره در محضر ولى معصوم خدا عليه‏السلام بى‏نياز ندانسته و ايمان خود را بر امام هادى عليه‏السلام عرضه داشته و مورد تأييد قرار گرفته است. احياى اين سيره مقدس در نظام فعلى و عرضه ايمان و عقايد به محضر فقهاى جامع الشرايط كه صاحب ملكه معيارها و ضوابط در حوزه معرفت دينى‏اند، در يك نظام روش‏مند ارزشيابى و اصلاح به موقع آن‏ها در ايمن سازى و سالم‏سازى فضاى جامعه اسلامى و پيش‏گيرى از آسيب‏هاى معنوى از ضروريات زمان ماست. گرچه، در گذشته رسم بوده و امروز هم كم و بيش شايع است كه اجازات روايتى صادر مى‏شود و آن هم به نحوى در راستاى همين سيره مقدس بوده است. اما ضرورت فعال سازى و بازنگرى و نظارت دقيق بر آن، به صورت جدى وجود دارد تا ساختار اعتقادى و فرهنگى مردم به صورت استوار و آگاهانه‏اى در مدار قرآن و عترت قرار گيرد، در پيشامدهاى زمان از تزلزل و تشكيك و عدم تعادل مصون بماند، و افكار خودرو و بى‏انضباط چون علف هرز به درخت تنور عقايد راستين آفت نرساند. البته اين امر هرگز به معنى انحصارگرايى نبوده، بلكه ابتكارات را جهت دارو سازمان يافته مى‏كند.

اين مهم كه همّت بلند مديران عالى هدايت‏گر نظام فرهنگى، حوزوى و تبليغات دينى كشور را مى‏طلبد، سره را از ناسره جدا مى‏سازد، عرصه را به صورت طبيعى بر منحرفان و مغرضان و دين فروشان تهى مايه تنگ مى‏كند و به محو تدريجى آنان مى‏پردازد، معارف راستين مهدويت عليه‏السلام را گسترش و سلامت معنوى جامعه را پا برجا مى‏سازد.

4. براى كاربردى كردن اين فرهنگ در جامعه چه راهكارهايى را پيشنهاد مى‏كنيد؟

الف ـ تربيت مدرس مهدويت(عج) متناسب با سن و جنس مخاطبان به ويژه نوباوگان، نوجوانان و جوانان و آموزش مستمر روشمند با استفاده از جديدترين تكنيك‏هاى آموزشى به آنان از سطح كودكستان تا دانشگاه و با رعايت موارد پيشگفت بالا.

ب ـ استفاده از هنر در مداحى و... و تربيت نسلى كه با استفاده بجا و ابتكارى از آن بتوانند به گسترش فرهنگ مهدويت بپردازند. به ويژه آن‏كه با تكيه بر مكتب اهل بيت عليهم‏السلام از شادى‏هاى مشروع روانشناسانه بهره گيرند و در ايجاد شور و عشق آگاهانه به گسترش معارف مقدس مهدوى(عج) در بين نسل نو بپردازند و جاذبه‏ها را هدفمند و سازمان يافته‏تر نمايند.

ج ـ بهره بردارى بهينه از مجالس و محافل عمومى مهدويت(عج).

نگارنده با بررسى عينى در مذاهب مختلف شاهد بوده است كه در هيچ مذهبى به اندازه مكتب تشيع در مجالس مذهبى شوق و علاقه و حوصله وجود ندارد. در هيچ مذهبى نمى‏توان مجالسى همانند دعاى ندبه آن هم در روز تعطيل و در اولين ساعات بامدادى با مدتى حداقل دو ساعت ديد. اين گونه مجالس منظم سرمايه بزرگى است كه به بركت وجود مقدس حضرت مهدى(عج) حاصل شده و بهره بردارى بهينه از دقايق و حتى ثانيه‏هاى آن ضرورى است. اگر محتوايى كه ما در مكتب اهل‏بيت عليهم‏السلام داريم را حتى به ميزان بسيار اندكى ساير مذاهب داشتند، قادر بودند تا فرهنگ خود را گسترش دهند و جوانان را جذب كنند.




