سیمای حضرت مهدی در اندیشه امام خمینی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سیمای حضرت مهدی در اندیشه امام خمینی - نسخه متنی

محمدامین صادقی اُرزگانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سيماي حضرت مهدي در انديشه امام خميني

محمدامين صادقي اُرزگاني

مقدمه ـ مسئله مهدويت و ظهور قائم آل محمد صلي‌الله عليه و آله، جزء بنيادي‌ترين و زنده‌ترين مسائل ديني، اعتقادي و اسلامي بخصوص از منظر مكتب اهل بيت(ع) است، به همين دليل دين‌پژوهان هر كدام به نوبة خود و طبق نياز و اقتضائات زمان خود به نحوي درباره آن سخن گفته‌اند. از كساني كه جريان ظهور مصلح كل و عدل‌گستر جهاني در آثار و انديشه او پرفروغ تجلي كرده مصلح بزرگ قرن بيستم امام خميني است. امام درباره مهدويت از جنبه‌هاي مختلف به طور زنده، آموزنده و كارآمد سخن گفته است كه در اين مقاله نموداري از سخنان ايشان طرح و تحليل مي‌شود. بي‌ترديد مسئله مهدويت از جهات متعدد قابل طرح است، اما برخي جنبه‌هاي آن ويژگي و برجستگي خاص دارد.

1ـ نقش حضرت مهدي در نظام عالم

يكي از مباحث مهم مهدويت نقش آن حضرت در نظام آفرينش است. لذا در داده‌هاي ديني بر اين نكته اصرار شده كه زمين در پرتو وجود حجت خداوند پايدار است، و اگر جهت الهي لحظه‌اي در روي زمين نباشد زمين از هم متلاشي مي‌شود، از جمله امام صادق عليه‌السلام، فرمود: «لوبقيت الارض بغير امامٍ لسافت»1 يعني اگر زميني بدون امام باشد، فرو مي‌ريزد و از هستي ساقط مي‌گردد.

و در روايت ديگر امام باقر عليه‌السلام فرمود: «لو انّ الامام رُفع من الارض ساعةً لَماجت باهلها كما يموج البحر باهله» 2 يعني اگر امام و حجت خدا لحظه‌اي از زمين گرفته شود، زمين با اهل آن همانند دريا دچار اضطراب مي‌شود. از اين‌گونه روايات برمي‌آيد كه وجود حضرت مهدي(عج) به عنوان آخرين امام و حجت خداوند در زمين از ضروري‌ترين نيازهاي عالم آفرينش است، زيرا آن حضرت واسطه فيض خداوند در عالم است، و اين حقيقت در انديشه امام خميني به گونه‌اي زيبا تجلي كرده از جمله ايشان مي‌گويد: «ولي‌الله اعظم و بقية‌الله في ارضه ارواحنا لمقدمه الفداء كه واسطة فيض و عنايات حق تعالي است و دعاي خيرش بدرقة امت جد بزرگوارش صلي‌الله عليه و آله، مي‌باشد...» 3

و هم‌چنين در اشعار نغز عرفاني خود نيز در چند مورد بر اين نكته كه در روايات آمده اشاره كرده از جمله گفته است:




  • حضرت صاحب زمان مشكوة انوار الهي
    با بقاء ذات مسعودش همه موجود باقي
    از طفيل هستي‌اش هستي موجودات عالم
    قائم آل محمد مهدي آخر زماني
    ريزه خوار خوان احسانش همه انسي و جاني
    جوهريّ و عقل و ناميّ و حيوانيّ و كاني4



  • مظهر قدرت، ولي عصر، سلطان دو عالم
    خوشه‌چين فرمن فيضش همه عرشي و فرشي
    مالك كون و مكان مرآت ذات لامكاني
    بي‌لحاظ اقدسش يكدم همه مخلوق فاني
    جوهريّ و عقل و ناميّ و حيوانيّ و كاني4
    جوهريّ و عقل و ناميّ و حيوانيّ و كاني4



2ـ حضرت مهدي عصاره موجودات

يكي از حقايق ديگر كه درباره حضرت مهدي مطرح است و نوعاً در ره‌آورد عرفاني بزرگان اهل معرفت بيشتر مطرح شده آن است كه قائم آل محمد(ص) عصارة پديده‌هاي عالم خلقت است، زيرا آنها انسان كامل را قلب و خلاصه عالم مي‌دانند لذا در كلمات برخي از آنان چنين آمده است: «آدميان زبده و خلاصة كاينات و ميوة درخت موجوداتند و انسان كامل زُبده و خلاصه آدميان است. موجودات جمله به يك بار در تحت نظر انسان كامل‌اند.» 5

