چگونه با کودکانمان ارتباط برقرار کنیم؟ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

چگونه با کودکانمان ارتباط برقرار کنیم؟ - نسخه متنی

ترجمه: کلینیک الکترونیکی روان یار

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید















چگونه با کودکانمان ارتباط برقرار کنيم؟





















کودکان نياز دارند که از پيامدهاي منطقي کارها، درس لازم را بياموزند. در بسياري مواقع، ناکام شدن کودک، فرصت خوبي براي آموزش است. بنابراين ما بايد به استقلال فردي، اراده آزاد و نيز توانايي کودکانمان در درگير شدن با تصميم گيري هاي مشکل احترام بگذاريم. بسياري از برنامه هاي رفتارگرايانه، بر دادن پاداش در مقابل برآورده شدن انتظارات اوليه، به عنوان عامل موثري بر نظم بخشيدن به رفتار کودک تمرکز دارند. امّا دنياي واقعي اين چنين نيست. ما اگر در محيط کارمان، وظايف مان را نصفه و نيمه انجام دهيم، نصف حقوقمان را بهمان نمي دهند بلکه اخراجمان مي کنند! بنابراين، پدر و مادر بايد براي تربيت کودکان برنامه اي بريزند که به کودکان تأکيد کند که انتظاراتي که از آنان مي رود را بايد تمام و کمال انجام دهند و بهتر است اين رويکرد همه يا هيچ، هر روز در پيش گرفته شود.







کودک هيچگونه اجازه يا چيز ديگري دريافت نخواهد کرد مگر آن که انتظارات معقولي را به طور کامل برآورده کند. پدر و مادر نيز نيازي نيست که اين مسأله را دائم به کودکان گوشزد کنند زيرا اين کار در کودکان وابستگي بيشتر ايجاد مي کند. در عوض، براي هر کاري بايد مهلتي قائل شد. اگر در مهلت مقرر به طور کامل انجام شد، اجازه انجام يک کار يا هر پاداش ديگري که در نظر گرفته شده داده مي شود، وگرنه هيچ. ما بايد کودکانمان را تشويق کنيم که براي خودشان استانداردهايي را قرار دهند نه اين که از انجام هر کار کم اهميت و ساده اي ارضاء شوند. من اين مورد را در وضعيت تحصيلي بسياري از کودکان و نوجوانان مشاهده کرده ام که با نمره بسيار پائين در درسي قبول شده اند ولي انگار که به موفقيت بزرگي دست يافته باشند، اعلام کرده اند که «مردود نشدم». در حالي که کودکان بايد از کارها و تلاش هايشان احساس غرور کسب کنند. ما بايد حس مالکيت و مسئوليت پذيري را در آن ها تشويق کنيم.







همچنين ضرورت دارد که بررسي کنيم محرک هاي تنش زاي خانوادگي و نيز آسيب هاي گذشته، چگونه بر سلامت رواني و عاطفي کودکانمان تأثير مي گذارند. ديگر پدر و مادرها نبايد به راحتي يک برچسب «عدم تعادل رواني» به فرزندانشان بزنند و خود را تبرئه کرده و مسئوليت شان را فراموش کنند. در اينجا قصدمان سرزنش اولياء نيست بلکه مي خواهيم آن ها اين نکته را درک کنند که مهم ترين افراد در زندگي فرزندانشان هستند و بايد به دقت توجه داشته باشند که چگونه اعمال و رفتار آن ها بر روي فرزندانشان تأثيرگذار است. ما بايد هر روز محيط آرامي را در کنار فرزندانمان به وجود آوريم تا ساعاتي از حضور همديگر لذت ببريم و با يکديگر ارتباط عاطفي برقرار کنيم.







ما بايد هنر سياست ورزي و تدبيرگري را به کودکانمان بياموزيم. يعني به آن ها ياد دهيم چگونه تعارضات را بدون نياز به تلافي جوئي و انتقام گيري حل کنند. کودکان نياز دارند که تفکر انتقادي را فرا بگيرند. من معمولاً ازدرخت هاي تصميم گيري به عنوان ابزاري جهت پروراندن قدرت تصميم گيري استفاده مي کنم. تمام روز کودکان نبايد با فعاليت هاي ثابت پر شود و آن ها به گريزگاه هاي اجتماعي مثبت نياز دارند. کودکان به داشتن ارزش هاي معنوي و يک جهت ياب اخلاقي نياز دارند که تنها از طريق پدر و مادر و يا کساني که از نظر رفتاري الگوي آن ها هستند قابل فراهم ساختن است. البته پدر و مادر بايد تنها مسير اوليه را به فرزندانشان نشان دهند و اجازه دهند که آن ها خودشان ادامه راه را کشف کنند و سوال بپرسند. در اين فرايند پرسش کردن است که معاني کشف مي شوند. من معمولاً پدر و مادرها را تشويق مي کنم که يک «نقشه زندگي» را نيز با فرزندانشان در ميان بگذارند. بر روي نقاط قوت آن ها تمرکز کنند و يک آموزش تدريجي در مورد اين که آن ها چه هدف هايي در زندگي دارند و خود را چقدر در آن موفق مي بينند، برنامه ريزي کنند. همان طور که گفتم من اغلب از درخت هاي تصميم گيري استفاده مي کنم. اين به کودکان کمک مي کند که انتخاب ها و پيامد آن ها را بررسي کنند و تشخيص دهند که انتخابشان، انتخاب درستي بوده است يا نه. ما محصول افکار و انتخاب هاي خود هستيم. شادي يا بدبختي را خودمان براي خودمان به وجود مي آوريم. پدر و مادرها بايد از انتفاد فزاينده خودداري کنند و در عوض به فرزندانشان کمک کنند که درگير تفکر انتقادي شوند. بررسي اين مساله با فرزندانمان نيز حائز اهميت است که چگونه آسيب هاي گذشته بر روي آن ها تأثير گذاشته است و من معمولاً به اين آسيب ها از طريق بررسي روياها، اشعار، خاطره نويسي ها و گفتگوهاي دو جانبه با آن ها پي مي برم.







تمرين هاي فکري و درخت هاي تصميم گيري معمولاً براي پرورش خوداتکايي و اداره کردن امور خود مفيد هستند و اين يک ويژگي کليدي براي موفقيت کودکان است.







پدر و مادرها بايد ريشه رفتارهاي نابهنجار فرزندانشان را مورد بررسي قرار دهند. آيا اين کودک به طريقي در جستجوي جلب توجه است؟ آيا حس مي کند در موردش بي عدالتي شده و در جستجوي انتقام گرفتن است؟ آيا در صدد قدرت نمايي است؟ و يا اين وضعيت به خاطر شکست عاطفي در او به وجود آمده است؟ کودکان به عشق و عاطفه ما نياز دارند امّا در کنار آن، به تدريج که اعمال مسئولانه تري انجام مي دهند، به قابليت خود مختاري نيز نيازمندند. فرزندان به اوليايي نياز دارند که آن ها نيز مسئوليت پذير باشند و مشکلات را ناديده نگيرند و کوتاهي هاي خود را نيز صادقانه بپذيرند. پدر و مادر کامل وجود ندارد امّا کساني هستند که خود را درگير رشد و تربيت کودکانشان مي کنند،تلاش مي کنند رابطه درستي با آن ها برقرار کنند و راهنمائي هايي از سر عشق و علاقه به آن ها پيشنهاد مي کنند.







ترجمه : کلينيک الکترونيکي روان يار







منبع






The map to relationship with our children , Dan Edmonds, Dec. 2006.




http://www.danedmunds.com







/ 1