گفتنى است، در بررسى‏هاى خود روزى به كليساى بتشان (Bethshan) در انگلستان رفتم و تفاوت چشم‏گيرى را در ميزان استقبال و شور مذهبى در اين كليسا ـ كه اكثريت شركت كنندگان آن جوان و دانشجو بودند ـ ديدم و هماهنگى و نظم خاصى را ملاحظه كردم و به دقت در محتواى دعاها و نمازهاى آن‏ها تأمل كردم و شور و هيجان مذهبى خاصى را مشاهده نمودم. در علت جاذبه اين كليسا تفحص و جست‏وجو كردم و با برخى از مريدان و ارباب كليسا جداگانه به گفت‏وگو پرداختم كه در پايان به اين نتيجه رسيدم كه اولاً نظم موجود و مبادى آدابى خدمتگزاران كليسا و ثانيا مديريت قوى كليسا و ثالثا محتواى علمى محفل و بالأخره استفاده مبتكرانه از هنر مذهبى و ايجاد ارتباط فعال با مستمعان از عوامل مؤثر و تعيين كننده در جاذبه قوى اين كليسا بوده‏اند. جالب آن‏كه وقتى در محتواى مجلس و نمازهاى آنان دقت كردم، با كمال شگفتى ديدم كه برخى از فقرات دعاى ندبه را شبيه سازى كرده و به مجلس خود رونق و گرمى بخشيده‏اند. اينك محتواى نمازى را كه در مورد موعودى كه نجات بخش است و خواهد آمد و همگى با هم در آن مجلس همخوانى كرده و هيجان مذهبى خود را بدان ابراز مى‏نمودند، ارائه مى‏دهم تا خواننده گرامى ببيند كه چگونه آنان از ندبه ما براى خود بهره بردارى بهينه مى‏كنند. گردانندگان مجالس مذهبى شيعه چه مسئوليت مقدس و سنگينى بر عهده دارند تا به تقويت سازمانى بنيادهاى اصيل دينى مردم بپردازند و كلام مولاى متقيان عليه‏السلام را به گوش جان بنوشند كه الحكمة ضالة المؤمن فخذالحكمة و لو من اهل النفاق ـ حكمت گمشده مؤمن است حكمت را بگير حتى اگر از منافق باشد.

آرى به قول حافظ شيرازى




  • سال‏ها دل طلب جام جم از ما مى‏كرد
    گوهرى كز صدف كون و مكان بيرون است
    گفتمش اين دل خرم به‏تو كى داد حكيم
    گفت آن‏روز كه اين گنبد مينا مى‏كرد



  • آن‏چه خود داشت زبيگانه تمنا مى‏كرد
    خبر از گم‏شدگانِ لب دريا مى‏كرد
    گفت آن‏روز كه اين گنبد مينا مى‏كرد
    گفت آن‏روز كه اين گنبد مينا مى‏كرد



و اينك متن دعا و نمازى كه در آن روز خوانده شد:

او شاه شاهان است King of King

بر تمام سروران او سرور استLord of Lords

شير خداستLion of Yodah

كلام خداستWord of God

او اين جا مى‏آيدand Here he comes

و با عدالتin rightiousnous

بر جهان حكومت خواهد كرد.He¨ll rule the earth

على‏اكبر مهدى‏پور

1. تلقى شما از فرهنگ مهدويت چيست؟

فرهنگ مهدويت، درياى بيكران و اقيانوس بى‏ساحلى است كه هر انسان وابسته به اين فرهنگ، در حدّ دانش، بينش و پژوهش خود از آن تلقّى متفاوتى دارد، و اينك تلقّى اين ناچيز از اين فرهنگ گسترده:

1. ما صاحبى داريم با اين ويژگى‏ها:

ـ صاحبى كه بر ما احاطه علمى دارد و هيچ يك از اعمال ما، از نگاه نافذ و گسترده او مستور نيست.

ـ صاحبى كه اعمال ما آخر هر روز، هر هفته، هر ماه و هر سال به محضر او گزارش مى‏شود.

ـ صاحبى كه از اعمال نيك ما مسرور مى‏شود و ما را دعا مى‏كند.

ـ صاحبى كه از كردار زشت ما رنج مى‏برد و از خداوند منان براى ما طلب آمرزش مى‏كند.

ـ صاحبى كه تنها به وسيله او اعمال ما بالا مى‏رود.

ـ صاحبى كه تنها با اعتقاد به او اعمال ما مورد پذيرش حق تعالى قرار مى‏گيرد.

ـ صاحبى كه همه ابرقدرت‏ها در برابرش ناگزير از تسليمند.

ـ صاحبى كه اگر او بخواهد، احدى قدرت ايذا و آزار و سيطره بر ما را ندارد.

ـ صاحبى كه لحظه‏اى از ياد ما غافل نيست.

ـ صاحبى كه سرانجام از سراپرده غيبت بيرون آمده، كاخ ستمگران را بر سرشان فرو ريخته، بر ويرانه كاخ‏هاى ستمگران، جهانى آباد، آزاد، بر اساس حق و بر معيارهاى استوار، بنياد كرده، هر ستمى را نابود و هر حقّى را جايگزين خواهد نمود.

2. فرهنگ مهدويت؛ حركت آفرين، اميد آفرين، تلاش آور و نشاط آور است.

3. فرهنگ مهدويت؛ يأس، نوميدى، خستگى، وازدگى و پوچ گرايى را مى‏زدايد.