امام خميني كه در عرفان همانند بسياري از معاريف ديگر الهي ديدگاه بلندي دارد، با اين روي‌كرد عرفاني درباره حضرت مهدي به عنوان يكي از مصداقهاي انسان كامل، كاملاً موافق بوده و خود نيز در اين زمينه نكته‌هاي آموزندة بيان كرده از جمله گفته است: «والعصر ان الانسان لفي خسر، ـ عصر ـ هم محتمل است كه در اين زمان حضرت سلام‌الله عليه باشد يا انسان كامل كه مصداق بزرگش رسول اكرم و ائمه هدي، و در عصر ما حضرت مهدي سلام‌الله عليه است. قسم به عصارة موجودات عصر، فشردة موجودات، اين كه فشردة همه عالم است، يك نسخه‌اي است، نسخه تمام عالم، همه عالم در اين موجود، در اين انسان كامل عصاره است و خلأ به اين عصاره قسم مي‌خورد.» 6

و در جاي ديگر نيز با اشاره به آيه مباركه سوره والعصر، از حضرت مهدي به عنوان مصداق انسان كامل كه عصاره همه موجودات است ياد نموده است7 و هم‌چنين در جاي ديگر مي‌گويد: «وارث نبوت، امام امت و عصاره خلقت ولي عصر عجل‌الله تعالي فرجه الشريف است.» 8

3ـ حضرت مهدي خاتم ولايت

خاتم ولايت از مباحث مهم و مسايل بنيادين عرفاني است كه در آثار بزرگان اهل عرفان به تفصيل درباره آن بحث شده، و مسئله خاتم ولايت بودن حضرت مهدي به عنوان بهترين ره‌آورد انديشه بسياري از بزرگان اهل معرفت مطرح است كه در كلمات برخي از آنان در اين‌باره چنين تصريح شده است «خاتم اولياء تابع حكم شرع است چنان كه مهدي كه در آخر زمان مي‌آيد در احكام تابع شريعت حضرت محمد(ص) است، اما در معارف و علوم حقيقي همه انبياء و اوليا تابع اوست، زيرا باطن او باطن حضرت محمد(ص) است. به اين دليل گفته شده كه او حسنه‌اي از حسنات سيد مرسلين است.» 9

وجود حضرت مهدي(عليه‌السلام) به عنوان آخرين امام و حجت خداوند در زمين از ضروري‌ترين نيازهاي عالم آفرينش است

اين مسئله در انديشه عرفاني امام خميني نيز تجلي كرده است وي در اين‌باره مي‌گويد: «همان‌طور كه رسول اكرم به حسب واقع حاكم بر جميع موجودات است، حضرت مهدي همان‌طور حاكم بر جميع موجودات است، آن خاتم رسل است، و اين خاتم ولايت، آن خاتم ولايت كلي بالاصاله است و اين خاتم ولايت كلي به تبعيت است.» 10

نكته اساسي كه در كلام عرفا و سخن امام وجود دارد و نبايد پوشيده بماند آن است كه چون ولايت مهدي جلوه‌اي از ولايت مقام ختم مرتبت است به همين دليل ولايت او ولايت كامله است و همه تابع ولايت او هستند.

4ـ حضرت مهدي(عج) سرّ امتداد ليلة‌‌القدر

در روايتي از امام محمدتقي عليه‌السلام درباره ليلة‌القدر رسيده كه فرمود: «يا معشر الشيعه خاصِموا بسورة انّا انزلناه في ليلة القدر تفلحوا»11 يعني اي شيعيان در مقام بحث بايد با سورة مباركه قدر استدلال نماييد تا پيروز شويد.

مراد حضرت آن است كه در سورة قدر از نزول فرشتگان خبر داده و فرمود: «تنزل الملائكة والروح فيها باذن ربّهم»12 در اين آيه جريان نزول فرشتگان با فعل مضارع بيان شده است كه دلالت بر استمرار مي‌كند بنابراين به نص قرآن كريم تا پايان دنيا فرشتگان با روح‌القدس در شب قدر به زمين فرود مي‌آيند، پس بايد بعد از پيامبر اكرم كسي كه غير از نبوت به همه صفات معنوي آن حضرت متصف است وجود داشته باشد و با فرشتگان و روح‌القدس سنخيت وجودي داشته باشد تا آنها در شب قدر در زمين به حضور او بيايند بي‌ترديد هيچ كسي غير از امام معصوم چنين شايستگي ندارد و مهدي موعود به عنوان آخرين پرچمدار امامت و ولايت تنها كسي است كه سبب امتداد جريان نزول فرشتگان در شب قدر شده است. 13

