جمع‏بندى و تحليل نتايج - رابطه جهت گیری مذهبی با عوامل شخصیت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

رابطه جهت گیری مذهبی با عوامل شخصیت - نسخه متنی

محمدرضا کیومرثی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

جمع‏بندى و تحليل نتايج

با توجه به نتايج حاصل از تحليل و پردازش آمارى داده‏ها و امكان وارسى فرضيه‏هاى مطرح شده، نخست به بيان معانى روان‏شناختى عوامل شخصيّت، كه در پيش‏بينى جهت‏گيرى مذهبى دخيل بوده‏اند به ترتيب اهميّتى كه در محاسبات نشان داده‏اند مى‏پردازيم. عوامل شخصيّتى مزبور Q3+,C+,B+,H+,E-,A+,Q4-,Q1-,Q2- ، G +مى‏باشند.

يافته‏هاى نهايى

ارتباط قطعى عامل G + به منزله عامل مهار خود، در سطح كل گروه با مؤلفه R كل جهت‏گيرى مذهبى ثابت مى‏شود. حضور اين عامل در الگوى زندگى با جهت‏گيرى مذهبى به معناى داشتن يك فرامن قوى و توانايى ايجاد محدوديت در سطح برانگيزاننده‏هاى خودكامبخش است. پژوهش ايرانى دلخموش و احمدى (1380) و (1381) و دلخموش (1376) اين نتيجه را تأييد مى‏كند.

ارتباط قطعى عامل Q2 (گروه‏جويى) و H + (جسارت اجتماعى) با جهت‏گيرى مذهبى ( R ) بيانگر رابطه جهت‏گيرى مذهبى با مؤلفه‏هاى برونگردى است. اين بدين معناست كه در يك الگوى زندگى با جهت‏گيرى مذهبى، گرايش‏هاى مجاورت‏طلبانه مانند جمع‏گزينى و نياز به تعلق و گرايش به هيجان‏پذيرى وجود دارد. پژوهش ايرانى نوربخش (1378) اين مطلب را تأييد مى‏كند. رابطه گروه‏جويى ( Q2 -) با جهت‏گيرى مذهبى توسط پژوهش اخيرايرانى (مطهرى‏پور، 1382) تأييد مى‏شود. ولى ويژگى هيجان‏طلبى كه از مؤلفه‏هاى برونگردى است، بر خلاف نتايج پژوهش خارجى كاستا (1981) مى‏باشد.

گرايش به بازخوردهاى سنتى ( Q1 -) و تمايل به همنوايى و مشاركت‏جويى ( E -) با الگوى جهت‏گيرى مذهبى، به معناى وابستگى جهت‏گيرى مذهبى به افكار و عقايد سنتى است. در عين حال، مخالف هرگونه سلطه‏جويى و سعى دركنترل ديگران بوده و ملازم با انعطاف‏پذيرى و تحمّل نظرات مخالف مى‏باشد. ارتباط پيش‏بينى‏كننده رگه سنتى ( Q1 -) با نتايج پژوهش‏هاى خارجى متعددى همسو است؛ از جمله روكيج (1960)، كيلپاتريك و همكاران (1970)، سيمن و ديگران (1971)، تامپسون (1974)، باتسون و رينور پرنس (1983). همچنين ارتباط عامل همنوايى ( E -) نتايج پژوهش خارجى ماسن (1998) و پژوهش ايرانى نوربخش (1378) و مطهرى‏پور (1382) را تأييد مى‏كند.

ارتباط عامل تنش پايين ( Q4 -) بر جهت‏گيرى مذهبى به معناى دستيابى به آرامش و شكيبايى در پرتو يك الگوى زندگى با جهت‏گيرى مذهبى است و با نتايج پژوهش‏هاى متعدد خارجى و ايرانى مطابقت مى‏كند: آرگيل (1997)، كِى (1981) مالتبى (1995)، فرانسيس و پيرسون (1993)، دلخموش و احمدى (1380) و رحمانى (1378) و نوربخش (1378).

