رشد جنسى - جنبه های مهم شخصیت نوجوان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جنبه های مهم شخصیت نوجوان - نسخه متنی

محمدرضا محمدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

رشد جنسى

در وجود انسان، دو غريزه جنسى و قدرت وجود دارد كه مهار آن ها نقش مهمى در سعادت بشر دارد. غريزه جنسى جاذبه قوى و كشش نيرومندى دارد كه زن و مرد را به سوى ارضا سوق مى دهد. از اين رو، از آن به آتش شهوت تعبير شده است.

روابط جنسى در تمام زمان ها مورد گفتوگو و بحث در محافل دينى مى باشد و درباره آن تاكنون نظريات افراطى، تفريطى و معتدلى ارائه شده است كه هر نظريه طرف دارانى دارد و سعادت فرد را در عمل بر طبق آن مى شناسد:

1ـ تفريط گرايى: برخى مسيحيان و پيروان كليسا و برخى از مذاهب و بعضى از علماى اخلاق و فلاسفه در اين دسته اند. آن ها آميزش جنسى راعملى پليد و حيوانى مى دانند و از اين رو، برخى از كشيشان ازدواج نمى نمايند و با سخت گيرى غريزه جنسى را سركوب مى كنند. اينان خود را از لذايذ طبيعى محروم مى سازند.

2ـ افراط گرايى: طرف داران آزادى غرايز مثل فرويد و پيروانش در اين زمينه راه افراط رفته اند. نظريه آن ها بر پايه اصالت لذّت استوار است و سعادت انسان را در ارضاى بى چون و چرا و بى قيد و شرط غريزه جنسى مى دانند. اين نظريه در غرب، مفاسد بسيارى به بار آورده است.
3ـ اعتدال: اسلام غريزه جنسى را نه خودسرانه و آزادگذاشته و نه آن را سركوب كرده است، بلكه براى آن حدودى را در نظر گرفته است. پايه گذاران روش اعتدال در درجه اوّل پيامبران و امامان(عليهم السلام)هستند كه هم مردم را به ازدواج تشويق مى كنند تا غريزه جنسى به صورت سالم ارضا شود و هم انسان را از هرگونه لاابالى گرى و انحراف جنسى منع مى كنند.

نظريه افراطى فرويد: فرويد به دو غريزه حيات و مرگ قايل بود و در غريزه حيات، دو غريزه حبّ ذات و نيروى جنسى را مهم مى دانست. او ساير غرايز را شاخ و برگ اين دو غريزه مى شمرد. وى در سخنانش، شعاع غريزه جنسى راگسترش داده و مسأله جنسيت را، كه پايه اساسى مكتب اوست، به معناى وسيعى تفسير نموده و در نتيجه، بسيارى از فطريات و غرايز انسان را از مشتقات غريزه جنسى ذكر كرده بود.

فرويد غريزه جنسى را پايه اصلى تمدن فرهنگ مى دانست و تلاش مى كرد مسائل جامعه شناختى و تاريخى را از اين راه حل نمايد. او مى گفت: غريزه جنسى، كه در هر كسى وجود دارد، انسان را تحريك مى كند كه ارضا شود و جوانى كه در اجتماع و محيطى زندگى مى كند كه موانعى از قبيل تعاليم مذهبى، اخلاق و قوانين و آداب و رسوم اجازه ارضاى خودسرانه اين غريزه را به او نمى دهد يا خود او مقيّد به رعايت اصول و قوانين است، در اين صورت، غرايز او واپس زده شده و وارد ذهن ناهشيارش مى شود. اين غرايز واپس زده روى هم متراكم مى گردد و به تدريج، موجب بيمارى هاى روحى و عصبى مى شود. گاهى اين تعارضات چنان شديد است كه توازن و تعادل فرد را زايل مى گرداند وبه صورت بيمارى بروز مى كند.

اگرچه برخى از دانشمندان يكى از علل بيمارى هاى روحى را ناكامى هاى جنسى و اميال واپس زده شده مى دانند، ولى فرويد تنها علت بيمارى روانى را شكست در اميال جنسى مى شمرد. فرويد گفت: هر گاه پزشكى با بيمار روحى مواجه شود، به طور حتم، مى تواند بگويد مشكلى در غريزه جنسى او رخ داده است.

نظريه فرويد به دليل زرق و برقى كه از خود ارائه داده بود و نيز در بستر تفريط كارى هاى پيشين كليسا در زمينه غريزه جنسى در غرب، به سرعت رواج پيدا كرد.

سعادت از نظر فرويد: فرويد سعادت هر كس را در ارضاى آزادانه نيروهاى جنسى خود مى داند و هر چه مانع اين ارضا شود در نظر فرويد مورد تاخت و تاز و انتقاد قرار گرفته است; از جمله مذهب و تمدّن كه آن ها را سدّ راه ارضاى آزاد غريزه جنسى ولذّت طلبى مى داند وقايل است كه اين محدوديت به سعادت بشرلطمه مى زند.

او مى گويد: مذهب قدر آزادى را نمى داند; زيرا به موضوع انتخاب لطمه مى زند. وى براى رسيدن به سعادت، براى همه افراد راه يكسانى را پيشنهاد مى كند.

با طرح نظريه جنسى فرويد، محافل پزشكى و علمى وين سخت تكان خورد، بشريت كه هزاران سال جنسيت را تحقير يا انكار كرده بود پذيرش اين نظريه برايش فوق العاده دشوار مى نمود. از اين رو، در وين جنجالى برپا شد كه به همه اروپا سرايت كرد و پزشكان و روان شناسان در همه جا، به خصوص پاريس به او تاختند.
منابع نظريه فرويد: فرويد نظرات سه نفر را به عنوان منبع نظريه اش برمى شمرد:

1ـ كروباك;

2ـ بروير;

3ـ شاركو.

او در كتابتاريخ نهضت پسيكاناليتيك مى نويسد: اين سه نفر بصيرتى به من بخشيدند. با اين وجود، او مورد مهر اين سه قرار نگرفت; حتى وقتى نظريه جنسيت را مطرح كرد شاركو از فرويد روى گرداند و برخى از دانشمندان حوزه پاريس مثل ژانه با او درافتادند. البته مخالفت اروپا و اعتراض استادان و شاگردان، فرويد را از پا درنياورد و بر نظر خود بيش تر پافشارى كرد و با اشتياق به آزمايش و تحقيق ادامه داد. به عنوان مثال، او عقيده داشت درمان بيماران روانى مستلزم شناخت روحيه و سوابق آن ها بود و اين كار بدون شناخت غرايز و آرزوها و ناكامى ها و خيالات آن هاتحقّق نمى يافت. فرويد براى درمان آن ها، اين تحقيق ها و آزمايش ها را انجام مى داد.

فرويد مى گفت: ليبيدو (انرژى روانى) در دوره بلوغ باشدّت كامل دراعضاى جنسى مجتمع مى شود وباشور و شدّتى بى سابقه بروز مى كند و افراد تمايل بيش ترى به جنس مخالف پيدا مى كنند. اين جاست كه اگر چيزى، اعم از دين و مذهب و آداب و رسوم، مانع ارضاى آن شود، اين غريزه جنسى واپس زده شده و به ذهن ناهشيار مى رود كه شايد به صورت كوه آتش فشانى درآيد و ناگاه فوران كند.

/ 12