نگاهى به «الرواشح السماويه» ميرداماد(م1041ق) - نگاهی به الرواشح السماویة میرداماد (1041ق) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نگاهی به الرواشح السماویة میرداماد (1041ق) - نسخه متنی

قاسم جوادی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

علوم حديث ـ شماره 10، زمستان1377

نگاهى به «الرواشح السماويه» ميرداماد(م1041ق)

قاسم جوادى

شهرت ميرداماد (محمدباقر بن محمد حسينى استرآبادى) در حكمت و فلسفه است و نوشته هاى فلسفى او، مدار مباحث عالى عقلى در حوزه هاى علمى؛ امّا تصدّى كرسى درس حكمت، او را از علوم نقلى غافل نساخته، بلكه بخش وسيعى از تأليفات وى در زمينه فقه و حديث و… است.

كتابهايى چون: سبع شداد، الحاشية على الاستبصار، الحاشية على رجال الكشى، عيون المسائل، شارع النجاة، شرعة التسمية، مقالة فى تضعيف حديث سهو النبى و… از كتابهاى وى هستند كه به مباحث علوم نقلى پرداخته اند.

يكى از نوشته هاى ميرداماد كه در زمينه علوم نقلى به رشته تحرير درآمده، كتاب «الرواشح السماوية فى شرح الأحاديث الامامية» [1] است كه يك دوره مباحث حديث شناسى در آن مطرح شده است.

در اين نوشتار برآنيم كه كتاب مزبور را به علاقه مندان و محققان حوزه حديث بشناسانيم. باشد كه معرفى اين كتاب، زمينه نشر آن را به طرزى بديع و شكلى زيبا ، همراه با تحقيقى عالمانه فراهم آورد!

كتاب، شامل يك مقدمه و 39 راشحه است. نگارنده در مقدمه كتاب به بيان اهميت «كافى» كلينى(ره) پرداخته و اظهار مى دارد كه با توجه به گذشت حدود هفت قرن از تأليف كافى، تا حال، كسى اقدام به حل مشكلات احاديث آن ننموده و قدمى در اين راه برنداشته است. او با اشاره به اين نكته كه شرح احاديث اصول كافى، تنها از عهده كسى برمى آيد كه از علوم عقلى و نقلى بهره كافى داشته باشد، به شرح كتاب مى پردازد.

كتاب «الرواشح» با شرحى بر مقدمه مرحوم كلينى كه در سرآغاز «كافى» آمده است، شروع مى شود و سپس به رواشح سى و نه گانه پرداخته مى شود.

راشحه اول:

در اين راشحه، اقسام اوليه حديث (حديث صحيح، قوى، موثق، حسن و ضعيف) بيان شده و اصطلاحاتى مانند سند، اسناد، حديث متواتر و واحد، توضيح داده شده است.

راشحه دوم:

بيان ديدگاه هاى علماى اهل سنّت، نظير ابن صلاح، ابن جماعه و طيّبى درباره تعريف حديث صحيح و نقد و بررسى اين ديدگاه ها.

راشحه سوم:

بيان طبقات سه گانه اجماع و اشاره به برترى و فضيلت هر طبقه بر طبقه بعد از آن.

راشحه چهارم:

بحث درباره ابراهيم بن هاشم و بيان نظرات اصحاب در مورد حسن بودن يا نبودن احاديث وى و نظر مؤلف، مبنى بر صحيح بودن اين احاديث.

راشحه پنجم:

در اين راشحه از اختلاف در حسن بودن احاديث عبدالعظيم حسنى، سخن به ميان رفته است و منشأ اختلاف، عدم وجود نص بر وثاقت او ذكر شده است.

نظر ميرداماد درباره عبدالعظيم حسنى اين است كه اگر هيچ نصى بر وثاقت وى وجود نداشته باشد، الاّ جمله معروفى كه امام هادى(ع) [پس از اينكه عبدالعظيم حسنى دين خويش را بر آن امام عرضه كرد] بيان فرمود، براى وثاقت او كافى است.

راشحه ششم:

ابواسحاق، ثعلبة بن ميمون كيست؟ مؤلف محترم با جستجو در كتابهاى مختلف اصحاب، ثابت مى كند كه احاديث وى صحيح هستند.

راشحه هفتم:

شهيد اول در يكى از ابواب كتاب «اللمعة الدمشقية» مى گويد: … قال بعض الأصحاب انّ هذا الطلاق لايحتاج الى محلّل….

ميرداماد منظور از «بعض الأصحاب» را عبداللّه بن بكير مى داند و او را با توجه به گفتار شهيد ثانى، غير امامى مى شمارد و سپس اقوال برخى از علما را نسبت به عبداللّه بن بكير و روايات او نقل مى كند و به بحث درباره شخصيت او مى پردازد.

راشحه هشتم:

در اين راشحه درباره ابوعيسى محمد بن هارون الوراق، بحث شده و از او به عنوان يكى از اجلّه متكلمان شيعه سخن به ميان مى آيد. مؤلف، نظرات سيد مرتضى، نجاشى، تفتازانى، امام فخر رازى و ابن داود را درباره وى بيان كرده، سپس نتيجه مى گيرد كه وى ازممدوحين است و احاديث او حسن مى باشد.

راشحه نهم:

مشهور است كه چون اسماعيل بن ابى زياده سكونى، عامى است، لذا احاديث او مطروح و غير مقبول مى باشد؛ امّا ميرداماد معتقد است كه علاوه بر غلط بودن اين مطلب، سكونى ثقه است و احاديث او موثق است.

راشحه دهم:

در اين راشحه، بحث از جرح و تعديل است و نظر ميرداماد اين است كه جرح و تعديل اگر از باب نقل و شهادت باشد، حجت شرعى است؛ ولى اگر اجتهاد باشد، قابل اعتماد نيست.

راشحه يازدهم:

مؤلف محترم، در ادامه مباحث قبلى، اين سؤال را مطرح مى كند كه آيا حكمهاى علامه حلى، محقق و شهيد، در كتاب هاى استدلالى، مبنى بر صحت حديث، در حكم تزكيه و تعويل است. سپس در پاسخ مى گويد: چون ممكن است اين احكام اجتهادى باشد، لذا براى مجتهدان ديگر قابل قبول نيست.

راشحه دوازدهم:

در راشحه دوازدهم درباره الفاظ جرح و تعديل، نظير خيّر، فاضل، خاص، ممدوح، زاهد، ضعيف، كذّاب، وضّاع، كذوب و… بحث مى شود.

راشحه سيزدهم:

بحث درباره «مجهول» است؛ چه مجهول اصطلاحى (كسى كه رجالى ها به مجهول بودن او تصريح كرده اند، نظير اسماعيل بن قتيبه) و چه مجهول لغوى (كسى كه اصلا اسمش در كتب رجال نيامده است).

/ 5