بدين ترتيب، در مجموع رابطه 6 عامل خلقىِ پيش‏بينى‏كننده با جهت‏گيرى مذهبى در سطح كل‏گروه‏ها مورد تأييد قرار گرفت. از سوى ديگر، ميزان ارتباط عوامل شخصيّت در R كل و نتايج به دست آمده در رابطه با مؤلفه‏هاى مذهبى R1 (عقايدـ مناسك) و R2 (اخلاق) بيانگر تمايزها و تشابه‏هاى مفهومى در سطح اين دو مؤلفه است كه از خلال ارتباط رگه‏هاى خلقى با اين مؤلفه‏ها قابل استنتاج مى‏باشد:

نخست اين‏كه عوامل G+ Q1 - و Q4 - با هردو مؤلفه مذهبى R1 (عقايدـ مناسك) و R2 (اخلاق) مرتبطند، هرچند ميزان پيش‏بينى‏كنندگى متفاوت است. پس استحكام رگه فرامنى ( G ) و تمايل به باورها و عقايد سنتى ( Q1 ) و شكيبايى ( Q4 ) مبناى مشترك رگه‏هاى خلقى در مؤلفه‏هاى مذهبى R1 (عقايد ـ مناسك) و R2 (اخلاق) مى‏باشند. به عبارت ديگر، تمايل به قواعد ( G +) و باورهاى جمعى ( Q1 -) و شكيبايى ( Q4 -) ريشه مشترك گرايش به دو مؤلفه مذهبى فوق مى‏باشند.

رگه خلقى گروه‏جويى و تعلق به گروه ( Q2 -) با عقايد ـ مناسك ( R1 ) رابطه دارد؛ يعنى جهت‏گيرى مذهبى از نوع عقايد ـ مناسك متأثر از رگه گروه‏جويى است. اين در حالى است كه مؤلفه اخلاق ( R2 ) با گروه‏جويى رابطه‏اى ندارد؛ يعنى ويژگى گروه‏جويى و تعلق به گروه پيش‏بينى‏كننده باورهاى اعتقادى و اساسى مذهب مى‏باشد و نه گرايش‏هاى اخلاقى. اين دستاورد، نتايج پژوهش ايرانى نوربخش (1378) و مطهرى‏پور (1382) را تأييد مى‏كند.

رابطه جسارت اجتماعى ( H +) با مؤلفه R2 (اخلاق) ثابت مى‏شود؛ بدين معنا كه ويژگى جسارت اجتماعى و هيجان‏طلبى پيش‏بينى‏كننده جهت‏گيرى مذهبى از نوع اخلاقى است. پس فرامين اخلاقى در پرتو اين ويژگى خلقى به مرحله عمل مى‏رسند. اين در حالى است كه عامل مزبور، مؤلفه R1 (عقايدـ مناسك) را پيش‏بينى نمى‏كند؛ يعنى جهت‏گيرى مذهبى از نوع عقايد ـ مناسك ( R1 ) متأثر از ويژگى جسارت اجتماعى و رقابت‏جويى نمى‏باشد.

رابطه عامل E - (همنوايى و ملاحظه) با مؤلفه جهت‏گيرى اخلاقى ( R2 ) بدين معناست كه همنوايى و مشاركت‏جويى و ملاحظه ديدگاه ديگران، رگه خلقى پيش‏بينى‏كننده جهت‏گيرى اخلاقى است. پس زمينه‏هاى اخلاقى مرتبط با اين رگه خلقى مى‏باشند. در حالى كه جهت‏گيرى مذهبى مبتنى بر عقايد ـ مناسك متأثر از ويژگى همنوايى و ملاحظه نمى‏باشد. اين پژوهش با نتايج تحقيق خارجى ماسن (1998) تطبيق مى‏كند. همچنين با نتايج پژوهش ايرانى نوربخش (1378) و مطهرى‏پور (1382) همسو است.

