يادگارهاى موعود
سيدصادق سيدنژاداشاره :
در گوشه و كنار سرزمينهاى اسلامى، مكانهايى وجود دارند كه منتظران يار در آنها گرد مىآيند و به ياد عزيز سفر كرده خود نجواهاى عاشقانه سر مىدهند. اين مكانها كه هر كدام به نوعى يادگار حضرت موعود هستند براى همه شيعيان مقدس است و بزرگداشت آنها وظيفهاى همگانى به شمار مىآيد. براى آشنايى بيشتر شما عزيزان با مساجد، مقامها و اماكن خاصى كه يادآور آن امام منتظر هستند، بر آن شديم كه در هر شماره به اجمال يكى از اين مكانها را معرفى كنيم. باشد كه مورد قبول حضرت موعود واقع شود.مسجد مقدس جمكران
از جمله اماكنى كه همواره مورد توجه مخصوص امام زمان(ع) بوده و به بركت آن كرامات و عنايات ويژهاى در آن به وقوع پيوسته «مسجد مقدس جمكران» است. اين مكان شريف را به جهت واقع شدن در كنار روستايى به نام جمكران، مسجد جمكران و به خاطر آن كه به همت «حسن بن مثله» ساخته شده «مسجد حسن بن مثله» و به لحاظ آن كه به امر مبارك حضرت امام زمان(ع) تأسيس شده است؛ «مسجد امام زمان(ع)» يا «مسجد صاحبالزمان» مىنامند. همانطور كه گفته شد اين مسجد در زمان حسن بن مثله بنا شد و پس از آن بارها در آن تعميراتى انجام شده است. از جمله يك بار در زمان مرحوم صدوق و بعدها چندين مرتبه در دوره حكومت سلسله صفويه و يك بار هم در زمان مرجعيت حضرت آيةاللّه عبدالكريم حائرى مؤسس محترم حوزه علميه قم توسط مجاهد گرانقدر حجةالاسلام شيخ محمد تقى بافقى و بعد از ايشان تعميراتى هم در آن به وسيله يكى از تجار معروف قم صورت گرفته. در سالهاى اخير به ويژه بعد از پيروزى انقلاب شكوهمند اسلامى به علت استقبال بىنظير مردم از سرتاسر ايران اسلامى به كمك امت اسلامى تحت نظارت هيأت امنا و مديريت مسجد جمكران طرحهاى عمرانى بسيار مهم و در عين حال لازم و ضرورى نظير: سالنهاى اجتماعات و كتابخانه عمومى و نمايشگاه كتاب و درمانگاه و محل اسكان براى نمازگزاران و... در كنار گسترش و توسعه ساختمان مسجد در دست اجراست. امروزه اين مكان مقدس به يكى از ميعادگاههاى بزرگ عاشقان ولايت و امامت تبديل شده است كه هر هفته شبهاى سهشنبه و چهارشنبه بويژه در ايام مبارك نيمه شعبان هزاران نفر در آن گرد مىآيند و از طريق تشكيل مجالس دعا و نيايش ضمن تجديد عهد با امام زمان(ع) از خداوند تبارك و تعالى؛ تعجيل در فرج منجى عالم بشريت را درخواست مىنمايند.چگونگى دستور بناى مسجد جمكران
يكى از علماى شيعه به نام حسن بن محمد بن حسن قمى در كتاب تاريخ قم در مورد چگونگى بناى مسجد مقدس جمكران از كتاب مونس الحزين فى معرفة الحق و اليقين اثر شيخ ابو جعفر محمد بن بابويه قمى (شيخ صدوق) چنين نقل مىكند: شيخ صالح و عفيف، حسن بن مثله جمكرانى گفت: شب سهشنبه اى كه مصادف بود با هفدهم ماه مبارك رمضان سال سيصد و نود و سه[1]هجرى قمرى در خانهام خوابيده بودم در حالى كه شب از نيمه گذشته بود. ناگهان صداى عدهاى از مردم كه