بنابراين حضرت مهدي در واقع سرّ امتداد ليلة‌القدر است و وجود مبارك او سبب فرو آمدن فرشتگان در شب قدر مي‌شود، اين حقيقت در انديشه امام خميني نيز به خوبي تبلور يافته از جمله مي‌گويد: «امتداد ليلة‌القدر: اگر سرّ ليلةالقدر و سرّ نزول ملائكه در شبهاي قدر كه الآن هم براي وليّ اعظم حضرت صاحب سلام‌الله عليه اين معنا امتداد دارد، سرّ اين‌ها را ما بدانيم، همه مشكلات ما آسان مي‌شود.» 14 و در جاي ديگر با اشاره به مفهوم ليلة‌القدر با تفصيل بيشتري در اين‌باره سخن گفته و چنين اظهار داشته است: «چون ليلة‌القدر، ليلة توجه تام وليّ كامل و ظهور سلطنت ملكوتيه اوست، به توسط نفس شريف ولي كامل و امام عصر هر عصر و قطب هر زمان كه امروز حضرت بقية‌الله في‌الارضين، سيدنا و مولانا و امامنا حجة بن الحسن العسكري ارواحنا فداه، است، تغييرات و تبديلات در عالم واقع شود، پس هر يك از جزئيات طبيعت را خواهد بطئي حركت كند و هريك را خواهد سريع حركت كند و هر رزقي را خواهد توسعه دهد، و هر يك را خواهد تضييق كند، و اين اراده، اراده حق است و ظل و شعاع اراده ازليّه و تابع فرامين الهيّه است.» 15

5ـ نظارت حضرت مهدي به عملكرد ما

يكي از آموزنده‌ترين نكته‌ها در بحث مهدويت كه اثر تربيتي عميقي به همراه دارد، آن است كه حضرت مهدي(ع) به طور مستقيم و غيرمستقيم ناظر بر عملكرد ماست. چون در روايات متعدد اين مسئله مطرح شده كه اعمال مردم در هفته به انسان كامل و حجت الهي عرضه مي‌شود، چه اين كه او به عنوان خليفه خداوند در زمين به طور مستقيم ناظر بر عملكرد انسان‌هاست و در قيامت به عنوان شاهد و گواه نسبت به اعمال انسان گواهي مي‌دهد. از جمله در روايتي چنين آمده: «تعرض الاعمال يوم الخمس علي رسول‌الله و علي‌الائمة»16 يعني اعمال مردم روز پنج‌شنبه بر رسول خدا و ائمه (عليهم‌السلام) عرضه مي‌شود.

و در ذيل اين آيه كه فرمود: «فكيف اذا جئنا من كل امة بشهيد و جئنابك علي هولاء شهيدا»17 يعني پس چگونه است حالشان آنگاه كه از هر امتي گواهي آوريم، و تو را به آنان گواه آوريم. در روايتي از امام صادق(ع) چنين نقل شده كه فرمود: اين آيه درخصوص امت محمد(ص) نازل شده كه در هر عصري امامي از ما اهل بيت شاهد آنها و حضرت محمد(ص) شاهد ماست. 18

اين حقيقت به عنوان يكي از زنده‌ترين آموزه‌هاي مسئله مهدويت در انديشه امام خميني به صورت زيبا مطرح شده و ايشان با اشاره به اين نكته كه انسان از جهات مختلف تحت مراقبت‌هاي گوناگون الهي قرار دارد و مأموران الهي به طور دقيق عملكردهاي انسان را كنترل و ثبت مي‌كنند، درخصوص حضرت مهدي به عنوان يكي از كساني كه مراقب اعمال ماست و عملكرد بد ما سبب ناخشنودي آن حضرت مي‌شود چنين اظهار داشته است: «ببينيد كه تحت مراقبت هستيد، نامه اعمال ما مي‌رود پيش امام زمان (سلام‌الله عليه) هفته‌اي دو دفعه ـ به حسب روايت ـ كه خداي نخواسته از من و شما و ساير دوستان امام زمان سلام‌الله عليه يك وقت چيزي صادر بشود كه موجب افسردگي امام زمان (سلام‌الله عليه) باشد.» 19 و در جاي ديگر مي‌گويد: «خلاف ما براي امام زمان سرشكستگي دارد، دفاتر را وقتي بردند خدمت ايشان، و ايشان ديد شيعه‌هاي او دارد اين كار را مي‌كند اين ملائكةالله كه بردند پيش او ديد، سرشكسته مي‌شود امام زمان»20

و هم‌چنين در وصيت‌نامه الهي و سياسي خود به عنوان زنده‌ترين سند كه بيانگر نكته‌هاي بسيار آموزنده و عميق است درباره نظارت حضرات ائمه معصومين(ع) بخصوص حضرت مهدي موعود(ع) مي‌گويد: «ما مفتخريم كه ائمه معصومين از علي بن ابي طالب گرفته تا منجي بشر حضرت مهدي صاحب زمان عليهم الآف التحيّات والسلام كه به قدرت خداوند قادر، زنده و ناظر امور است، ائمه ما هستند.» 21 بي‌ترديد طرح اين مسئله براي همگان بخصوص عاشقان و شيعيان حضرت مهدي بهترين و مؤثرترين نكته تربيتي را به همراه دارد، زيرا هنگامي كه انسان مؤمن و معتقد در كنار ساير اعتقادات ديني اين باور مذهبي را نيز مورد توجه قرار دهد كه نه تنها خداوند از طريق ناظران و مراقبان چون فرشتگان خود بر ما و اعمال ما نظارت نامحسوس دارد، بلكه انسان كامل و امام هر عصر به عنوان خليفه او نيز به طور نسبتاً محسوس ناظر اعمال انسان است و در اين عصر همه رفتارهاي ما تحت نظارت مستقيم و غيرمستقيم امام زمان(عج) قرار دارد و حضرت گذشته از آن كه شاهد اعمال ماست در هفته نامه اعمال ما به محضر و حضور او عرضه مي‌شود، به طور يقين مواظبت و مراقبت بيشتر خواهد نمود كه عمل خلافي از او سر نزند، و از اين رهگذر دل امام زمانش از او نرنجد و تلاش خواهد كرد كه در حضور و محضر او ادب انساني و اخلاق الهي را مراعات كند و به انجام وظايف بندگي خود پاي‌بندي بيشتري داشته باشد. پس اين انديشه و كلام امام خميني براي همگان بخصوص نسل نوانديش همه جوامع اسلامي پيام زنده و پُرباري به همراه دارد. اميد است در عصري كه اخلاق انساني و دستورات اسلامي از سوي فرهنگ مهاجم استكبار جهاني شديداً مورد تهديد قرار گرفته طرح اين‌گونه حقايق الهي آنهم در قالب انديشه و كلام مصلح بزرگ معاصر حضرت امام خميني مفيد و نجات‌بخش واقع شود.

