دروغ - رابطه جهت گیری مذهبی با عوامل شخصیت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

رابطه جهت گیری مذهبی با عوامل شخصیت - نسخه متنی

محمدرضا کیومرثی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

دروغ

مقياس ديگرى كه در تست شخصيّت آيسنك وجود دارد مقياس دروغ (110) است. يافته‏هاى ثابت و همسانى نشان مى‏دهند كه نمره افراد ديندار بالاتر از سايرين است. معلوم نيست كه اين را چگونه بايد تفسير كرد! ممكن است مقياس دروغ حاكى از ميل به راضى بودن و مطيع بودن باشد كه در افراد مذهبى وجود دارد. ممكن است آزمودنى‏هاى با نمراتِ بالا در مقياس دروغ هنگامِ پُركردن مقياس‏ها در مورد اعتقادات مذهبى‏شان، صادق نبوده‏اند. همچنين ممكن است ديندارى، به يك جهت‏گيرى كلى به سوى «انكار» (111) به مفهومِ روان پويشى، بستگى داشته باشد. كراندال ( Crandall ) و گازلى ( Gozali ) دريافتند كه كودكانِ متدّين بيشتر از ديگران به پاسخ‏هاى مطلوبِ اجتماعى متمايل هستند و اظهار نموده بودند كه تربيت دينى به استفاده بيشتر از سركوبى و انكار منجر خواهد شد. تا اينجا ما تست شخصيّت آيسنك را به عنوان يك منبع مفاهيم درباره رگه‏هاى عمومى شخصيّت به كار برديم، اما منبع ديگر، الگوى 5 عاملى است كه عبارتنداز: برونگردى، (112 ) سازگارى، (113) وظيفه‏شناسى، (114) پايدارىِ هيجانى (115) و فرهنگ (116) (نورمن Norman ).

گشودگى

برخى از مجادله‏ها برروى بُعد پنجم است. م.س. كرا و كاستا ( Casta ) آن بعد را مجددا به عنوان «گشودگى» (117) تفسير نمودند كه به معنى گشودگى به تجربه، داشتن علاقه‏هاى هنرى و عقلى، قدرت خلاّقيت و تصوّرات آشكار است. بُعد پنجم از ميان پنج رگه، تنها رگه‏اى است كه با دين مرتبط است و ممكن است حدّ ديگر پايانى عامل روان گسسته‏وارى باشد (هامپسون Hampson ).

حرمت خود

بسيارى از تحقيقات توانسته‏اند همخوانى مثبت بين ديندارى و حرمت خود (118) را نشان دهند و تنها تعداد اندكى از آن‏ها عدم رابطه بين آن دو را گزارش كرده‏اند (بار Bahr, E.G و مارتين Martin ، 1983 ). نتايج يك نظرسنجى ملّىِ امريكايى ـ افريقايى در سال 80 نشان مى‏دهد كه دل‏مشغولىِ مذهبى با حرمت خود همبستگى دارد (اليسون Ellison ، 1993 ). در پژوهشى از نوجوانان كاتوليكِ ايتاليايى كه از پنج فرهنگِ مختلف بودند، همبستگىِ به وضوح مثبتى بين دين و حرمت خود يافته شده است (اسميت Smith و ديگران 1979). بنسون ( Benson ) و اسپيلكا ( Spilka ) و اسپيلكا و ديگران (1975) بين حرمت خود و تصوّر مثبت از خدا در بين دينداران، به يك همبستگى دست يافتند. (119)

/ 25