در پشت در خانه گرد آمده و مرا صدا مىزدند به گوشم رسيد. وقتى بيدار شدم خطاب به من گفتند: برخيز كه حضرت مهدى(ع) تو را به نزد خود مىخواند. حسن مىگويد: به آنها گفتم اجازه بدهيد تا آماده شوم و لباسهايم را بپوشم وقتى خواستم پيراهنم را بپوشم صدايى از طرف در خانه به گوشم رسيد كه «آن پيراهن تو نيست» لذا از پوشيدن آن صرف نظر نمودم و بعد شلوارم را برداشتم تا بپوشم باز همان صدا بلند شد كه: «آن شلوار مال تو نيست شلوار خودت را بردار». آن را به زمين انداختم و شلوار ديگرى را كه مال خودم بود پوشيدم و سپس به دنبال كليد در خانه مىگشتم تا آن را باز كنم باز از طرف در همان صدا به گوشم رسيد كه: «در خانه باز است» وقتى به نزديك در آمدم با جماعتى از بزرگان مواجه شدم. به آنها سلام كردم آنها بعد از جواب سلام اين پيشامد را به من تبريك گفتند. سپس مرا همراه خود به محلى كه هماكنون مسجد در آن بنا شده است آوردند. در آنجا وقتى خوب دقت كردم تختى را ديدم كه فرش زيبايى روى آن انداخته شده بود و جوانى در حدود سى ساله در روى آن به بالشى تكيه زده بود و پيرمردى مطلبى را از روى كتاب براى او مىخواند و بيش از شصت مرد كه بعضى از آنها لباس سبز و بعضى ديگر لباس سفيد به تن داشتند در گوشه و كنار آن محل مشغول خواندن نماز بودند. آن پيرمرد كه حضرت خضر(ع) بود مرا در كنار خود جاى داد. آنگاه همان جوان نورانى كه بعد معلوم شد حضرت مهدى(ع) هستند بعد از تفقد و احوالپرسى مرا به اسم خودم صدا زده فرمودند: «نزد حسن بن مسلم برو و به او بگو مدت پنج سال است كه تو اين زمين را آماده ساخته كشت مىكنى ولى ما آن را خراب مىكنيم و امسال هم قصد دارى در آن زراعت نمايى در حالى كه تو چنين اجازهاى ندارى بايد سود اين چند سال كشت را ردّ كنى تا در اينجا مسجدى بنا شود». سپس فرمودند: «به حسن به مسلم بگو: اينجا زمين شريفى است كه خداوند آن را از بين ساير زمينها برگزيده است ولى تو آن را به زمين خود لاحق كردى و خداوند به خاطر اين كار خلاف دو پسر جوان تو را از دست تو گرفت ولى باز متنبّه نشدى اگر باز هم بخواهى به اين كار ادامه بدهى كيفر الهى ديگرى كه نمىتوانى آن را تصور كنى بر تو متوجه خواهد شد.» حسن بن مثله مىگويد: «به آن حضرت عرض كردم: مولاى من براى اين كه مردم سخن مرا بپذيرند، نشان و علامتى در اين باره براى من تعيين بفرمائيد». امام(ع) در پاسخ فرمودند: «ما در اينجا نشانهاى را قرار مىدهيم تا سخن شما را مردم تصديق نمايند. تو آنچه را كه بيان شد انجام بده به نزد «سيد ابوالحسن» برو و به او بگو بيايد و حسن بن مسلم را حاضر كند و سود چند ساله زمين را از او بگيرد و آن را به مردم بدهد تا با آن بناى مسجد را شروع كنند و بقيه مخارج آن را از منافع قريه «رهق» كه ملك ما در ناحيه «اردهال» است به اتمام برسانند ما نصف درآمد رهق را وقف اين مسجد نمودهايم تا همه ساله درآمد آن را بياورند به اينجا و