دين از منظر روان شناسى و مقايسه آن با رويكرد اسلامى - دین از منظر روان شناسی و مقایسه آن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دین از منظر روان شناسی و مقایسه آن - نسخه متنی

ناروئی نصرتی ،رحیم

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

دين از منظر روان شناسى و مقايسه آن با رويكرد اسلامى

رحيم ناروئى نصرتى

پيش گفتار

انسان همواره در مسير تحول، برخوردار از دو نوع رفتار بوده است: برخى از رفتارهاى او متناسب با نيازهاى محسوس و مادى اوست. برخى ديگر متناسب با نيازهاى غيرمادى. قسمتى از رفتارهاى غيرمادى، عموماً رفتار و كنش دينى تعبير مى شوند. هرچند به مقتضاى طبيعت دو بُعدى آدمى هر دو دسته رفتار در نهاد او وجود دارد و به خاموشى نمى گرايد و اساساً چنين امرى خارج از اراده اوست و تنها ممكن است بروز و ظهور يكى بر ديگرى غلبه داشته باشد، اما وجه تمايز انسان از ساير حيوانات رفتار دينى اوست. چنان كه هنرى لوكاس (Lucas, s. Henry) مى گويد; دين پيچيده ترين عنصر فرهنگ ابتدايى انسان است. روشن است كه همه مردم آغازين به گونه اى اعتقاد دينى داشته اند و انسان اوليه مانند بازماندگانش به نيروى رازآلودى كه نگاه دارنده زمين، آسمان و سراسر زندگى اوست، عميقاً احساس وابستگى مى كرد.»( ) دين وجه تمايز اصلى بشر است; يعنى حيوانات ممكن است نسبت به بعضى افراد بشر در پاره اى توانايى هاى خاص پيشرفته تر باشند، نظير قدرت بالاى دريافت هاى حسى و سازندگى عملى، اما هرگز مشاهده نشده است كه حيوانى كارى را براى زندگى پس از مرگ خود انجام دهد. البته، بعضى افراد چه بسا فاقد علايق فوق و علايق متعالى اخلاقى و فكرى باشند، اما بشريت به طور كلى در سراسر عالم دينى است و هيچ قبيله اى وجود نداشته كه به گونه اى دين نداشته باشد. حتى بوته كاران نواحى مركزى استراليا و هندى هاى پاتاگونيا، كه داراى پست ترين اشكال موجود زندگى بشرى هستند ، نيز به نوعى به عالم ارواح اعتقاد داشته و به گونه اى داراى پرستش هستند.( )

رفتار آدمى همواره، و از جمله رفتار دينى او، مورد توجه بسيارى از دانشمندان، به ويژه روان شناسان بوده است. اين دانشمندان با نگرش خاص خود، تلاش كرده اند رفتار انسان به ويژه رفتار مذهبى او را بر اساس يافته هاى علمى به گونه اى روان شناختى تبيين نمايند. البته بررسى روان شناختى اين نوع رفتار سابقه چندان طولانى ندارند ولى در پرتو توجه به جهان شمولى آن، كانون انديشه بسيارى از محققان اين رشته قرار گرفته است.

بى ترديد امرى با اين اهميت، بايد عميقاً مورد مطالعه قرار گيرد. زيرا چنان گسترده است كه طول و عرض زندگى انسان را در برمى گيرد. انسان به امور ماورايى معتقد است و براساس اعتقادات خود نيز عمل مى كند. در درون با كسى نجوا مى كند، نماز مى خواند، روزه مى گيرد، به معبد مى رود و مراسم و عبادات خاصى را اجرا مى كند. اين امور روان شناس را متحير مى نمايد و در برابر ده ها سؤال قرار مى دهد، از منشأ پيدايش چنين رفتارى مى پرسد، از زمينه هاى پيدايش آن ها مبهوت مى ماند، عوامل تقويت كننده آن را مى جويد و سرانجام، نياز اصلى به اين گونه رفتار را مى طلبد. امروزه، مباحث زيادى به شيوه هاى مختلف درباره روان شناسى دين و ملاك مذهبى بودن انسان وجود دارد. البته، روان شناسى دين همانند علم روان شناسى، چندان قدمت ندارد. پيش از يك قرن است كه دانشمندان اين رشته به بررسى علل مذهبى بودن انسان پرداخته اند.( )

در اين مقاله، درصدد هستيم سير پيدايش و تحول روان شناسى دين را به طور خلاصه، با طرح چند موضوع، از جمله بنيان گذاران، روش هاى تحقيق، آينده اين علم، دست آوردها و در پايان نقد و بررسى تطبيقى آن را دنبال كنيم. تحقيق پيرامون دريافت مذهبى آگاهانه از منظر روان شناسى، يك باره پديدار نگشته بلكه نظير ديگر شاخه هاى علوم، بسترها و زمينه هاى گوناگونى داشته كه مهم ترين آن مردم شناسى، تاريخ اديان، فلسفه دين بوده است. از زمان كانت به اين سو، بحث روان شناسى دين به طور جدى مطرح شده است. ازجمله پيشگامان اين رشته علمى گرنويل استنلى هال Hall,Granvill. Stanley)) است.( ) شخصيت هاى مهم ديگرى نيز به عنوان طلايه داران اين رشته علمى ظهور كرده اند كه فرويد، يونگ و ويليام جيمز از جمله آنان مى باشند. در آغاز هر كدام از اين چهار محقق را معرفى مى كنيم.

/ 13