روش تجزيه و تحليل داده‏هاى پژوهش - رابطه جهت گیری مذهبی با عوامل شخصیت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

رابطه جهت گیری مذهبی با عوامل شخصیت - نسخه متنی

محمدرضا کیومرثی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

روش تجزيه و تحليل داده‏هاى پژوهش

* آمارهاى توصيفى مثل ميانگين و انحراف استاندارد؛

* آزمون t به منظور سنجش تفاوت‏هاى معنادار ميانگين‏هاى عوامل خلقى و مؤلفه‏هاى جهت‏گيرى مذهبى؛

* روش تحليل رگرسيون چند متغيرى گام به گام، براى پيش‏بينى متغير وابسته (جهت‏گيرى مذهبى) بر اساس متغير مستقل (عوامل 16گانه شخصيّت). به كمك بهره‏گيرى از نرم‏افزار SPSS متغيرهاى مزبور طى نُه بار (گروه و زيرگروه‏ها) با روش تحليل رگرسيون چند متغيرى پردازش و يافته‏هاى آن استخراج شدند.

نتايج آمارى پژوهش

همچنان‏كه در فرضيه اول پيش‏بينى شده بود، عامل G + يا هشيارى به قواعد در بيشتر زير گروه‏ها سطح نسبتا وسيعى از واريانس جهت‏گيرى مذهبى را به خود اختصاص مى‏دهد، به گونه‏اى كه سهم اين واريانس در زيرگروه مذكر نزديك به 22% است، در حالى كه حوزه اثر اين عامل در زيرگروه مؤنث حداكثر 7% مى‏باشد كه حدود يك سوم سهم مذكرهاست. همان‏گونه كه گفته شد، ارتباط اين عامل با همه زيرگروه‏ها كم يا بيش وجود دارد، مگر در زيرگروه مؤنث مربوط به مؤلفه جهت‏گيرى مذهبى R2 (اخلاق) كه هيچ سهمى از واريانس را به خود اختصاص نداده است.

در خصوص ارتباط عامل Q1 - (سنتى) ارزشى حدود 3 تا 5% در بيشتر گروه‏ها به دست آمده است. مگر در زيرگروه مؤنث و در ارتباط با مؤلفه‏هاى R و R2 كه سهمى از تأثير اين عامل به دست نيامد. ارزش تبيينى عامل Q4 - در حد معنادارى در هر دو زيرگروه، بيشتر در ارتباط با مؤلفه R2 (اخلاق) به اثبات مى‏رسد و ارزش ارتباطى آن در تمام گروه‏ها حداكثر تا 16% در رابطه با مؤلفه R2 و سطح كل گروه‏ها مى‏باشد. همچنين عوامل C +(پايدارى هيجانى) و - E (سلطه) هر كدام به ميزان كم ولى معنادارى در سطح زيرگروه‏هاى به ترتيب مذكر و با مؤلفه R2 مؤنث وبا مؤلفه R1 مرتبط‏اند.

داده‏هاى آمارى حاكى از مرتبط بودن عوامل ديگرى نيز هستند كه در فرضيه‏ها پيش‏بينى نشده بودند. از جمله آن‏ها به ترتيب اهميّت عامل Q2 -(گروه‏جو) مى‏باشد. اين عامل در سطح هر سه گروه و حداكثر با سهم 5/8% در سطح كل‏گروه‏ها نقش داشته است، هر چند حوزه ارتباط آن مربوط به مؤلفه اخلاق نمى‏باشد.

عامل ديگر H + (جسارت اجتماعى) است كه به ميزان 2/3% نقش دارد. و همچنين عوامل B +(استدلال) و C +(سازش‏يافته) و + Q3 (كمال‏طلب) واجد ارزش معنادارى بوده ولى در رتبه آخر مى‏باشند. عامل بعدى A + (گرمى) است. اين عامل به طور معنادار در سطح كل‏گروه و در رابطه با مؤلفه R1 و در حد 1% مى‏باشد.

در بررسى نتايج مشخص گرديد كه عوامل زيادى تحت تأثير جنس قرار گرفته و تعديل شده‏اند؛ از جمله عامل G كه در زيرگروه مذكر حدود 16% در گرايش به عامل R1 (عقايد مناسك) مؤثر بوده، در زيرگروه مؤنث هيچ تأثيرى نداشته است. و همين‏طور در زيرگروه مذكر در گرايش به عامل R2 (اخلاق)، در حدود 20% از ارتباط به عهده عامل G (هشيارى به قواعد) است در حالى كه هيچ ارتباطى در زيرگروه مؤنث براى اين عامل ثبت نشد. در عامل Q4 - (تنش) سهم ارتباطى آن در عامل R2 اخلاق در زير گروه مذكر فقط 4% ثبت شد ولى در زير گروه مؤنث 18/5% از ارتباط را به خود اختصاص داد.

عامل R2 اخلاق در زيرگروه مؤنث 10% از ارتباط را از عامل B استدلال دريافت كرده در حالى‏كه زيرگروه مذكر هيج ارتباطى با آن ندارد. همين‏طور در عامل E -سلطه، 5% از ارتباط با عامل R2 اخلاق در زيرگروه مؤنث ثبت شده ولى در زير گروه مذكر چيزى ثبت نشده است.

/ 25