صرف عمارت و آبادانى و ساير مخارج اين مسجد بنمايند». سپس حضرت افزودند: «به مردم بگو تا به اين مكان روى آورند و آن را عزيز و گرامى دارند و در آن چهار ركعت نماز به جاى آورند؛ دو ركعت اول را به نيت نماز تحيّت (به اين ترتيب كه در هر ركعت اول سوره حمد را يك بار و بعد سوره «قل هواللّه احد» را هفت بار و در ادامه هر يك از ذكرهاى ركوع و سجود را هم هفت بار تكرار كنند و نماز را به پايان ببرند) و دو ركعت بعد را هم به نيّت نماز امام زمان(ع) به جاى مىآورند (به اين ترتيب كه در هر ركعت بعد از نيت وقتى سوره حمد را شروع كردند به «اياك نعبد و اياك نستعين» كه رسيدند آن بخش را صد بار تكرار مىنمايند و بعد در ادامه سوره حمد را مىخوانند و آنگاه سوره توحيد را يكبار و هر يك از ذكرهاى ركوع و سجود را هفت بار تكرار مىكنند و بعد نماز را تمام مىكنند. سپس يك بار لااله الاّ اللّه مىگويند و در ادامه هم تسبيحات حضرت زهرا(ع) را كه عبارت از سى و چهار مرتبه «اللّهاكبر» و سى و سه مرتبه «الحمدللّه» و سى و سه مرتبه «سبحاناللّه» است ذكر مىنمايند و آنگاه به سجده رفته صد بار بر پيامبر(ص) و آل پيامبر(ع) درود و صلوات مىفرستند)».[2] در ادامه حضرت اضافه كردند: «هر كس اين نماز را بخواند مانند آن است كه در كعبه نماز خوانده باشد.» حسن بن مثله مىگويد: «وقتى اين سخنان را شنيدم با خود گفتم: گويى آن مكان مورد نظر اينجاست كه مسجد باشكوه امام زمان(ع) خواهد شد». بعد حضرت به من اشاره فرمودند كه: «برو.» چون به راه افتادم و مقدارى رفتم دوباره آن حضرت مرا صدا زدند و فرمودند: «در گله جعفر كاشانى (كه يك نفر چوپان بود) بزى هست كه اگر مردم پول آن را دادند با پول آنها و اگر ندادند با پول خودت آن را خريدارى كن و آن را به اينجا بياور و ذبح كن و در روز چهارشنبه كه برابر با هجدهم ماه مبارك رمضان است گوشت آن را در شب آينده براى بيماران و كسانى كه گرفتارى دارند انفاق كن خداوند [تبارك و تعالى[ همه آنها را شفا مىدهد. نشانى و علامت آن بز اين است كه ابلق است و موى بسيار دارد و در ضمن هفت علامت سفيد و سياه در بدن آن بز هست كه سه تاى از آنها در يك طرف بدن و چهار تا در طرف ديگر آن است كه هر يك از آنها به اندازه يك درهم هستند». بعد وقتى مجددا به راه افتادم براى سومين بار مرا صدا زده فرمودند: «اينجا هفت يا هفتاد روز اقامت مىكنى اگر هفت روز اقامت كنى آن مصادف با شب قدر؛ يعنى بيست و سوم رمضان خواهد بود و اگر هفتاد روز بمانى آن مطابق با شب بيست و پنجم ذيقعده است كه هر دو شب بسيار گرانقدرى هستند». حسن بن مثله مىگويد: «سپس برگشته و به خانه آمدم و تمام شب را در انديشه آنچه واقع شده بود به سر بردم وقتى صبح شد نماز را به جاى آوردم و بعد نزد «على بن منذر» آمده و ماجرا را به وى بازگو كردم بعد به همراه او به محلى كه ديشب مرا به آنجا برده بودند رفتيم». حسن بن مثله چنين ادامه مىدهد: «سوگند به خدا علامتهايى را كه حضرت فرموده بودند كه از جمله آنها ميخها و زنجيرهايى بود كه با آنها حدود مسجد را مشخص نموده بودند در آنجا مشاهده كرديم. سپس به همراه على بن منذر به طرف منزل سيد بزرگوار ابوالحسن الرضا راه افتاديم وقتى به در منزل او رسيديم خدمتكاران او را ديديم كه در كنار در خانه منتظر ما هستند وقتى ما را ديدند به ما گفتند: آيا شما از اهالى جمكران هستيد. گفتيم: آرى. گفتند: سيد ابوالحسن از اول صبح در انتظار شماست. سپس وارد خانه شده ضمن اظهار تواضع، خدمت سيد عرض سلام كردم و او به گرمى و با احترام كامل جواب سلام را داده و مرا در كنار خود جاى داد و پيش از آن كه من سخنى بگويم خطاب به من گفت: اى حسن بن مثله من خوابيده بودم در خواب شخصى به من گفت: صبح زود مردى از اهالى جمكران كه او را حسن بن مثله مىنامند نزد تو خواهد آمد. آنچه كه او به تو گفت آن را تصديق كن؛ چرا كه سخن او سخن ماست مبادا گفتههاى او را ردّ كنى در اين حال از خواب بيدار شدم و از آن وقت تا كنون منتظر آمدن تو بودم. در ادامه حسن بن مثله جريان شب گذشته را به طور مفصل بيان مىكند. سيد ابوالحسن دستور مىدهد تا اسبها را آماده سازند بعد سوار مىشوند و به طرف آن محل حركت مىكنند در نزديكيهاى روستاى جمكران به گلّه جعفر كاشانى برخورد مىكنند؛ حسن بن مثله براى پيدا كردن آن بز ابلق كه حضرت فرموده بودند وارد گله مىشود و مىبيند آن بز در عقب گله است. وقتى بز متوجه حسن بن مثله مىشود به سرعت خود را به او مىرساند و حسن آن را مىگيرد و نزد جعفر كاشانى مىآورد تا آن را از او بخرد. جعفر كاشانى سوگند ياد مىكند كه من هرگز اين بز را داخل گله نديدهام ولى وقتى آن را در عقب گله امروز ديدم خواستم كه آن را بگيرم ولى هر چه تلاش كردم نتوانستم اما حالا چون شما را ديد به نزد شما آمد و اين امر بسيار شگفتانگيزى است. بعد آنها آن بز را به محل مسجد مىآورند و در آنجا ذبحش مىكنند و همانطور كه حضرت دستور داده بود گوشت آن را بين مريضها تقسيم مىكنند. سپس سيد ابوالحسن حسن بن مسلم را احضار مىكند و سود چند ساله زمين را از او مىگيرد و سود حاصل از املاك روستاى رهق را هم مىآورند و مسجد جمكران را بنا مىكنند و سقف آن را با چوب مىپوشانند درضمن سيد ابوالحسنالرضا زنجيرها و ميخها را به منزل خود در قم مىبرد و از آن به بعد هر كس بيمار مىشد به آنجا مىرفت به آن زنجيرها تبرك مىجست و خداوند تبارك و تعالى تفضلى فرموده به واسطه آنها ايشان را شفا مىداد. ابوالحسن محمد بن حيدر مىگويد: شنيدم كه سيد ابوالحسن الرضا وقتى وفات يافت او را در محلهاى كه «موسويان» ناميده مىشود دفن كردند بعدها وقتى يكى از فرزندان او مريض مىشود به سراغ صندوقى كه زنجيرها و ميخها در آن نگهدارى مىشد مىرود ولى هنگامى كه در صندوق را باز مىكند اثرى از زنجيرها و ميخها در آن نمىبيند.[3]فضيلت و آداب مسجد جمكران
