اشغال عراق در ايمان مسيحيان صهيونيست
تحليلگران و نويسندگان در مسئلة اشغال عراق بهوسيله ايالات متحده بر جوانب استراتژيك و سياسي تمركز نمودهاند. در حاليكه جنبة ديگري نيز وجود دارد كه كمتر مورد توجه قرار گرفته است كه همان جنبة مذهبي موضوع ميباشد. چون دعوتها و خواستههايي كه پيرامون آغاز جنگ عليه عراق و اشغال اين كشور ميشد، همه از تصورات، برداشتها و اعتقادات مجموعهاي نشأت ميگرفت كه به «مسيحيان صهيونيست» معروف هستند. آنها علاوه بر اينكه همگام و همخوان برنامهها و سياستهاي آمريكا بودند، براي اين اشغال تفسيري مذهبي و ديني قائل بودند. به عبارت ديگر آنها اعتقاد داشتند، اشغال عراق تأكيدي است بر پيشگوييهاي ذكر شده در كتاب مقدس و اين يكي از سلسله حوادثي است كه قبل از بازگشت دوم مسيح موعود به وقوع ميپيوندد. مسيحيان صهيونيست، پيرو مكتبي در انديشه و ايدئولوژي آيين مسيحيت هستند كه بر تفسير ظاهري و «حرفي» كتاب مقدس تكيه ميكند، همچنين بر پيشگوييها براي فهم حوادث تاريخي و تفسير آنها تكيه دارد، به همين دليل در ميان ساير فرقهها و شعبههاي آيين مسيحيت، بيهمتا و يكتايند. پاية اصول و مبادي اين مكتب در قرن نهم ريخته شد و در راستاي مطالعة ويژة كتاب مقدس (هر دو عهد جديد و قديم) و برداشت مفاد آن عنوان كردند، جهان ميبايست هفت دوره1 را طي كند و به همين دليل اين مكتب «تقديريسم»2 ناميده شد. برحسب اعتقادات پيروان اين مكتب، جهان اكنون در مرحلة ششم خود قرار دارد كه زمينهساز دومين ظهور مسيح است. طبق پيشگوييها ميبايست حوادث بزرگ و فجايع و مصايب و بلايايي كه مشابه آن تاكنون ديده نشده است، در اين دوره بهوقوع بپيوندد كه به نبرد سرنوشتساز «آرمگدون» ختم خواهد شد. در اين نبرد، مسيح بر دشمن خويش پيروز شده و حكومت عادلانه وعدالت گستر خويش را بر روي جهان براي هزار سال آغاز خواهد گرد، به همين دليل اينان«هزارهگرايان» هم ناميده ميشوند.اكثر كسانيكه به افكار و انديشههاي اين مكتب ايمان دارند، در ايالات متحده بهسر ميبرند و دهها ميليون نفر تخمينزده ميشوند، كه تعدادي از آنها به كنگره راه پيدا كردهاند و برخي ديگر نيز در مراكز حساس دولت آمريكا مشغول به كار هستند. اين اعتقاد وجود دارد كه جورج بوش، رئيس جمهور كنوني آمريكا، از پيروان اين مكتب است و در گردهماييها و نشستهاي تحقيق و بررسي در كتاب مقدس، كه ياران و پيروان اين مكتب به عنوان بخشي از آداب و رسوم و سنن مذهبي خويش بر آن تأكيد بسيار دارند، حضور داشته است. در دولت كنوني آمريكا دوستان و حاضران در اين مراسم مذهبي حضور دارند، از جمله وزير بازرگاني آمريكا، «دان ايوانز»، معروف است كه وي از واعظ معروف و مشهور مسيحي صهيونيست، «بيلي گراهام»، تأثير ميپذيرد. گراهام از پسر خويش «فرانكلين گراهام» خواست در مراسم تحليف و جشنف به رياست جمهوري رسيدن بوش، سنت ايراد موعظة مذهبي را به جا آورد. مسيحيان صهيونيست اعتقاد دارند، پيشگوييها، به اشغال عراق به عنوان زمينة ظهور مجدد مسيح اشاره دارند و در اين زمينه به پيشگوييهاي وارده در سفر «رؤياي يوحنا» در عهد جديد استناد ميجويند. آنها ميگويند، با