6ـ مهدي پرچمدار توحيد و رهايي

همچنان كه عنايت و لطف الهي اقتضاء مي‌كند اشخاصي در ميان بشر پديد آيند وظايف انسان را درباره توحيد و يگانه‌پرستي و ساير تكاليف الهي از طريق وحي دريافت كنند و به مردم تعليم دهند، همچنين ايجاب مي‌كند كه حقايق و معارف وحي همواره در ميان مردم محفوظ بماند و افرادي پيوسته وجود داشته باشند كه دين خدا نزد آنها محفوظ باشد و در وقت مصلحت به طور كامل احكام خدا در زمين اجرا شود. 22 در ميان آورندگان وحي، ابراهيم خليل از كعبه نداي توحيد سر داد و مقام ختمي مرتبت به عنوان آخرين فرستاده خداوند منادي توحيد از كعبه بود و در ميان حافظان دين پيامبر خاتم، مهدي موعود به عنوان آخرين سلسله اوصياء معصوم پيامبر، روزي از كعبه نداي توحيد سر خواهد داد و پرچم رهايي انسان را از زير ظلم و ستم سالاران، برافراشته و آدم و عالم را از بيداد ستمكاران نجات خواهد داد.

«وارث نبوت، امام امت و عصاره خلقت، ولي عصر عجل‌الله تعالي فرجه الشريف است.»

«همان‌طور كه رسول اكرم به حسب واقع، حاكم بر جميع موجودات است، حضرت مهدي همان‌طور حاكم بر جميع موجودات است»

اين مسئله نيز همانند ساير مسائل در انديشه امام خميني به صورت بسيار دل‌انگيز مطرح شده و درباره آن گفته است: «ابراهيم خليل در اول زمان و حبيب خدا و فرزند عزيزش مهدي موعود روحي فداه در آخر زمان از كعبه نداي توحيد سر دادند و مي‌دهند... مهدي منتظر در لسان اديان و به اتفاق مسلمين از كعبه ندا سر مي‌دهند و بشريت را به توحيد مي‌خواند.» 23

در جاي ديگر به عنصر دادگري و نجات‌بخش بودن حضرت تكيه نموده و مي‌گويد: «آخرين ذخيرة امامت حضرت بقية‌الله ارواحنا فداه و يگانه دادگستر ابدي و بزرگ پرچمدار رهايي انسان از قيود ظلم و ستم استكبار سلام بر او و سلام بر منتظران واقعي او، و سلام بر غيبت و ظهور او، و سلام بر آنان كه ظهورش را با حقيقت درك مي‌كنند و از جام هدايت و معرفت او لبريز مي‌شوند.» 24

امام در اين كلام گذشته از جنبه سياسي به جنبه معنوي و الهي وجود مقدس حضرت مهدي اشاره كرده و بر شئون مختلف وجودي آن حضرت درود فرستاده است و اين به جهت آن است كه غيبت آن حضرت همانند ظهورش پربركت، نجات‌بخش است و مؤثر است، زيرا وظيفه امام تنها بيان صوري معارف و راهنمايي ظاهري مردم نيست و امام چنان كه وظيفه راهنمايي صوري مردم را به عهده دارد هم‌چنان ولايت و رهبري باطني اعمال را عهده‌دار است و اوست كه حيات معنوي مردم را تنظيم مي‌كند و حقايق اعمال را به سوي خدا سوق مي‌دهد. بديهي است كه حضور و غيبت جسماني امام در اين‌باره تفاوت ندارد، و امام از راه باطن به نفوس و ارواح مردم اشراف دارد اگرچه از چشم جسماني آنها مستور است به همين دليل وجودش پيوسته لازم است گرچه زمان ظهور آن حضرت تاكنون فرا نرسيده است. 25 و به جهت آن كه همه حالات و شئون وجودي حضرت بقية‌الله به نحوي براي عالم و آدم بركت آفرين است در زيارت آن حضرت گفته مي‌شود: «السلام عليك حين تقوم، السلام عليك حين تقعد، السلام عليك حين تَقَرءُ و تبيّن، السلام عليك حين تصلّي و تقنت، السلام عليك حين تركع و تسجد، السلام عليك حين تُصبح و تُمسي.»26