4. فرهنگ مهدويت؛ رابطه مستحكم و استوارى بر اساس «رابطه ولايتى» بين انسان و مولايش ايجاد مى‏كند.

5. فرهنگ مهدويت؛ دريچه‏اى به جهان آينده، راه نجات از بن بست‏ها و مولّد نيروى حركت به سوى آينده‏اى روشن است.

6. فرهنگ مهدويت؛ جبران كمبودها، رفع موانع و سكوى پرش به جهانى آباد و آزاد است.

7. فرهنگ مهدويت؛ فرهنگ انديشه، روحيه، جوانه زدن، رويش، پويش، عشق، حركت، طرح و عمل مى‏باشد.

8. فرهنگ مهدويت؛ تلاش، كوشش، شتاب، شناخت، اعتدال و پاى فشردن در عمل است.

9. فرهنگ مهدويت؛ بى‏اعتنايى به قدرت‏هاى اهريمنى، قطع رابطه از طاغوت‏ها و ترك اعمال زشت و ناپسند است.

10. فرهنگ مهدويت؛ اصلاح خويشتن، آمادگى براى ايثار و تسليمِ فرمان مولا بودن است.

2. اهميت فرهنگ مهدويت در چيست؟

نقاط عطف و حساس در فرهنگ مهدويت بسيار فراوان است، كه از آن جمله است:

1. ترسيم آينده‏اى روشن، به دور از هر گونه ابهام در پهندشت جهان هستى، براساس عدالت و آزادى، بدون هيچ نقطه تاريك.

2. كسب هويّت و رهايى از بى‏هويّتى حاكم بر اكثر انسان‏هاى زمان.

3. تسليم حق بودن و بى‏اعتنايى به زر و زور و تزوير، با اعتقاد به مولايى مقتدر، آگاه و مهربان.

4. ترك گناه به خاطر مولاى مهربانى كه از اعمال زشت ما رنج مى‏برد.

5. تلاش در عبادات و اطاعات، به خاطر يوسف زهرا، كه از مشاهده اعمال نيك ما بر لبان مباركش تبسمى نقش مى‏بندد.

6. دسترسى به الگوى انسان كامل، پيشواى معصوم و مبرّا از هرگونه خطا و لغزش.

7. شناخت راه، تحصيل انگيزه، تعيين جهت و توفيق عمل.

8. تبديل حسنات به صالحات و ايجاد حُسن فعلى و فاعلى در مقام عمل.

9. رهايى از تنهايى و پيوستن به خيل منتظران، انتظارى سازنده، كاروانى تلاشگر، در راهى روشن، با گام‏هايى استوار، به سوى هدف مشخص، با ضوابط تعيين شده.

10. پاسخ مثبت به فراخوان انبيا، اوليا، امامان معصوم، كتب آسمانى، به ويژه قرآن كريم، در آياتى چون:

«فانتظروا، إِنّى معكم من المنتظرين»؛(1)

منتظر باشيد، كه من ـ پيامبر ـ نيز به همراه شما از منتظرانم.

3. چه عرصه هايى را در زمينه مهدويت خالى مى‏بينيد؟

عليرغم تلاش فراوان از سوى عالمان درد آشنا، عرصه‏هايى فراوانى در زمينه مهدويت وجود دارد كه تحقيق لازم انجام نگرفته و پاسخ به روز و كامل در دست رس علاقه‏مندان قرار نگرفته است، كه از آن جمله است:

1. نوّاب اربعه

2. توقيعات

3. داشتن همسر و فرزندان حضرت

4. اثبات علمى امكان ديرزيستى انسان تا هزاران سال.

5. فرق ظهور در 23 رمضان و قيام جهانى در روز عاشورا.

6. تبيين نشانه‏هاى حتمى

7. تحقيق در مورد آن‏چه از نشانه‏هاى غير حتمى واقع شده است.

8. آيا حضرت بقية‏اللّه وقت ظهور را مى‏داند؟

9. آيا حضرت به شهادت مى‏رسد؟

10. مدت فرمانروايى حضرت

11. چگونگى سيطره بر جهان، بدون استفاده از ابزار كشتار جمعى.

12. تبيين خراسانى، حسنى، حسينى و هاشمى.

13. تبيين جايگاه خراسانى.

14. پيرامون رجعت.

15. اثبات تحريف حديث: «اسمه اسمى و اسم ابيه اسم ابى».

16. اثبات تحريف حديث: «لامهدى الا عيسى».

17. اثبات تحريف حديث: «فيقتل الرجال و يبقر بطون الحبالى».

18. اثبات علمى احاديث مجعول درباره خونريزى و تشويه سيماى ملكوتى آن حضرت.

19. اثبات علمى احاديث مربوط به اين‏كه سيره آن حضرت همان سيره رأفت و عطوفت رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله و همان سيره عفو و گذشت مولاى متقيان است.

