نور الهى محمّدى (ره) با نگاهى به انديشه هاى صدراى شيرازى - نور الهی محمدی، با نگاهی به اندیشه های صدرای شیرازی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نور الهی محمدی، با نگاهی به اندیشه های صدرای شیرازی - نسخه متنی

سید حسن حسینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نور الهى محمّدى (ره) با نگاهى به انديشه هاى صدراى شيرازى

سيّدحسن حسينى

«الم تَرَكَيفَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرة طَيِّبَة اَصْلُها ثابِتٌ و فَرعُها فى السَّماءِ. تُؤتى اُكُلَها كُلَّ حين بِاذنِ رَبّها وَ يضْرِبُ اللّهُ اَلامثالَ لِلنّاسِ لَعَلَّهُم يَتَذَكَّرونَ». (ابراهيم / 24 و 25)

شجره حيات انسان

زندگانى هميشگى

ثمره حيات برگزيدگان الهى، بازدهى و گشايش بال هاى حيات ابدى است; هم مى نوشانند و هم پرواز مى دهند. و از اين رو پيامبران، يك نشان از هزاران كهكشان در دست دارند.




  • نشان بى نشان دارد محمد
    هزاران كهكشان دارد محمد.( )



  • هزاران كهكشان دارد محمد.( )
    هزاران كهكشان دارد محمد.( )



مى نوشانند، چون ريشه در جوهره پايدار درخت پاك و پرورده حيات هميشگى دارند كه: «اَصلُها ثابت». پرواز مى دهند، چون سَرْ در آستانِ آسمانِ عروج و قُرب كشيده اند كه: «فَرْعُها فى السّماءِ».




  • بر فلك پَرهاست ز اَشجارِ وفا
    اَصلُها ثابت و فَرعُهُ فِى السماءِ



  • اَصلُها ثابت و فَرعُهُ فِى السماءِ
    اَصلُها ثابت و فَرعُهُ فِى السماءِ



و محمّدِ پيامبر(ص)، يكتا كلمه طيبه اى است كه سرآمد تمامى موجودات و مخلوقات و «كَلِمةُ اللّهِ اَلاعْلى»، هم اوست;( ) «... پس خليفه خدا و مجمع مظاهر اسماء الهيه و كلمات تامّات الهى است. همان طور كه فرمود: «اُوتيتُ جَوامِع الكَلِم.»( ) چنانچه مخلوقِ خالقِ كلّ، همان حكم و اراده تامّ الهى بوده و از اين رو، «كلُمة اللّه» است، و نيز: «... كلُمة اللّهِ هى العُليا...» (التوبه / 40); پس، نشان و تجلّى الوهى، در ساحت محمّدى(ص) به اوج عُلُو و برترى مى نشيند. و بدين سان، نيازمندى به او در حلقه نيازمندى انسان به اهل حيات و وجود خود، پيوندى هميشگى دارد:( ) با نبود او، حيات انسانىِ انسان از طراوت الهى و شادابى قُرب و وصل بى بهره، همان قسم كه حيات طبيعى عالم خاك; بى درختان زنده و سبز: «... كَلِمَةً طَيِّبةً كَشَجَرة طَيِّبة»، چه اين كه سرمنشاءِ درخت نبوى، هم اوست;




  • آن چنان كه تخم اوّل كِشته را
    گشته آب اين درخت از مردمى
    انبياء و اولياء از پيش و پس



  • باغبان حاصل كند بعد از نما
    انبياء و اولياء از پيش و پس
    انبياء و اولياء از پيش و پس



هر يكى همچون ثمر باشند و بَس... .( )

و نيز بى حضور او، «انسان» در گرداگرد گرداب آشفتگى و تشتّت و اضطراب، گرفتار; و محتاج «اَصْلُها ثابت» است كه از بى قرارى وسكون،راهى به پابرجايى وحركت فراروى خودببيند.

و التبه بى حضرتش، تقرّب و توسّل، بى نشان و بى نمايان، چه اين كه «فَرعُها فِى السَّماء»، آن جناب را به ذات ربوبى متّصل; و دامنه تحرّك انسان به قُله تعالى روح است. پس وجود او بايسته است چرا كه موجوديّت انسان، پاكى و طراوت آدمى، ثبات و پايدارى بشر و حركت و تقرّب نوع آدمى زاد، همه، حتمى و خواستنى است. يعنى هستى او بايسته است چون «انسان»، بايستنى است.

/ 20