يعني «سلام بر تو وقتي كه قيام و ظهور مي‌نمايي، و وقتي كه در پردة غيب مي‌نشيني، سلام بر تو هنگامي كه كتاب خدا را مي‌خواني و حقايق آن را بيان مي‌داري، سلام بر تو هنگامي كه نماز مي‌گذاري و قنوت مي‌خواني، سلام بر تو به وقتي كه ركوع و سجده بجا مي‌آوري، سلام بر تو به هنگامي كه صبح و عصر داري.»

امام خميني در جاي ديگر از حضرت مهدي به عنوان تنها كسي ياد نموده كه آرمان توحيد تمام انبياء و سفيران الهي بدست او تحقق خواهد يافت و مايه نجات آدم و عالم كه هدف اساسي بعثت انبياء بوده است خواهد شد. لذا مي‌گويد: «تحقق بخش غايت بعثت انبياء حضرت خاتم الاوصياء و مفخر الاولياء حجة‌بن حسن العسكري، بزرگ شخصيتي كه برپاكنندة عدالتي است كه بعثت انبياء عليهم‌السلام، براي آن بود... ابرمردي كه جهان را از شر ستمگران و دغلبازان تطهير مي‌نمايد و زمين را پس از آن كه ظلم وجود آن را فراگرفته، پر از عدل و داد مي‌نمايد و مستكبران جهان را سركوب و مستضعفان جهان را وارثان ارض مي‌نمايد.» 27

7ـ حضرت مهدي ذ خيره خداوند در زمين

بي‌ترديد بشر از روزي كه در بستر زمين قرار گرفته است همواره آرزوي يك زندگي اجتماعي همراه با سعادت و آسايش را داشته و دارند، و به اميد رسيدن چنين روزي لحظه‌شماري مي‌كند و بر اساس تحليل فلسفي اگر اين خواسته انسان تحقق عيني و خارجي نمي‌داشت و در حد يك آرمان دست‌نيافتني بود هرگز چنين آرزو و اميد همگاني در نهاد بشر نقش نمي‌بست چنان كه

اگر غذايي نمي‌بود گرسنگي هم نبود و اگر آبي وجود نمي‌داشت تشنگي تحقق نمي‌گرفت، پس معلوم مي‌شود به حكم ضرورت و جبر تكويني آينده جهان روزي را به خود خواهد ديد كه در آن روز جامعه بشري به آرزوي خود برسد و در كنار هم در صلح و صفا با هم‌زيستي مسالمت‌آميز همراه با معنويت و غرق در فضيلت و كمال زندگي نمايد. اين حقيقت بدست تواناي انساني كه از او در معارف ديني به مهدي و قائم آل محمد(ص) ياد شده عينيت مي‌يابد28 و به اين دليل امام خميني از حضرت مهدي به ذخيره خداوند براي بشر ياد نمود و گفته است: «خودمان را مهيا كنيم از براي آمدن آن حضرت، من نمي‌دانم، اسم رهبر روي ايشان بگذاريم، بزرگتر از اين است، نمي‌توانيم بگوييم كه شخص اول است، براي اين كه دومي در كار نيست، ايشان را نمي‌توانيم ما با هيچ تعبيري تعبير كنيم. الّا همين كه مهدي موعود است، آني است كه خدا ذخيره كرده است براي بشر.» 29

در جاي ديگر با تفصيل بيشتر بحث كرده و مي‌گويد: «... مهدي موعود سلام‌الله عليه كه خداوند ذخيره كرده است او را... حضرت عدالت را در تمام عالم گسترش مي‌دهد و آن چيزي كه انبياء موفق نشدند، خداي تعالي ايشان را ذخيره كرده است اجرا بكند و همه اولياء آرزو داشتند لكن موانع اسباب اين شد كه نتوانستند اجرا كنند، بدست آن بزرگوار اجرا بشود، اين كه او را طول عمر داده براي همچو معنايي بعد از انبياء و اولياي بزرگ مهدي موعود يك موجودي است كه ذخيره شده است براي يك همچو مطلبي»30 بنابراين مهدي موعود تنها فردي است كه براي تحقق آرمان و آرزوي ديرين بشر ذخيره شده و روزي در سايه حكومت و دولت كريمه آن حضرت عالم و آدم در صلح و صفا و آسايش به سر خواهند برد.