اينكه اكثر اين پيشگوييها مبهم و سمبليك هستند، اما متون مربوط به عراق واضح و آشكارند و در آنها از عراق به نام «بابل» ياد شده است و در كتاب مقدس براي اشاره به اين كشور از اين نام بسيار برده شده است. در آية 14/8 ميخوانيم: پس فرشتة دوم، در پي او آمد و گفت، بابل عظيم كه از جام ظلم و ستم وجود خود، ساير ملل را سيراب نموده بود، سقوط نمود. و در 16/8 ميخوانيم:رعد و برق و صداهاي وحشتناكي به گوش رسيد و زلزلة بزرگي به وقوع پيوست، زلزلهاي كه بهسان آن در تاريخ به وقوع نپيوسته بود. شهر بزرگ به سه بخش تقسيم شد و شهرهاي ملل از هم فروپاشيد و خداوند نام بابل بزرگ را برد تا خشم و غضبش آن را در برگيرد.و در 17/5 ميخوانيم:بر پيشاني آن نامي نوشته شده بود كه راز در آن وجود داشت و آن نام بابل بزرگ با ظلم و ستم و زشتيها و پليديهاي زمين بود.و در 18/1 اين سفر نيز آمده است:پس از آن فرشتة ديگري را ديدم كه از آسمان به سوي زمين فرود ميآمد و جايگاه عظيم و بزرگي داشت تا بهگونهاي كه زمين از عظمت و قدرتش نوراني گرديد. پس با صدايي بلند فرياد زد، بابل سقوط نمود، بابل بزرگ سقوط كرد.«تام مهي»، مسيحي صهيونيست كه به رواياتش دربارة اين پيشگوييها معروف و مشهور است، ميگويد:بابل سرمنشأ تمام اديان دروغين و اورشليم سرمنشأ عقيدة درست و برحق است.همانگونه كه اين افراد اعتقاد دارند، جنگها و درگيريهايي كه در نزديكي فرات طي حمله آمريكا به عراق به وقوع پيوست، تأكيدي است برآنچه در اين سفر آمده است و در 9/14 ميخوانيم:سپس به فرشتة ششم كه شيپور را حمل ميكرد، گف ت: چهار فرشتة در بند بر روي رود بزرگ فرات را آزاد كن، پس چهار فرشته آزاد شدند و براي ساعت، روز، ماه و سال آماده گشتند تا يك سوم مردم را بكشند.با اينكه عراق پيش نيز اشغال شده بود، اما مسيحيان صهيونيست اعتقاد دارند، اشغال عراق توسط آمريكا با دومين ظهور مسيح مرتبط است و چه بسا درخواست اين افراد جهت تقسيم عراق به سه بخش در واقع تحقق آية فوقالذكر بود كه ميگفت: «شهر بزرگ به سه بخش تقسيم شد».اين فرقه، لشكري از مبشرين و مبلغين خويش را به عراق فرستاد تا عراقيها را قانع نمايند، اشغال كشورشان «تدبير و خواست الهي» بوده است كه ميبايست به آن تن در دهند. «فرانكلين گراهام» دربارة اين مأموريت و وظيفة تبشيري و تبليغي ميگويد: ما در آنجا (در عراق) بيانگر احساسات و علاقة خود به ايشان هستيم و من به عنوان يك مسيحي و به نام مسيح دست به اين كار ميزنم.مطابق اعتقادات اين افراد، بسياري از متون كتاب مقدس بويژه مطالبي كه در سفر حزقيال آمده است، بر لزوم گردآمدن يهود در فلسطين تأكيد مينمايد تا دولت خويش را برپا دارند و نقش خود را ايفا نمايند. مسيحيان صهيونيست با تمام وجود، حتي قبل از جنبش صهيونيسم براي تحقق اين پيشگويي تلاش ميكنند و پس از تأسيس دولت اسرائيل، همچنان يهوديان را از سراسر جهان گرد ميآورند و هركس را كه ميل به مهاجرت دارد با پول و كمكهاي ديگر ياري و فريب ميدهند تا به اسرائيل مهاجرت كند. آنها داراي دهها سازمان و جمعيت هستند كه به همين منظور تأسيس شدهاند و مهمترين اين سازمانها در قدس به نام «سفارت بينالمللي مسيحيت» است.