مهارتهاى زندگى در عصر غيبت
اشاره:
زندگى در عصر غيبت هم براى خودش ادب و رسمى دارد كه اگر آن را نشناسى و اصول اوليهاش را ندانى يك وقت به خودت مىآيى و مىبينى زندگىات هيچ و پوچ است نه به جايى وصلى و نه توشهاى برداشتهاى. پس، آماده شو تا ادبِ زيستن در دوران غيبت را بياموزى، و مهارتهاى زندگى در آن را تجربه كنى. آماده شو تا راه آمدن امام را ماهرانه و آگاهانه گلباران كنى. مهارت در شناخت دين
خدا رحمت كند حافظ را، قرنها پيش گفت:
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه
چون نديدند حقيقت ره افسانه زدند
چون نديدند حقيقت ره افسانه زدند
چون نديدند حقيقت ره افسانه زدند
مهارت در آراستگى به عدالت
كسى كه در وجود خود و در دنياى كوچك درونش نتواند عدالت را به پا كند نمىتواند در دنياى بزرگ بيرونىاش شعار عدالتخواهى بدهد. اگر توانستى قوا و نيروهاى خود را در حد تعادل نگه دارى، اگر ميان شادى و غم، خنده و گريه، عشق و نفرت، محبت و كينه، دوستى و دشمنى حد وسط را شناختى، اگر زيادهروى و كمروى نكردى، اگر به موقع حرف زدى و به موقع خاموش ماندى، اگر هم اهل عبادت بودى و هم مرد كارزار، اگر زيبايى دنيا و عزت آخرت را يكجا خواستى، اگر توانستى علم و عرفان را با هم جمع كنى، اگر مرزها را شناختى، اگر نقش اجتماعىات را در برابر پدر و مادر، همسر و فرزند، خويش و همسايه، دوست و رفيق، رئيس و ارباب رجوع، خوب ايفا كردى، اگر به خودت، به ديگران و به خدا ظلم نكردى، اگر حق را پايمال نكردى و حق خودت، حق ديگران و حق خدا را ادا كردى، آن وقت تو به عدالت رسيدهاى و كسى كه به عدالت آراسته شود و ماهرانه عدالت ورزد، راه را براى جهانى شدن عدل و ظهور منجى عالم هموار كرده است. مهارت در دشمنشناسى
سادهانگارى است كه فكر كنى اگر آهسته بروى و آهسته بيايى كسى به تو كارى ندارد. دهها چشم يكسره تو را مىپايند تا از يك لحظه غفلتت استفاده كنند و اگر بىخيال آنها شوى آنچنان تو را فريب مىدهند كه نفهمى چه بر سرت آمده است. حواست باشد، در عصر غيبت، دشمنان داخلى و خارجى هزار جور كلك و حقه سوار مىكنند تا سرمايههاى مادى و معنوى تو را بگيرند و اگر در تدبير از آنها كم بياورى و يا در مقابلشان كوتاه بيايى، همه چيزت را باختهاى. بايد دشمن را شناخت و متوجه او بود و اگر لازم شد ـ كه مىشود ـ در برابر توطئههايش ايستاد و مقاومت كرد. دشمن، گاهى جسورانه پيش مىآيد، گاهى با احتياط، گاهى رودررو مىايستد، گاهى پشت سر، گاهى لباس سياست تن مىكند، گاه فرهنگ و ادب و هنر. گاهى با شمشير مىجنگد، گاهى با قلم. دشمن فيلم مىسازد، كتاب مىنويسد، دلسوزى مىكند، همدردى مىنمايد و تا دلت بخواهد ادعا دارد براى همه چيز. دشمن گاهى در دل و درون تو خانه مىكند و مىشود نفس اماره، گاهى از تو فرسنگها فاصله دارد و مىشود شيطان بزرگ. به هر حال بايد او را شناخت و با همه توان با او مبارزه كرد. مهارت در صبر و پايدارى
يا به درستى راهى كه انتخاب كردهاى يقين دارى يا ندارى؟ اگر يقين دارى، ترديد و دودلى چرا؟ چرا شك مىكنى در رفتن؟ و چرا سرزنشهاى ديگران تو را سست مىكند؟ هميشه عدهاى هستند كه از تو ايراد مىگيرند، انتقاد مىكنند، سرزنشت مىكنند ولى قرار نيست ايرادها و انتقادها و سرزنشها، تو را از مسير حقى كه مىروى باز دارد كه اگر اينطور باشد تو هرگز به مقصدى كه خودت انتخاب كردهاى، به هدفى كه براى رسيدن به آن مىخواهى تلاش كنى، نمىتوانى برسى.به خودت اعتماد كن و از آنچه كه به تو مىگويند هراسى نداشته باش. نمىگويم بىتوجه باش لابلاى اين انتقادها و سرزنشها گاهى حرفهاى حسابى هم مىشود پيدا كرد، حتى خداوند هم مىفرمايد: «همه حرفها را بشنويد و از بهترين آنها نمپيروى كنيد».اما يادت باشد اگر امروز، در عصر غيبت، از سرزنش ديگران بترسى و با هر حرفى جهت حركتت را عوض كنى، فردا، در عصر ظهور، حجتى براى ارائه به امام خود ندارى، كه او حاضر و ناظر بر عمل و نيت توست. پس صبور و پايدار بمان!
دلا در عاشقى ثابتقدم باش
كه در اين ره نباشد كار بىاجر
كه در اين ره نباشد كار بىاجر
كه در اين ره نباشد كار بىاجر