8ـ مهدي مجري عدالت در تمام شئون انساني

اجراي عدالت جزء اساسي‌ترين اهداف و انگيزه‌هاي الهي انبياء و اولياء و مصلحان الهي در طول تاريخ بوده است و هم‌چنين اجراي عدالت در حكومت عدل‌گستر جهاني نيز به عنوان اصل بنيادين مطرح است و در روايات متعدد بر آن تأكيد شده و بزرگان اهل عرفان نيز با استناد به روايات و معارف شهودي خود اظهار داشته‌اند كه خداوند خليفه‌اي دارد كه روزي ظهور مي‌كند و زمين را كه از ظلم و بيداد پُر شده است، از عدل و قسط پُر مي‌نمايد و اگر از عمر دنيا تنها يك روز باقي بماند، خداوند آن روز را طولاني خواهد كرد تا اين خليفه الهي كه از عترت رسول خدا و از فرزندان فاطمه و هم‌نام پيامبر است ظهور نمايد. 31 بنابراين جريان عدالت‌گستري جزء اهداف اساسي دولت كريمه و حكومت جهاني حضرت مهدي است، اما پرسش مهم در اين‌باره آن است كه قلمرو اين عدالت تا كجاست؟ آيا در سايه دولت كريمه مهدي تنها در بُعد اقتصادي و اجتماعي و مانند آن عدالت اجرا مي‌شود يا تمام شئون عالم و آدم به بركت آن عدل كل تعديل و اصلاح خواهد شد؟

ظاهراً در ميان صاحب‌نظران كه درباره عدالت‌گستري حضرت مهدي سخن گفته‌اند، امام خميني نخستين فردي است كه قلمرو عدالت‌گستري دولت كريمه حضرت مهدي را فراتر از ابعاد

«ما مفتخريم كه ائمه معصومين از علي بن ابي طالب گرفته تا منجي بشريت، مهدي صاحب زمان عليهم الآف التحيّات والسلام كه به قدرت خداوند قادر، زنده و ناظر امور است، ائمه ما هستند.»

اقتصادي و اجتماعي و مانند آن كه نوعاً مورد توجه عمومي است، مطرح كرده و اصلاح تمام شئون عالم و آدم را جزء قلمرو عدالت‌گستري آن حضرت خوانده و از اين رهگذر روزنة جديدي براي افراد محقق در مسئله مهدويت گشوده است تا جريان عدالت‌گستري مهدي را با استفاده از متون ديني با اين رويكرد نيز مورد تحقيق و تحليل قرار دهند. امام خود در اين‌باره مي‌گويد: «قضية غيبت حضرت صاحب، قضية مهمي است كه به ما مسائل مي‌فهماند، منجمله اين كه براي يك همچو كار بزرگي كه در تمام دنيا عدالت به معناي واقعي اجرا بشود، در تمام بشر نبوده كسي الّا مهدي موعود... هر يك از انبياء كه آمدند براي اجراي عدالت آمدند لكن موفق نشدند حتي رسول ختمي(ص) كه براي اصلاح بشر آمده بود و براي اجراي عدالت آمده بود و براي تربيت بشر آمده بود باز در زمان خودشان موفق نشدند و آن كسي كه به اين معنا موفق خواهد شد و عدالت را در تمام دنيا اجرا خواهد كرد نه آن هم اين عدالتي كه مردم عادي مي‌فهمند كه فقط قضيه عدالت در زمين براي رفاه مردم باشد، بلكه عدالت در تمام مراتب انسانيت، انسان اگر انحرافي پيدا كند، انحراف عملي، انحراف روحي، انحراف عقل، برگرداندن اين انحرافات را به معناي خودش. اين ايجاد عدالت است در انسان، اگر اخلاق منحرف باشد از اين انحراف وقتي به اعتدال برگردد اين عدالت در او تحقق پيدا كرده است، اگر در عقايد انحرافاتي باشد برگرداندن آن عقايد كج به عقيده صحيح و صراط مستقيم، اين ايجاد عدالت است در عقل انسان.» 32

آن‌گونه كه اشاره شد اين نحو تفسير از عدالت‌گستري حضرت مهدي گرچه در متون و روايات به گونه‌اي اشاره شده اما در ميان اهل تحقيق و انديشه به نظر مي‌رسد كه حضرت امام خميني در طرح و يا احياي اين حقيقت همانند بسياري از معارف ديگر مبتكر و پيش‌آهنگ است و شايسته است اين انديشه بلند او سبب شود كه بزرگان اهل تحقيق اين مسئله را در مباحث مهدويت بسط و گسترش دهند.

