شرح دعاى كميل(6)
حسين انصاريان و بجبروتك التى غلبتبها كل شىء: و از تو درخواست مىكنم به جبروتت كه به آن بر همه چيز غلبه كردى. جبروت از جهت لغت صيغه مبالغه است، يعنى كمبودها و نقائص همه موجودات و ممكنات عرصه هستى را با رساندن انواع خيرات و نعمتها و ابزار و وسائل به آنها جبران مىكند، جبرانى در حد عالى، و جبرانى فراوان و كثير. همه موجودات و ممكنات در ابتداى آفرينش اشيايى غير قابل ذكرند، صورت اوليه آنها يا يك اتم است، يا يك حبه و دانه، يا نطفهاى ناچيز و بىمقدار، هر موجودى آنچه را كم دارد، يا آنچه را دارد ناقص است، صفت بىنهايت جبروتى او كمبودها و نواقصش را جبران مىكند تا به صورتى كامل و شكلى جامع، و هويتى باارزش، و حيثيتى كريمانه در عرصه هستى جلوه كند و در جايگاه اصلى خودش قرار بگيرد. مسئله جبران كمبودها و نواقص از جانب حضرت حق مسئلهاى در خور توجه و دقت است، دو سه مورد را در اين زمينه از كتابهاى علمى نقل مىكنم، باشد كه ايمان ما را به حضرت فياض، و منبع جبران كننده كمبودها و نواقص بيفزايد: خورشيدى كه قسمت عمدهاى از انرژى را تامين مىكند واحدى كوچك از كل شىء است. حرارت خورشيد چنان زياد است كه سوزانترين آتشها در برابر آن سرد است، حرارت سطح خورشيد معادل 6093 درجه سانتى گراد و گرماى درون آن خيلى بيش از اين مقدار است! خورشيد در هر ثانيه بيش از 12 ميليون و چهار صد هزار تن انرژى در فضا پخش مىكند، به طورى كه اگر خواسته باشيم آن اندازه حرارت كه خورشيد در يك دقيقه مصرف مىكند توسط ذغال سنگ به دست آوريم بايد مقدار 679 ميليون ميليارد تن از آن را بسوزانيم. وزن مقدار انرژى كه در هر يك ثانيه به وسيله خورشيد مصرف مىشود بالغ بر 4 ميليون تن است و اين رقم براى يك سال معادل 000/000/000/144/126 تن است، مسلما اگر آتشى بىمايه بماند، خاموش مىشود. بنابراين اگر خورشيد از خارج چيزى نمىگيرد، و در هر سال اين مقدار انرژى مصرف مىكند، چرا به خاموشى و سردى نمىگرايد، در حالى كه اگر خورشيد از ذغال خالص رستشده بود، بيش از شصت قرن سوخت نداشت! پاسخ اين پرسش را فقط صفت جبروت مىدهد، او خورشيد را تودهاى عظيم از گاز قرار داده، گاز ضمن عمل تراكم و انقباض انرژى از دست داده را باز مىگيرد، اين جمله كوتاه: گاز ضمن عمل تراكم و انقباض انرژى از دست داده را باز مىگيرد، نتيجه مطالعات و پىگيرى دانشمندان بسيارى در شرق و غرب و نوشتن هزاران صفحه كتاب است كه امروز در اين زمينه به صورت سادهترين جمله به دست ما رسيده. آرى اوست كه انرژىهاى مصرف شده اشياء را به صورتهاى گوناگون جبران مىكند و جبران انرژى مصرف شده خورشيد يكى از نشانهها و آيات جبروتى اوست. سطح درياى خزر از درياى آزاد پائينتر است، در حدود 6/27 متر و پايينتر نيز مىشود. درياى خزر با درياهاى آزاد پيوستگى ندارد، لذا تابع جزر و مد عمومى اقيانوسها نيست. درياى خزر بر اثر كوچكى به طور كافى نمىتواند از جاذبه ماه استفاده كند، پس بايستى جزر و مدى نداشته باشد، پس بايد بگندد و ماهى هايش نابود شوند، و كرانهها و ساحلهاى چهارسويش را به گند بزند و جاندارى و گياهى در آنجاها نرويد، چرا چنين نشد و نمىشود. وجود مباركى كه درياى خزر و سواحل آن را به وجود آورد مىدانست كه اين نقيصه را چگونه جبران كند. بادهايى را به نام «سرنوك» و «خزرى» و «ميانوا» فرستاد كه آب اين دريا را با فشارى هر چه تمامتر به حركت آورند به طورى كه سطح رودهايى كه در آن مىريزد بالا ببرند و پائين بياورند. اين بادها به اندازهاى پر زور آب درياى خزر را بالا مىبرند كه اغلب قايق را نان نمىتوانند در برابر فشار آب مقاومت كنند. اين بادها كار ديگرى نيز انجام مىدهند، ابرها را از شمال درياى خزر به جنوب مىرانند و در سواحل شمالى ايران بارندگى ايجاد مىكنند، تا در مرغزارهاى آنجا هميشه گل برويد، و بوستانهايش لاله و