عامل هوشى ( B +) در مؤلفه اخلاقى R2 تعيين‏كننده است؛ يعنى اخلاق مذهبى با توانايى عقلى و استدلال ارتباط دارد.

بدين ترتيب، در حالى كه عوامل G+ Q4 - و Q1 - با هر دو مؤلفه مذهبى عقايد ـ مناسك ( R1 ) و اخلاق ( R2 ) مرتبطند، اما مؤلفه اخلاق از سوى ديگر، با B +(استدلال)، H + (جسارت اجتماعى) و E - (ملاحظه) نيز مرتبط مى‏باشد. مؤلفه عقايد ـ مناسك نيز با Q2 -(گروه‏جويى) و A + (گرمى) در ارتباط است.

نتايج به دست آمده از روابط بين عوامل خلقى و جهت‏گيرى مذهبى ( R كل) و مؤلفه‏هاى آن ( R1 و R2 ) بر اساس جنس تعديل شده است. يافته‏هاى پژوهش با توجه به تفاوت در سطح دو زيرگروه مذكر و مؤنث مشعر بر نكات زير مى‏باشد:

ارتباط رگه‏هاى خلقى Q4 - (آرامش)، Q1 - (سنتى)، E - (همنوايى)، H +(جسارت اجتماعى) و A + (گرمى) با جهت‏گيرى مذهبى عقايد ـ مناسك ( R1 ) وابسته به جنس نيست. اما عوامل A + , Q4 -به ترتيب با جهت‏گيرى عقايد ـ مناسك گروه مذكر و مؤنث مرتبط است. جهت‏گيرى مذهبى عقايد ـ مناسك در گروه مذكر مرتبط با عامل آرامش ( Q4 -) و در گروه مؤنث مرتبط با عامل گرمى ( A +) مى‏باشد. پس تقليل تنش در مردان و گرايش به گرمى و اجتماعى بودن در زنان، در جهت‏گيرى به عقايد و مناسك تعيين‏كننده‏اند.

تأثير عوامل آرامش ( Q4 -) و جسارت‏اجتماعى ( H +) بر جهت‏گيرى مذهبى اخلاقى ( R2 ) وابسته به جنس نيست.

اما عوامل تعيين‏كننده تغييرپذيرى‏هاى جهت‏گيرى مذهبى اخلاقى در جنس از مؤلفه‏هاى متفاوتى تشكيل شده‏اند:

براى جنس مذكر، عوامل Q1,C,G و براى جنس مؤنث عوامل Q3,E,B عوامل مرتبط با جهت‏گيرى مذهبى اخلاقى مى‏باشد؛ يعنى جهت‏گيرى اخلاقى مردان با رگه‏هاى خلقى هشيارى به قواعد، پايدارى هيجانى و بازخوردهاى سنتى مرتبط‏اند ودر زنان رگه‏هاى خلقى توانايى و استدلال، همنوايى و ملاحظه و كمال‏جويى، عوامل پيش‏بينى‏كننده جهت‏گيرى اخلاقى مى‏باشند.

نتايج جنس مذكر نشان مى‏دهند كه در تمام مؤلفه‏هاى جهت‏گيرى مذهبى ( R1 و R2 و R ) استحكام فرامن ( G -) و گرايش به بازخوردهاى سنتى ( Q1 -) تعيين‏كننده‏اند. عامل پايدارى هيجانى و سازش‏يافتگى ( C +) بخصوص با جهت‏گيرى مذهبى اخلاقى ( R2 ) گروه مذكر مرتبط است. پس در گروه مذكر، با جهت‏گيرى مذهبى اخلاقى افزون بر عامل Q4 - ، عامل اضطرابى ديگرى ( C +) نيز مرتبط است؛ يعنى كاهش مؤلفه‏هاى اضطرابى در گروه مذكر با جهت‏گيرى مذهبى اخلاقى ( R1 ) مرتبط است. قوى‏ترين عامل در جهت‏گيرى مذهبى گروه مذكر عامل C + است كه در ارتباط با جهت‏گيرى اخلاقى ( R2 ) مى‏باشد.