9ـ مفهوم انتظار

يكي از مهمترين مسائل مهدويت كه در انديشه امام خميني به صورت زنده و كارآمد تجلي كرده مسئله انتظار ظهور حضرت مهدي(ع) است. اين مسئله كه با تفسيرها و برداشت‌هاي گوناگون در ميان منتظران حضرت مهدي(ع) مطرح است، در انديشه امام خميني با تفسير كاملاً متفاوت ارائه شده است و به دليل اهميت آن مورد توجه خاص ايشان بوده است لذا با تفصيل بيشتر و در موارد متعدد درباره آن سخن گفته و با نقد بسياري از برداشت‌هايي كه نوعاً ناكارآمد و كم‌اثر و يا بعضاً نادرست است، ديدگاه حيات‌بخشي در اين‌باره مطرح نموده است كه به چند نمونه از سخنان ايشان اشاره مي‌شود: «بعضي‌ها انتظار فرج را به اين مي‌دانند كه در مسجد، در حسينيه، در منزل بنشينند و دعا كنند و فرج امام زمان (سلام‌الله عليه) را از خدا بخواهند، ... و يك دسته ديگر انتظار فرج را مي‌گفتند اين است كه ما كار نداشته باشيم به اين كه در جهان چه مي‌گذرد، بر ملت‌ها چه مي‌گذرد، ما تكليف‌هاي خودمان را عمل مي‌كنيم، براي جلوگيري از اين امور هم خود حضرت بيايند انشاءالله درست مي‌كنند، ديگر ما تكليفي نداريم، تكليف ما همين است كه دعا كنيم ايشان بيايند و كاري به كار آنچه در دنيا مي‌گذرد نداشته باشيم.» 33

در جاي ديگر با رد اين‌گونه برداشت‌ها مي‌گويد: «اين منطق اشخاصي است كه مي‌خواهند از زير بار در بروند، اسلام اينها را نمي‌پذيرد، اسلام اين را به هيچ چيز نمي‌شمرد، اينها مي‌خواهند از زير بار در بروند، يك چيز درست مي‌كنند دو تا روايت از اين طرف و آن طرف مي‌گردند پيدا مي‌كنند... اين خلاف قرآن است... اگر صد تا همچو روايت‌هايي بيايد ضربه به جدار مي‌شود.» 34

آرمان توحيد تمام انبياء به دست حضرت مهدي (عج) تحقق خواهد يافت

موضوع «انتظار» مورد توجه ويژه امام خميني بود و ايشان تلاش كرد تا با نقد برداشت‌هاي ناصحيح از اين موضوع، مفهوم درست آن را كه پاسخگوي انسان معاصر باشد، ارائه دهد

بدين‌ترتيب حضرت امام خميني با هرگونه برداشت كه موجب تخدير مردم از انتظار ظهور شود به شدّت مبارزه كرد و با نقد و نكوهش كساني كه انديشه‌ها و برداشت‌هاي ناصواب از انتظار حضرت مهدي(عج) ارائه مي‌دهند و از خود سلب مسئوليت مي‌كنند و همه مسئوليت‌ها را متوجه امام زمان و محول به آن حضرت مي‌نمايند، مي‌گويد: «يك عدة ديگري بودند كه مي‌گفتند كه هر حكومتي اگر در زمان غيبت محقق بشود اين حكومت باطل است و برخلاف اسلام است، آنها مغرور بودند، آنهايي كه بازيگر نبودند، مغرور بودند به بعضي رواياتي كه وارد شده است بر اين امر كه هر عَلَمي بلند شود قبل از ظهور حضرت، آن عَلَم عَلَم باطل است، آنها خيال كرده بودند كه نه هر حكومتي باشد. در صورتي كه آن روايات [اشاره دارد] كه هركس عَلَم مهدي به عنوان مهدويت بلند كند، حالا ما فرض مي‌كنيم كه يك همچو رواياتي باشد آيا معنايش اينست كه از ما ديگر تكليف ساقط است؟ اين خلاف ضرورت اسلام، خلاف قرآن است ... شايد الآن هم بسياري باور كنند كه نه حكومت نبايد باشد و زمان حضرت صاحب بيايد، و هر حكومتي در غير زمان حضرت باطل است، اين يعني هرج و مرج، ما، درستش مي‌كنيم تا حضرت بيايد.» 35

در مجموع از سخنان حضرت امام بدست مي‌آيد كه انتظار مورد توجه ويژه ايشان بوده و تلاش كرده با نقد برداشت‌هاي ناصحيح از مسئلة انتظار، مفهوم درست و تفسير زنده و كارآمد كه بتواند پاسخ‌گوي انسان معاصر باشد ارائه دهد. امام ضمن بياني مبسوط مي‌گويد: «در بعضي روايات هست كه يكي از چيزهاي مستحب اين است كه مؤمنين در حال انتظار اسلحه هم داشته باشند، اسلحه مهيا، نه اين كه اسلحه را بگذارند كنار و بنشينند منتظر، اسلحه داشته باشند براي اين كه با ظلم مقابله كنند با جور مقابله كنند، تكليف است، نهي از منكر است بر همه ما تكليف است. بايد مقابله كنيم با اين دستگاههاي ظالم خصوصاً دستگاههايي كه با اساس مخالفند.» 36 بازن چي مي‌فرمايد: «ما بايد فراهم كنيم كار را فراهم كردن اسباب اين است كه كار را نزديك بكنيم كار را همچو بكنيم كه مهيا بشود عالم براي آمدن حضرت.» 37

