1ـ بلوغ يا رشد جسمى
يكى از جنبه هاى مهم و مؤثر در شخصيّت نوجوان بلوغ است. در زمينه تحول بلوغ، دو جريان فكرى وجود دارد:گزل (Gesel) مى گويد: بلوغ رشد مداوم و پيوسته اى است كه از كودكى شروع و بدون انقطاع ادامه مى يابد كه گاهى سريع و گاهى كند است و نمى توان براى آن خصوصيّات و ساختمان معيّنى ذكر كرد و آن را داراى مراحلى دانست.پياژه (Piaget) و والون (Wallon)معتقدند: رشد متشكل از مراحل ودوره هاى متفاوتى است وهرمرحلهساخت ذهنى مربوط به خود را دارد و بهّ دليل همين ساخت، هر مرحله از ساير مراحل جدا و مجزّا است; مثلاً، دوره نوجوانى دوره آشوب درونى و انقلاب شخصيّتى است، در حالى كه دوره كودكى دوره آرامش و سكون است ورشدآن آهنگ يك نواختى دارد. دوران بلوغ كه بابحران مواجه مى شود، تغييراتى در كل شخصيت فرد ايجاد مى كند.
در آغاز نوجوانى، كودكان بيش تر به دوره سريعى از رشد جسمانى (جهش) گام مى گذارند و صفات ثانويه جنسى در آن ها بروز مى كند. اين تغييرات در دوره اى تقريباً دو ساله رخ مى دهد و با بلوغ جنسى به اوج خود مى رسد. نشانه بلوغ شروع قاعدگى در دختران و احتلام در پسران مى باشد كه معمولاً در دختران از سن 9 ـ 12 سالگى و در پسران دو سال ديرتر ظهور مى يابد. تا سنين 11 سالگى متوسّط قد و وزن دختر و پسر يكسان است و از آن پس دختران پيشى مى گيرند و پس از دو سال، پسران جلو مى افتند و تا آخر عمر اين روند ادامه دارد. البته تفاوت هاى فردى را نبايد از نظر دور داشت، چه بسا بعضى از پسران زودتر از دختران بالغ شوند. آب و هوا و مناطق جغرافيايى و نوع تغذيه در سرعت بلوغ اثر مى گذارد.انواع تغييراتى كه با شروع دوره نوجوانى رخ مى دهد عبارت است از:الف. تغيير در اندازه بدن: در دوران 3 تا 4 ساله بلوغ، قريب 20 ـ 30 كيلو گرم به وزن و 20 ـ 30 سانتى متر به قد نوجوان اضافه مى گردد. در اين دوران به طور كلى، هم اعضاى بيرونى متحول و دست خوش تغيير مى گردد و هم اعضاى درونى.ب. رشدصفات اوليه جنسى: اندام هاى جنسى كه وظيفه توليد مثل را بر عهده دارند دراين دوره رشد مى كنند. اين تغييرات بر اثر فعاليت غدد هيپوفيز، آدرنال (فوق كليوى) و غدد جنسى به وجود مى آيد.ج. رشد صفات ثانويه جنسى: از هنگام بلوغ تفاوت هاى دختر و پسر كاملاً آشكار مى گردد و هر قدر بلوغ بيش تر پيشرفت كند اين تفاوت ها بيش تر مى شود. اين صفات عبارت اند از: رشد عمومى مو در بدن، تغييرات پوستى، فعاليت بيش تر غدد چربى، تغييرات صدا كه به صورت صداى زير در دختران و صداى بم در پسران ظاهر مى گردد.به طور خلاصه مى توان گفت: نوجوان، چه بخواهد و چه نخواهد، اين تغييرات در بدن او رخ مى دهد كه هر كدام به نوبه خود، شخصيت او را متأثر مى كند. هرگونه برداشت غلط و اطلاع نادرست و ناقص از اين تغييرات مى تواند ضربات جبران ناپذير را بر نوجوان وارد سازد. بنابراين، والدين موظف اند كودكان خود را از وجود اين گونه تغييرات آگاه كنند.دبس(Debesse)مى گويد:مادربايددختر خود راازوقوع عادات ماهيانه مطّلع سازد; نبايد صبر كند تا او به طور معمول، به سن عادات ماهيانه برسد و از اين مرحله اطلاعات روشنى نداشته باشد.
والون (Wallon) مى گويد: والدين موظف اند پسران را نيز براى ظهور آثار ناشى از بلوغ مهيّا سازند. جوانى كه اطلاع قبلى از تحوّل بلوغ نداشته باشد و تنها شايعات و كنايات مبهمى در اين باره شنيده باشد نه تنها آشفته و پريشان مى گردد، بلكه غالباً وحشت مى كند. گاهى سكوت والدين در اين موارد، منجر به سلب اعتماد و اطمينان نوجوانان از والدين مى شود و براى كسب اطلاع، سراغ منابع اطلاعاتى ناقص (دوستان و كتاب ها) مى رود كه گاهى او را با مشكلات جسمى و روانى مواجه مى كنند.
