3ـ رشد اجتماعى
شكل گيرى هويت در نوجوان يك بحران است. به نظر اريكسون، هويت در نوجوانى شكل مى گيرد كه سؤالاتى مثل من كيستم، كجا مى روم، چه هدفى دارم و مانند آن را از خود مى پرسد. نحوه جواب گويى به اين سؤالات در رشد هويت او اثر مى گذارد. اگر او بتواند به اين سؤالات پاسخ مناسب بدهد احساس آرامش مى كند وگرنه دچار اضطراب مى شود.اريكسون دوره نوجوانى را در «مهلت روانى» (فاصله بين امنيت كودكى و خودمختارى جهت يافته بزرگ سالى) مى خواند. نوجوان مى تواند نقش هاى مختلفى را تجربه كند. اگر در بحران هويت ناموفق باشد، احساس گم گشتگى و رنج مى كند. اريكسون اين حالت را «سردرگمى نقش» مى نامد.هويت يابى نوجوان
1ـ موفق در اجتماعى شدن: جوانى كه از نظر جسمى سالم است و از نظر تربيتى، از رهنمودهاى سالم مربيان و والدين بهره گرفته، به آسانى خود را با جامعه تطبيق مى دهد و اجتماعى مى شود.2ـ ناموفق در اجتماعى شدن: بر خلاف مورد قبل جوانى كه از نظر جسمانى ناقص است و يا تحت تربيت صحيح قرار نگرفته بعضاً تا آخر عمر در سازگارى با محيط موفق نمى شود و اين قبيل جوانان بعضى راه انزواطلبى را در پيش مى گيرند و عمر خود را اين گونه سپرى مى كنند; بعضى دست به طغيان و عصيان مى زنند و مرتكب جرايم وجناياتى مى شوند; و بعضى بر اثر فشارهاى شديد، ناكامى ها و شكست هاى روحى، خود را مى بازند و يا اقدام به خودكشى مى كنند. تعداد زيادى از كارهاى غيرعادى نوجوانان ممكن است به دليل سرـ درگمى نقش باشد;مثل فرار از خانه و مدرسه،ترك شغل وبيرون ازخانه به سربردن.پيش از انتشار عقايد و نظرات اريكسون اين گونه جوانان بزهكار تلّقى مى شدند، چون در اين سن نوجوان در پى استقلال وهويت يابى است، لذا رفتارهايى در همين راستا از او سر مى زد كه به ظاهر براى افرادى كه از ويژگى هاى اين دوران غافل بودند نابهنجار مى نمود و اين رفتارها را به منزله رفتارهاى ضداجتماعى و بر عليه اطرافيان مى دانستند. نوجوانان همه با بحران هويت روبه روشده اند، با اين تفاوت كه بعضى ساده تر آن را حل مى كنند.ابراز لياقت در نوجوانان و جوانان: نوجوانان و جوانان شيفته ابراز لياقت و اظهار وجود و شايستگى هستند. اثبات شخصيت و احراز هويت براى آنان يكى از مطبوع ترين لذايذ روحانى است كه براى نيل به آن، از هيچ كوششى دريغ نمى كند; مثلاً، جوانى كه براى اولين بار براى كارى استخدام مى شودوشغل ومسؤوليتى به عهده مى گيرد به خودمى بالد واحساس مى كند كه جامعه او را به عضويت پذيرفته است; او اين پولى را كه از اين راه به دست مى آورد ـ هر چند كم باشد ـ با چندين برابر پولى كه رايگان از والدين گرفته است قابل مقايسه نمى داند; چون اين پول را سند شخصيت خود مى داند.پسر جوانى كه پس از مرگ پدر سرپرستى خانواده را عهده دار مى شود احساس سربلندى و افتخار مى كند. او براى مخارج آن ها با تمام قدرت، شب و روز كار مى كند، به همه مشكلات تن مى دهد و در درون مسرور است; زيرا از اين راه مى تواند مراتب شايستگى و لياقت خود را آشكار سازد.به عكس جوانى كه نمى تواند با مردم بياميزد و احراز هويت و شخصيّت نكرده، همواره افسرده خاطر و متأثر است و از محروميت خود رنج مى برد. به طور خلاصه، مى توان گفت: احراز شخصيت و هويت و حسن سازگارى با اجتماع يكى از تمايلات درونى نسل جوان و از اركان اساسى زندگى اجتماعى است.دليل اين كه اولياى دين اسلام به نوجوان نقش و مسؤوليت وزارت داده اند نشان دهنده اهتمام اسلام به رابطه با جوان و نوجوان است. در اين سن، او دنبال كسب هويت است و اگر از طرف خانواده تحقير شود، هويت خود را نمى يابد.امام صادق(عليه السلام)مى فرمايند: «برتو باد كه به جوانان توجه داشته باشى;زيراآن ها از ديگران در انجام امور خيرپيش قدم ترند.»دكتر هاريس مى گويد: جوانان براى خود موجودات مستقلى هستند و شما هم بايد آن ها را صاحب شخصيت بدانيد. در دوران بلوغ، بيش از هر زمان ديگر، انسان به اين كه مورد توجه باشد اهميّت مى دهد و به شدت احتياج دارد كه به عنوان دوست و شريك تلقّى شود. احتياج جوان به استقلال،به همان اندازه است كه در كودكى به حمايت و راهنمايى احتياج دارد.
ياغى گرى جوانان براى نيل به استقلال، يك امر طبيعى محسوب مى شود و زمانى اين ياغى گرى به صورت دردسر درمى آيد كه جوان براى كسب استقلال بخواهد با والدين سخت گير خود از راه مبارزه وارد شود. هيچ چيز بيش از حق رأى در تربيت آنان مؤثر نيست. بنابراين، بايد در خانه و مدرسه، به آنان حق اظهار عقيده داده شود.لازم به تذكر است كه استقلال دادن به جوان و تكريم شخصيت او بدان معنا نيست كه او را در تمام اعمالش آزاد بگذاريم تا طبق خواست خود، در هر محيط فاسدى و با هر رفيق فاسقى، هر كارى خواست انجام دهد. اين همان اشتباهى است كه دنياى غرب به تصور تأمين «آزادى» انجام داده و دچار ضربات و مشكلات فراوانى شده است.