بي‌ترديد اين تفسير از انتظار ظهور حضرت مهدي(عج) كه در انديشه و كلمات امام خميني مطرح شده آن‌گونه كه خود اشاره كرده است با روح و حقيقت اسلام سازگارتر است، زيرا انتظار ظهور به عنوان يك آموزة ديني و مذهبي بايد بگونه‌اي طرح و تفسير شود كه روحيّه تحرك، پويايي در جهت تكامل معنوي، احياي معارف و دستورات آسماني و نشر حقايق ديني و زمينة عمل به آموزه‌هاي مذهبي را در ميان افراد جامعه بيشتر ايجاد كند و مردم را به سوي زندگي همراه با معنويت سوق دهد و حيات ديني و معنوي را در كالبد فرد و جامعه تزريق نمايد، چون اسلام دين زندگي و حيات در ابعاد مختلف آن است لذا فرمود: «يا ايها الذين امنوا استجيبوا لله و لرسوله اذا دعاكم لما يحيكم»38 يعني اي كساني كه ايمان آورده‌ايد، چون خدا و پيامبر، شما را به چيزي فراخواندند كه به شما حيات مي‌بخشد، آنان را اجابت كنيد و مسئله انتظار نيز در قاموس اسلام بخصوص مذهب شيعه جزء زنده‌ترين آموزه‌هاي الهي است كه در انسان اميد به آيندة برتر و حيات متعالي‌تري را نويد مي‌دهد و اين حقيقت را از تفسير امام خميني از جريان انتظار بخوبي مي‌توان دريافت كرد. پس به جرأت مي‌توان گفت در انديشه امام خميني موضوع مهدويت همانند بسياري از حقايق ديگر اسلام، زنده، حيات‌بخش و نويددهنده مطرح شده است. روحش شاد، انديشه‌اش پاينده و انقلابش پايدار باد.

منابع و مأخذ:

1. اصول كافي، كتاب الحجة باب ان‌ الارض لاتخلو من حجة، ج 1، ص 252، حديث 10، نشر مؤسسه تحقيقات و انتشارات نور، بي‌تا، بي‌جا.

2. همان، حديث 12، ص 253.

3. امام خميني، صحيفه امام (مجموعه آثار امام خميني)، ص 316، ج 17، نشر مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، چاپ اول، سال 1378 ش.

4. ديوان امام، (با شرح و تفسير قادر فاضلي)، ص 49، نشر فضيلت علم، بي‌جا، چاپ اول، 1371 ش.

5. عزيزالدين نسفي، انسان كامل، ص 74، نشر كتابخانه طهوري، تهران 1377 ش.

6. امام خميني، صحيفه امام (مجموعه آثار امام)، ج 12، ص 423.

7. همان، ج 8، ص 328.

8. همان، ج 9، ص 24.

9. قاساني، عبدالرزاق، شرح فصوص‌الحكم، فص شيشيه، ص 43، نشر بيدار، قم 1370 ش.

10. امام خميني، صحيفه امام (مجموعه آثار امام)، ج 20، ص 249.

11. اصول كافي، ج 1، كتاب حجة باب شأن سوره قدر، حديث 6، ص 364.

12. سوره قدر، آيه 3.

13. حسن‌زاده آمل، انسان در قرآن، ص 244، نشر الزهرا، تهران 1369 ش.

14. امام خميني، صحيفه امام (مجموعه آثار امام) ج 19، ص 285.

15. امام خميني، آداب الصلوة، ص 327، نشر مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام، چاپ 6، خرداد ماه 1378 ش.

16. مجلسي محمدباقر، بحارالانوار، ج 23، باب 20، حديث 38، ص 345، دارالاحياء التراث العربي، بيروت 1403 ق.

17. سوره نساء، آيه 41.

18. مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، ج 23، باب 20، حديث 1، ص 336.

19. امام خميني، صحيفه امام (مجموعه آثار امام)، ج 8، ص 391.

20. همان، ج 8، ص 423.

21. همان، ج 21، ص 396.

22. علّامه طباطبائي، شيعه در اسلام، دفتر انتشارات اسلامي، قم 1373 ش.

23. امام خميني، صحيفه امام (مجموعه آثار امام)، ج 18، ص 87.

24. همان، ج 21، ص 325.

25. علامه طباطبائي، شيعه در اسلام، ص 152.

26. مفاتيح‌الجنان، زيارت صاحب‌الامر 4، ص 924، انتشارات آستان قدس رضوي، مشهد 1377 ش.

27. امام خميني، صحيفه امام (مجموعه آثار امام)، ج 14، ص 472.

28. علامه طباطبائي، شيعه در اسلام.

29. امام خميني، صحيفه امام (مجموعه آثار امام)، ج 21، ص 325.

30. همان، ج 12، ص 482.

31. محيي الدين عربي، فتوحات مكيه، ج 3، باب 366، ص 327، نشر صادر، بيروت، بي‌تا.

32. امام خميني، صحيفه امام (مجموعه آثار امام)، ج 12، ص 482.

33. همان، ج 21، ص 13.

34. همان، ج 3، ص 340.

35. همان، ج 21، ص 17.

36. امام خميني، صحيفه امام (مجموعه آثار امام)، ج 21، ص 14.

37. همان، ج 21، ص 17 ـ 14.

38. سوره انفال، آيه 23.

/ 1