اين پژوهش رابطه بين عوامل 16 گانه شخصيّت و جهتگيرى مذهبى دانشجويان يكى از مراكز آموزش عالى قم را بررسى مىكند. گروه نمونه، شامل 193 دانشجوى مذكر و 143 نفر مؤنث بود. دانشجويان در دو نوبت به دو آزمون 16 PF كتل ـ بازنگرى چهارم ـ و آزمون جهتگيرى مذهبى پاسخ دادند. آزمون مذهبى داراى سه مؤلفه عقايد ـ مناسك، اخلاق و جهتگيرى كلى به مذهب بود. آنچه مىخوانيد حاصل اين پژوهش مىباشد.
مقدمه
بر اساس جديدترين پژوهشهاى جامعهشناختى 95% انسانها به وجود خداوند ايمان دارند. (1) محققان هيچ قومى از اقوام بشرى را نيافتهاند كه صاحب نوعى دين (2) نباشند. (3) قرآن كريم از اين حقيقت، كه تمام اقوام گذشته داراى يك رسول و طبعا داراى دين بودهاند، در آيات بسيارى خبر داده است: «و انْ مِنْ امّة الاّ خَلا فيها نَذير...» (فاطر: 24) «وَ لِكُلِّ قُومٍ هادٍ...» (اعراف: 7) دين (4) در تمام نهادهاى اجتماعى و فرهنگهاى بشرى آثار مثبت و سازنده داشته است. رابطه دين؛ علم، فلسفه، عرفان، اخلاق، هنر، اقتصاد، سياست، جامعهشناسى، روانشناسى و ساير علوم انسانى از روشنترين مسائل است. شايد عصر ما عصر بازنگرى و بازگشت به دين باشد؛ زيرا دو قائمه بزرگ مادىنگرى و ماركسيسم شكست خورده و براى بشريت رنجديده امروز مجال تأمّل در معنويات و بازگشت به سنتهاى معنوى، كه جامعترين مصداق آن دين است، فراهم شده است. نمونههاى آن را در جمهورىهاى سابق شوروى و ژاپن و كشورهاى ديگر حتى در امريكا، بخصوص سياهان مسلمان، مىتوان مشاهده كرد. امروزه دينپژوهى به شيوه علمى و با استفاده از روشهاى تجربى در علوم اجتماعى و انسانى و حتى علوم طبيعى، يكى از پيشرفتهترين رشتههاى دانشگاهى است. پس از شلايرماخر ( Schelaiermacher ) و ويليام جيمز ( James,W )، دينپژوهانى همچون رودلف اتو ( Otto,R )، فاردرليوو ( Leiv,F )، مير چاالياده ( Eliade,M ) و متكلمانى همچون برونر ( Brunner,E )، بارت ( Barth,K )، بولتمان ( Bultman )، تيليش ( Tallish,P )، جان هيك ( Hick,J ) و كونگ ( Kung.H ) به عرصه آمدهاند كه آثار و آراءشان تأثير بلند مدتى بر تفكّر دينى در قرن حاضر به جاى گذاشته است. در اين بين، علاقههاى پژوهشى روانشناسان بزرگى همچون آلپورت ( Allport )، يونگ ( Jung.C.G )، فرانكل ( Frankl,V ) و ديگران در مسائل دينى قابل توجه است. همچنين آثار دينى و دينپژوهى كه در غرب به طبع مىرسند، از نظر كمّى و كيفى قابل توجه است، به گونهاى كه سالانه حدود 2000 عنوان كتاب به سه زبان انگليسى، فرانسه و آلمانى منتشر مىگردد كه در آنها رويكردهاى مختلفى به دين مشاهده مىشود. قرن نوزدهم شاهد نخستين شكوفايى بزرگ و رهيافتهاى غيرفرقهگرايانه و روشمند به مطالعه پديدههاى دينى در غرب بود. دينپژوهى با كشف، ترجمه و تصحيح متون دينى و فلسفى شرق و نيز ذوق و شوق تازهاى كه پژوهش مردم شناختى جوامع ابتدايى به بار آورده بود، به سرعت روشها و الگوهايى براى مقايسه سنتهاى مختلف به دست داد و به سنتهاى دينى غربى مقام جديدى در زمينهاى وسيعتر و عينىتر بخشيد. ويلهم ونت ( wandt,w ، 1832 ) با تأسيس آزمايشگاهى در لايپزيك به بررسى فرايندهاى عالى روحى يا ادراك پرداخت و تاريخ آگاهى بشر را به چهار مرحله شعاير بدوى، توتمپرستى، اساطير قهرمانان و خدايان و اصالت انسان تقسيم كرد. اسوالدكولپه ( Culpa,O ، 1842 ) براى اولين بار كاربرد پرسشنامه، مصاحبه و زندگىنامه خودنوشته را در مطالعه پديدههاى دينى، باب كرد. كارل گيرگنسون ( Girgensohn,K ، 1875 ) و ورنر گرون ( Groan,w ، 1887 ) پژوهشهاى كوپله را دنبال كردند و قايل به وجود يك ساختار پيچيده متشكل از انديشه و احساس، كه در شخصيّت دينى انسان حضور دارد، شدند. هر چند انگيزه اوليه روانشناسى دين در اروپا شكل گرفت، ولى در ايالات متحده اين رشته به عنوان يك رشته مستقل ريشه پيدا كرد. (5)