نتايج جنس مؤنث نشان مى‏دهند كه توانايى استدلال انتزاعى ( B +) ميل به مشاركت‏جويى و همنوايى ( E -) و كمال‏جويى ( Q3 ) با جهت‏گيرى اخلاقى ( R2 ) مرتبط‏اند. بدين ترتيب، هر دو عامل مهارخود، يعنى G و Q3 ، در تبيين جهت‏گيرى مذهبى گروه مؤنث دخيلند. قوى‏ترين عامل پيش‏بينى‏كننده جهت‏گيرى مذهبى اخلاقى ( R2 ) در زيرگروه مؤنث عامل آرامش يا تنش‏پايين ( Q4 -) مى‏باشد.

رگه‏هاى خلقى G و Q1 و Q4 مبناى اصلى جهت‏گيرى مذهبى در هرسه مؤلفه‏هاى آن مى‏باشند. اين بدين معناست كه هشيارى بر قواعد اجتماعى، اخلاقى واعتقادى و گرايش به باورهاى سنتى در زمينه اخلاق و عقايد و آرامش، شكيبايى با جهت‏گيرى مذهبى كل، مرتبط‏اند.

عوامل ياد شده در مؤلفه‏هاى مذهبى R1 و R2 و R بر اساس جنس تعديل مى‏شوند:

عامل G + با جهت‏گيرى مذهبى اخلاقى در زيرگروه مؤنث مرتبط نيست.

عامل Q1 با جهت‏گيرى مذهبى اخلاقى در زيرگروه مؤنث رابطه ندارد.

عامل Q4 با جهت‏گيرى مذهبى عقايد ـ مناسك در زيرگروه مؤنث مرتبط نيست.

پس نتايج به دست آمده در سطح وسيعى ناشى از نتايج گروه مذكر مى‏باشند. اما عامل Q2 - (تعلق به گروه)، كه با مؤلفه‏هاى R و R1 جهت‏گيرى مذهبى مرتبط بود، بر اساس جنس تعديل نمى‏شود و از عوامل عمده تعيين‏كننده جهت‏گيرى مذهبى در خصوص جهت‏گيرى مذهبى كلى R و عقايد ـ مناسك ( R1 ) است.

عوامل E - و H + كه زمينه‏هاى همنوايى و هيجان‏طلبى را شكل مى‏دهند، عوامل تعيين‏كننده در جهت‏گيرى مذهبى كلى ( R ) گروه مؤنث هستند.

ارزش 6 رگه خلقى ذكرشده، يعنى H+,E-,Q4-,Q1-,Q2-, G +، با شدت و دامنه متفاوت اما مرتبط با جهت‏گيرى مذهبى ( R1 و R2 و R ) تلقّى مى‏شوند. شدت و دامنه ارتباط مؤلفه‏هاى Q3+,A+,C+,B + نسبت به عوامل يادشده محدودترند.

از سوى ديگر، نتايج حاصل از پژوهش، معانى روان‏شناختى جهت‏گيرى مذهبى در عقايد ـ مناسك ( R1 ) و اخلاق ( R2 ) را بدين مفهوم از هم متمايز ساخت كه مبناى مشترك ارتباط در هر سه مؤلفه مذهبى، عوامل G و Q1 و Q4 مى‏باشند.

محدوده ارتباطى عامل Q2 - تعلق به گروه، منحصر به مؤلفه مذهبى عقايد ـ مناسك ( R1 ) بوده و به لحاظ جنس هم تعديل نمى‏شود.

محدوده ارتباطى عامل H + جسارت اجتماعى، منحصر به مؤلفه مذهبى اخلاق ( R2 ) است و به لحاظ جنس هم تعديل نمى‏شود.

/ 25