سنبل بزايد. اين بادها آب دريا را به داخل مرداب انزلى مىرانند تا عمل تخليه و پاكيزه كردن مرداب را انجام دهند، رودهاى گيلان در اثر بارندگىهاى پى در پى و كوهبارهاى سيل آسا بيشتر اوقات گلآلود هستند و پر از ريشهها و تخمهاى گياهان جنگلى است، گل و لاى رودهايى كه وارد مرداب مىشوند، در آنجا رسوب مىكند، كف آن را بالا مىآورند و مرداب را پر مىكنند، تخمها و ريشهها نيز نمو و رشد مىنمايند، و همين دو عامل بس است كه به زودى مرداب را خشك كرده تبديل به باتلاق كنند، ولى هزاران سال است كه مرداب به حال خود باقى است چرا؟ خداى جبران كننده براى جلوگيرى از آن، آب دريا را به ملاقات سيلابها مىفرستد، و همان موقع كه بادهاى سرنوك و خزرى و ميانوا ابرها را براى باريدن به سوى جنوب حركت مىدهند آب پاك و تميز دريا به جلو آبهاى گل آلود رودخانهها مىروند و با آنها مخلوط مىشود، غلظت آنها رقيق مىگردد، ريشهها و تخمها در اثر آب شور دريا از بين مىرود. هنگامى كه اين بادها آرام گرفت، بادهاى «كراموا» «كناروا» «آفتاب بوشو» وارد عمل مىشوند و اين آبها را سرازير كرده از مرداب داخل درياى خزر مىكنند و عمل تخليه مرداب از آبهاى گل آلود انجام مىشود. بادها گيلوا، درشتوا، نيز مامور فشار دادن آب مرداب از مشرق به سوى مغرب هستند، و براى اختلاط آبها كمك مؤثر مىكنند!! [1] دانههاى ميوه جات تا كاشته نشوند، و جبروتى حضرت جبار به شكلهاى گوناگون و به وسيله ساير عناصر نواقص و كمبودهاى آنها را جبران نكند، قابل استفاده نيستند. سيب خوشمزه درختى را دقت كنيد كه روزى به صورت دانهاى ريز و به حالت ذرهاى كوچك و دربسته، در ظرف عطارى بود. روز دانه بودنش، جز براى كاشته شدن در دل خاك تيره، بهرهاى نداشت، وقتى به دست كشاورز در دل خاك تيره قرار گرفت عناصرى از قبيل هوا، نور، آب، املاح و... به سراغ وى آمد تا به اراده حضرت حق كمبودها و نواقصش جبران شود و به صورت سيبى خوشرنگ، خوشمزه، خوش خوراك درآيد و زينت مجالس، و خوراك انسانها شود. براى اين كه بيشتر با صفت جباريت حضرت محبوب آشنا شويد سطور زير را چند بار با دقت بخوانيد. تركيبات سيب به طور خلاصه: تركيبات ازته (پروتئينها و اسيدهاى امينه: ليزين ارژنين، هيستيدين، تيروزين) مواد معدنى (يد، پتاسيم، بر، فسفر، كلسيم، آهن، مس، سديم، گوگرد، منگنز، روى، پنيزيم) مواد قندى نشاستهاى (دكستروز، سلولز، نپتوزان، نشاسته، قندها: گاوكز، فروكتوز، سوكروز، و مواد پكتينى، اسيد پكتيك، پكتين، اسيد پكتينيك پروتوپكتين) چربيها، اسيدها: اسيد ماليك، اسيد سيتريك، اسيد آگزاليك، اسيد اسكوربيك، اسيد لاكتيك). تركيبات رنگى: (انتوسيانينها، فلاوونها، و كلروفيل.) ويتامينها (A - B - C - G) انزيمها (كاتالاز، اكسيداز) آب 84 درصد. دقت كنيد كه خداى جبار چگونه كمبودها و نواقص يك ميوه را جبران مىكند، و اگر به جبران بقيه عناصر مادى و اضافه بر آن به جبران نواقص معنوى اشاره شود، بايد مطالبى بسيار مهم در صفحاتى به شماره صفحات وجود كل موجودات نوشته شود!! و بجبروتك التى غلبتبها كل شىء
به سنگى بخشد آنسان اعتبارى
به خاك تيرهاى بخشد عطايش
ز گل تا سنگ وز گل گير تا خار
به آن خارى كه در صحرا فتاده
نرويد از زمين شاخ گياهى
در نابسته احسان گشادست
ضروريات هر كس از كم و بيش
چراغ افروز ناز جان گدازان
اگر لطفش قرين حال گردد
خرد را گر نبخشد روشنائى
بماند تا ابد در تيره رائى
كه بر تاجش نشاند تاجدارى
چنان قدرى كه گردد ديده جايش
از او هر چيز با خاصيتى يار
دواى درد بيمارى نهاده
كه ننوشته ستبر برگش دوايى
به هر كس آنچه ميبايست دادست
مهيا كرده و بنهادهاش پيش
نيازآموز طور عشق بازان
همه ادبارها اقبال گردد
بماند تا ابد در تيره رائى
بماند تا ابد در تيره رائى
[1]. نشانههايى از او، ص 151. [2]. فاطر، 10. [3]. اسلام و هيئت، ص 460. پاسداراسلام - شماره245