روان شناسى خطرهاى بلوغ
الف ـ خودپندارى نامساعد: معمولاًنوجوانان اين دوره را با خودپندارى نامساعد سپرى مى كنند; زيرا نسبت به خود، نظر مثبت دارند، ولى به دليل آن كه محيط اجتماعى با آن ها برخورد مناسب ندارد، آن ها را تحقير مى كند و مرتب تغييرات بدنى شان را به تمسخر مى گيرد، نوجوانان از هرگونه تشويق و تمجيدى محروم مى شوند و اين به تدريج، سبب لطمه ديدن آن ها و خودپندارى شان مى شود و در اين صورت، نسبت به خود نظر منفى پيدا مى كنند و عزّت نفس خود را از دست مى دهند.ب ـ شكست و ناكامى: رشد سريع بدنى در دوره نوجوانى با كمبود نيرو همراه مى شود كه در نتيجه به كاهش ميزان كار و پيدايش ملالت و خستگى نسبت به هرگونه فعاليت كه مستلزم تلاش است، منجر خواهد شد.ج ـ آماده نبودن براى تغييرات بلوغ: كمتر نوجوانى است كه تغييرات دوران بلوغ را از قبل شناخته باشد و چون اطلاع ندارد و ياازنظر روان شناختى آماده اين تغييرات نيست،ممكن است ضربه ببيندوگرايش هاى نامساعدى نسبت به اين گونه تغييرات پيدا كند. دليل اين موضوع گاهى مربوط به والدين است و گاهى مربوط به مدرسه كه سؤال از اين مسائل را براى نوجوان قبيح مى دانند. متأسفانه حتى گاهى مربيان بهداشت نيزتوجهى به اين مسائل ندارند.د ـ انحراف در نضج و نمو جنسى: ممكن است بلوغ به شكل زودرس ويا ديررس ظاهر شودكه درهردوصورت، موجب نگرانى و ناراحتى نوجوان مى شود; زيرا به پذيرش اجتماعى اولطمه مى زند و منجر به طرد ياكناره گيرى اوازهم سالان مى گردد.تغييرات همگانى دوران بلوغ
الف ـ انزواطلبى: نوجوان با رسيدن به بلوغ، از خانواده و هم سالان منزوى مى شود و بيش تر اوقات با آن ها نزاع دارد و به اين مى انديشد كه چرا اطرافيان او را درك نمى كنند.ب ـ خستگى و ملامت: نوجوان از مدرسه و فعاليت هاى اجتماعى و زندگى ـ به طور كلّى ـ خسته و ملول مى شود و در نتيجه، تا مى تواند كم كارى مى كند; مثلاً بعضى از آن هامى گويند:ذهنم نمى كشد درس بخوانم.ج ـ تعارض و ستيزه جويى اجتماعى: نوجوان غالباً ناهمكار، ناموافق و متعارض يا ستيزه جو مى شود و به تدريج، با پيشرفت بلوغ، اين حالت كاهش مى يابد و نوجوان به دوستى و همكارى و آزادمنشى علاقه مند مى گردد.د ـ احساسات تند و بدخلقى: قهر، خشم، ميل به فرياد زدن و مانند آن ازخصايص اين دوره است. نوجوانى باغم،اضطراب وزودرنجى همراه است و نوجوان با بهانه هاى كوچكى مثل نوع غذا، ساعت خواب و نحوه رفتار ديگران پرخاشگرى مى كند و فرياد مى زند.هــ فقدان اعتماد به نفس: در حال بلوغ، نوجوان اعتماد به نفس خود را از دست مى دهد، نسبت به خود بى اعتماد مى شود و از شكست مى ترسد. دليل اين موضوع ضعف مقاومت بدن و انتقاد مدام بزرگ سالان است. بنابراين، بيش تر پسرانو دختران اين دوره را با ابتلا به عقده حقارت پشت سر مى گذارند.و ـ حيا و عفت افراطى: گاهى تغييرات دوران بلوغ سبب مى شود بعضى از نوجوانان حيا و عفت افراطى پيدا كنند; زيرا از اين مى ترسد كه ديگران متوجه تغييرات بدنى او شوند و نظر نامساعد نسبت به او پيدا كنند. يكى از علايم علاقه نوجوان به جنس مخالف نيز همين حيا و عفت دانسته شده است كه وقتى به جنس مخالف مى رسد سر به زير مى اندازد.