به طور كلى در مجموعه سخنان و سفارشات منسوب به حضرات معصومين(ع) درباره مسجد مقدس جمكران به دو قسم از فضائل اشاره شده است.1. اهميت تكوينى:
در سخنانى كه حضرت على(ع) به پسر يمانى فرمودهاند اينگونه آمده است: ... اى پسر يمانى اينجا (جمكران) زمينى مقدس و پاك از همه آلودگيهاست. ... بر اين زمين اثر نور حق ساطع شود و از اين زمين مردم رايحه و بوى مشك استشمام كنند... منازل و مواضع و زمينهاى اينجا عالى و گرانبها گردد. علاوه بر اين در ضمن فرمودههاى حضرت حجة بن الحسن (ع) به حسن بن مثله آمده بود به حسن مسلم بگو: «اينجا زمينى شريف است خداى تعالى اين زمين را از زمينهاى ديگر برگزيده است و به آن فضيلت و برترى داده است». از اين قبيل تعابير استفاده مىشود كه زمين جمكران نظير زمينهاى مكه و مدينه داراى ارزش تكوينى خاصى است. 2. همانطور كه در حكايت بناى مسجد جمكران بيان شد در بخشى از فرمودههاى حضرت امام زمان(ع) آمده بود كه ثواب اعمال عبادى نظير اقامه نماز در اين مكان شريف بسيار زياد است تعبير آن حضرت اين بود كه: «هر كس آن دو ركعت نماز را (با شرايط خاصش) در اين مكان شريف به جاى آورد مثل آن است كه در كعبه اين نماز را خوانده است». اين امر نشان مىدهد كه از نظر معنوى اين مسجد از جايگاه ويژهاى برخوردار است. آداب اين مسجد نيز ابتدا خواندن دو ركعت نماز تحيت و سپس دو ركعت نماز امام زمان(ع) با شرايطى است كه گفته شد. در بعضى از اقوال نيز آمده است كه پس از اين نماز دعاى «الهى عظم البلاء» را تا آخر قرائت كنند. علاوه بر اين امور، خواندن دعاهاى مخصوص امام زمان نظير دعاى «ندبه» و ديگر دعاهايى كه خواندن آنها در دوره غيبت كبرى سفارش شده، در اين مكان مناسب است.[1] .محدث نورى بعد از نقل حكايت بناى مسجد جمكران مىنويسند: «عالم جليل آقا محمد على كرمانشاهى تاريخ اين قصه را در سال 393 ق. نقل كرده است ولى ظاهرا در نوشتن اشتباه شده و در اصل سال 373 ق. بوده است؛ زيرا وفات شيخ صدوق قبل از سال 390 ق. مىباشد. [2] .اين دو ركعت نماز به صورتهاى ديگرى هم در كتابهاى معروف ذكر شده است از جمله
1. مرحوم شيخ طبرسى (صاحب تفسير) در كنوز النجاح بعد از ذكر اصل نماز دعائى را براى بعد از نماز نقل مىكند ولى از تهليل (صد بار لاالهالااللّه) و تسبيحات حضرت زهرا(ع) ذكرى به ميان نمىآورد؛
2. مرحوم سيد فضلاللّه راوندى در كتاب دعوات درضمن نمازهاى معصومين(ع) مىفرمايد: نماز امام مهدى(ع) دو ركعت است در هر ركعتى حمد يك مرتبه و صد مرتبه «اياك نعبد و اياك نستعين» بعد از نماز صد مرتبه صلوات بر پيامبر(ص) و آل او؛
3. مرحوم سيدبن طاووس در جمالالاسبوع ذكر صد مرتبه صلوات را ذكر نمىكند ولى فرموده است كه دعاى «الهى عظم البلاء و برح الخفاء وانكشف الغطاء ...» تا آخر بعد از نماز خوانده شود و... [3] .اقتباس از حكايت هشتم كتاب جنةالمأوى ميرزا حسين نورى كه در جلد 53 بحار الانوار، ص230 به بعد آورده شده است.