در پاسخ به اين سؤال كه تمايز و فرديت در شخصيّت در چه زمانى و چگونه ايجاد مىشود، تاكنون پژوهشهاى بسيارى بر اساس نوع نگرش و سوگيرىهاى گوناگون صورت گرفته است. هر چند در رويكرد دين اسلام تكوّن شخصيّت به دورههاى پيش از انعقاد نطفه مربوط مىشود، اما در شيوههاى تجربى اغلب از بعد تولد و نهايتا پس از پيدايش نطفه مورد توجه و بررسى قرار گرفته است. نخستين بار شرلى ( Shirley,M 1931 ) در يك بررسى طولانى (2 سال اول زندگى) به ثبت مشاهدات دقيق پرداخت و به اين نتيجه رسيد كه رگههاى ويژه با افزايش سن، تثبيت مىشوند. پژوهش بعدى (نيلون Neilon, 1948 ) در مورد 15 نفر از نوزادان تحت بررسى شرلى بعد از پانزده سال نشان داد كه فرديت كودكان از همان دو سالگى آشكار مىشود. نتايج پژوهش واشبرن ( Washburn,M, 1929 ) و گزل ( Gesell,A, 1929 ) به تمايز مزاجها در ماههاى اول تولد صحّه مىگذارند؛ تمايزاتى كه سالها پايدار خواهند ماند. توصيفهاى آلپورت ( Alpour,1937 ) از يك نوزاد 4 ماهه در 9 سالگىاش توسط گروهى از مشاهدهگران بىاطلاع از پيشبينى او، تأييد شده است. در پژوهش بزرگ اسكالونا ( Escalona ) و هايدر ( H ider, 1995) ، 31 كودك در سال نخست زندگى مورد مشاهده و توصيف قرار گرفتند و در نتيجه 46% موارد پيشگويى صحيح و 20% موارد نسبتا صحيح بوده است. مايلى در 1957 دو نوع واكنش نسبت به شىء در بين نوزادان 3 تا 4 ماهه را متمايز كرده است. كتل (1943) در پژوهشهاى خود براى تعيين اولين ساخت، تا سن 4 سالگى پايين آمده است. روانشناسان اتفاقنظر دارند كه نوزاد تا دومين يا سومين ماه زندگى هنوز نمىتواند تجارب مربوط به تحريكات گيرندگان درونى و گيرندگان برونى را از هم تمييز دهد. طبق نظر پياژه ( Piaget,J ) تنها حول و حوش 8 تا 10 ماهگى، رفتار مربوط به جستوجوى شىء مفقود مىتواند ما را به قبول يك ساختدهى منسجم و پايدار وادار كند. كلىترين نتيجهاى كه از رويارويى نتايج مختلف حاصل مىشود اين است كه ساخت شخصيّت بايد به منزله يك بنا كردن، يك سازمان يافتگى منتج از تعامل بين زمينههاى فطرى و شرايط خارجى نگريسته شود. (33)