آنها مطابق آنچه در 15/18 سفر تكوين آمده است، ميخواهند دولت اسرائيل از نيل تا فرات كشيده شود:به نسل و فرزندان تو اين سرزمين را خواهم داد كه از نيل تا رود بزرگ فرات است. به همين دليل، مخالف ايدة زمين در مقابل صلح هستند و از اسرائيل ميخواهند، سرزمينهاي اشغالي را به خود ملحق نمايد. همچنين خواهان تخريب حرم شريف قدس هستند تا به جاي آن هيكل سوم ساخته شود. مسيح هنگام ظهور به اين هيكل آمده و در آن شعائر و آداب و رسوم قرباني كردن را مطابق شريعت موسي به جا ميآورد. آنها اين خواستة خويش را علناً بيان ميكنند، حتي اگر اين موضوع به جنگ ايشان با مسلمانان بيانجامد، اگرچه آنها انتظار چنين جنگي را دارند.از جمله اعتقادات آنها، ديد ايشان به يهود است كه آنها را ملت برگزيده به شمار ميآورند، برعكس اعتقاد ساير و اكثر كليساهاي ديگر، آنها با هركه با يهود به دشمني برخيزد، دشمن هستند. از ديد اين افراد فلسطينيها، اعراب و مسلمانان دشمنان يهود هستند كه ميبايست با ايشان جنگيد. آنها آشكار و علناً به اين موضوع در گردهماييها و نشستهايشان اشاره و آن را در ادبياتشان منتشر ميكنند. به همين دليل متهم ساختن اعراب و مسلمانان به تروريسم امري عادي و معمول است، تا اندازهاي كه «گراهام» پسر در يكي از كتابهايش «اسلام را دين شرارت و قرآن را تحريك كننده و برانگيزانندة خشونت و عنف» به شمار ميآورد.آنها ايالات متحده را تشويق و ترغيب ميكنند، دست به دست اسرائيل داده و در جنگ عليه «تروريسم» مشاركت نمايد و از اين دولت ميخواهند به مقابله با هر قدرتي در جهان اسلام برود كه خطري عليه دولت عبري به شمار ميآيد. آنها اعتقاد دارند، جهان به سوي بدي و ناپاكي و پليدي پيش ميرود، چون پيشگوييهاي كتاب مقدس به نظر ايشان برچنين نكتهاي تأكيد ميكند. «پت رابرتسون» از جمله واعظان معروف اين مكتب، در اين باره ميگويد:امور و مسائل جامعه بايد به سوي بدي و پليدي و نه به سوي خوبي و نيكي پيش رود. مسيحيان ميبايست تلاش نمايند، بازگشت مسيح به تعويق نيفتد.به همين دليل اهميتي نميدهند كه چه ضررها و زيانهاي محيط زيستي به جهان وارد ميشود. همچنين نسبت به بسياري از مردم بيتوجه هستند. جنگها در نظر ايشان باعث ظهور مسيح خواهد شد، به همين دليل تلاشي جهت توقف آنها تا تشويق مردم به صلاح و آرامش نمينمايند، چون صلح از ديد ايشان پيش از بازگشت مسيح محقق خواهد شد. به اين نكته «جيم رابيسون»، واعظ تلويزيوني، اينگونه اشاره ميكند و ميگويد:تا پيش از ظهور مسيح، منجي صلحي وجود نخواهد داشت و هر دعوت به صلحي كه پيش از ظهور و بازگشت او صورت گيرد، بدعت، نوآوري، كفر و مخالفت با خواست و سخن خدا و عليه مسيح است.بهگونهاي كه «تد استراتبرگ» يكي از ناظران بر پايگاههاي اينترنتي عنوان ميكند، حوادث يازده سپتامبر زمينهساز ظهور مسيح است و در اين باره ميگويد:برخي از كساني كه به پيشگوييها اعتقاد دارند، اندوهي دروغين از خود نشان ميدهند، چون ميبينند كه جان خود و آنها برخلاف ميلشان براي ظهور مسيح در حال قرباني شدن است.1. Dispensations .2. Dispensationalism .