20. اثبات علمى مجعول بودن احاديثى كه از سوى صوفيه عليه فقهاى شيعه جعل شده، از قبيل: «لولا السيف بيده لأفتى الفقهاء بقتله».

21. اثبات مجعول بودن شهادت آن حضرت به وسيله زن ريش دارى به نام سعيده، به وسيله پرتاب سنگ آسيا.

22. ردّ مهدويت نوعى و اثبات مهدويت شخصى.

23. گردآورى متون گفتار بزرگان اهل سنت و اعتراف آن‏ها كه مهدى موعود فرزند بلافصل حضرت امام حسن عسكرى عليه‏السلام مى‏باشد.

24. جمع آورى منابع حديث: «من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية» از كتب حديثى اهل سنت.

25. گردآورى منابع حديث: «من انكر المهدى فقد كذّب بما جاء به النّبى» از منابع حديثى عامه.

26. معرفى آثارى كه از بزرگان اهل سنت درباره آن حضرت چاپ و منتشر شده.

27. گردآورى احاديث مربوط به حضرت بقية‏اللّه ارواحنافداه، در كتب تأليف شده پيش از ولادت آن حضرت، همانند: المصنَّفِ ابن ابى شيبه، عبدالرزّاق صنعانى و مسند احمد حنبل.

28. گردآورى منابع: «الخلفاء اثنا عشر، كلهم من قريش» و ردّ علمى توجيهات غير موجّه در تطبيق آن به خلفاى بنى اميه و بنى عباس.

29. نشر كتابنامه‏هاى توصيفى، با تبيين و مرزبندى آثار مطبوع با مخاطب‏هاى مختلف.

30. تأسيس مراكز نشر، با التزام به نشر آثار مفيد درباره حضرت بقية‏اللّه(عج).

4. براى كاربردى اين فرهنگ در جامعه چه راهكارهايى را پيشنهاد مى‏كنيد؟

راه‏هاى بسيار فراوانى هست كه به اختصار به برخى از آن‏ها اشاره مى‏شود:

1. تعميم فرهنگ مهدويت، از طريق:

1) تأليف كتب مفيد، محققانه و به قلم روز.

2) ترجمه آثار مرجع و پايه به قلم روز.

3) نشر متون حديثى، به صورت تحقيقى.

4) نشر آثار خوب به زبان‏هاى زنده جهان.

5) تهيه مقالات علمى و نشر آن‏ها از رسانه‏هاى گروهى.

6) به كار انداختن ماهواره.

7) اختصاص سايت‏هايى به فرهنگ مهدويت.

8) پاسخ‏گويى به شبهات از طريق اينترنت.

9) تأسيس كتابخانه‏هاى تخصصى.

10) تأسيس مراكز تحقيقى ـ تخصصى.

11) تهيه فيلم، تابلو، نقاشى، جدول و ديگر آثار هنرى.

12) مسابقه مقاله، فيلم، و ديگر آثار فرهنگى و هنرى.

13) تهيه كتاب قصه و رمان، با قلم روز، براى سطوح مختلف، به ويژه كودكان و نوجوانان.

14) تهيه سى دىِ سخنرانى‏ها، نمايشنامه‏ها و معرفى آثار مكتوب در عرصه مهدويت.

15) تشويق اهل قلم، به ويژه از رهگذر چاپ آثار مكتوب آنان.

16) تأسيس مراكزى براى نشر مجلات تخصصى.

17) چاپ برچسب، تقويم، تابلو و...

18) تشويق به تأسيس كتابفروشى مخصوص فرهنگ مهدويت در مراكز استان‏ها.

19) به راه انداختن نمايشگاه كتاب در مراكز استان‏ها.

20) تشويق جوانان به تأسيس ستادهاى برگزارى جشن‏هاى نيمه شعبان در دهه مباركه مهدويت.

2. ايجاد مهر يار در دل راهيان راه، از طريق:

1) تبيين نقش امام زمان در جهان هستى.

2) تشريح عنايات حضرت به دوستان.

3) معرفى اماكن زيارتى منتسب به آن حضرت در ايران و جهان.

4) سفرهاى زيارتى به اماكن ياد شده، همانند مسجد مقدس جمكران قم و مسجد سهله كوفه.

5) شور دادن به مجالس دعاى ندبه و زيارت آل ياسين.

6) تبيين راه رسيدن به آستانِ دوست.

7) تشريح موانع راه و بيان راه زدودن موانع از سر راه.

8) نشر كتاب‏هاى شامل بر وظايف منتظران در عصر غيبت.

9) شرح داستان كسانى كه پس از تلاش و كوشش سرانجام به محضر دوست راه يافته‏اند.

10) تهيه فيلم، نمايش و قصه كسانى كه به محضر آن يار مهربان بار يافته‏اند.

1. اعراف: 71 و يونس: 20 و 102.


/ 1