بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
اولاً در اين روايات سؤال از تعداد ضرب شده است نه مواردي كه تنبيه جايز است.ثانيا مانعي ندارد كه ادب عبد در امور عادي باشد ولي ادب كودك در اعم از امور عادي و محرم چه اينكه براي عبد در امور محرم حد و تعزير است ولي براي كودك نيست بلكه براي او تأديب است. علاوه بر اين، بعضي از اين روايات در امور محرم صريح هستند مانند رواياتي كه تنبيه كودك را بر ترك نماز جايز ميدانند و يا روايت اولي كه ما در صدر بحث ذكر كرديم (روايت اسحاق بن عمار). در نسخه كافي از اين روايت بجاي عبارت «في بعض ما يجرم»، عبارت «في بعض ما يحرم» آمده است و اينكه راوي ميگويد من غلام خود را تا صد تازيانه زدهام خود حاكي از اين است كه مرتكب گناه بوده و او بخيال خودش حد جاري ميكرده است و امام نيز در پايان ميگويد اگر حد جرم را ميداني آن را جاري كن. بنابراين نميتوان روايات باب تنبيه را از گناهان منصرف دانست اما آيا شامل امور عادي، اخلاقي و اجتماعي هم ميشود يا تنها شامل امور محرم ميشود؟ آنچه از روايات استفاده ميشود اين است كه در مواردي كه به تأديب و تربيت كودك مربوط ميشود ميتوان او را تنبيه كرد خواه اين خلاف، از خلافهاي اخلاقي، عرفي يا اجتماعي باشد كه از نظر شرع گناه محسوب نميشود و يا خلافي باشد كه از نظر شرعي گناه محسوب ميشود. زيرا در غالب اين روايات سؤال از ادب كودك است كه تقريبا معادل تربيت امروزي است و اگر نگوييم مراد آنها تنها اموري است كه از لحاظ شرعي گناه محسوب نميشوند، دست كم آنها را نيز شامل ميشود. البته نسبت به برخي از گناهاني كه بيشتر جنبه اجتماعي دارند حاكم شرعي ميتواند بر حسب مصلحت كودك را تنبيه كند.
بحث اخلاقي
تا اينجا ما جواز فقهي مسأله را اثبات كرديم. تنها جواز فقهي كافي نيست بلكه بايد ديد آيا اين امر از لحاظ اخلاقي و تربيتي نيز مطلوبيت دارد؟ در اين باره بايد دو دسته ديگر از روايات را مد نظر قرار داد. يك دسته رواياتي است كه به رحم، رفق، مدارا و عفو نسبت به كودك امر ميكنند مثل: احبوا الصبيان و ارحموهم1...30، لينوا لمن تعلمون و لمن تتعلمون منه2،31 اعف عنهم3،32 و نظائر اين روايات كه در منابع روايي ما فراوان است.دسته دوم رواياتي است كه از تندي، غضب و عتاب و خطاب نسبت به كودك منع ميكنند مانند: ان الله ليس يغضب لشيء كغضبه للنساء و الصبيان4،33 علموا و لا تعنفوا فان المعلم العالم خير من العنف5.34 لا ادب مع غضب635با توجه به اين دو دسته از روايات ميتوان گفت محبت، رحمت، احترام، عفو و بخشش هميشه مطلوب است و تندي و عتاب و خطاب و غضب نسبت به كودك نه تنها مطلوب نيست بلكه نهي هم شده است. اما اگر برخي از روايات تنبيه كودك را جايز ميدانند در مواردي است كه راه ديگري جز تنبيه براي اصلاح و تربيت كودك در كار نباشد و يا كارايي خود را نسبت به افرادي از دست داده باشد و گرنه با توجه به اين دو دسته از روايات تا وقتي راه اصلاح و تأديب كودك منحصر به تنبيه نباشد و يا دست كم كارايي روش تنبيه در مواردي خاص بيشتر و يا بهتر از روشهاي ديگر نباشد، استفاده از تنبيه جايز نخواهد بود. به علاوه، اگر راههاي ديگري در كار باشد كه كارايي بهتري از روش تنبيه داشته باشند به موجب آيه «ادفع بالتي هي احسن»36 بايد از آن روشها استفاده كرد.