طارق رمضان، نوه مرحوم حسن البنا، بنيانگذار حزب اخوانالمسلمين مصر، هماكنون به يكي از چهرههاي موفق علمي و اسلامي در ميان مسلمانان اروپا تبديل شده است؛ طارق رمضان در ميان رهبران مسلمان اروپا، فردي موثر و صاحب نفوذ و در ميان جوانان مسلمان فرانسوي يك چهره فعال سياسي شناخته ميشود. وي داراي دكتراي فلسفه و نويسنده كتابهاي متعددي از جمله «آينده مسلمانان در قاره اروپا» است. آنچه از نظر ميگذرانيد ترجمه مصاحبه خبرنگار مجله «اينترنشنال يونايتد پرس» در پاريس، در ارتباط با مشكلات مسلمانان در كشورهاي لائيسيته اين قاره است. موضوع اصلي كتاب جديد شما با آينده اسلام در اروپاي غربي چيست؟ مسلمانان اروپا در محيطهاي سكولار در حال زندگي هستند و مجبور هستند مرزهاي حوزههاي عمومي و خصوصي جامعه را تشخيص دهند. براي تعيين اين حدود، مسلمانان بايد براي كسب تكليف در خصوص اجازه ادغام در فرهنگ سكولار جامعه، به منابع ديني اسلام رجوع كنند. در حال حاضر مسئله اصلي ما قوانين ملي، سكولاريسم و شرائط جوامع اروپايي است؛ اين موضوع كه مسلمانان چگونه و بدون اغماض از اصول ديني خود، ميتوانند به زندگي در اروپاي غربي ادامه بدهند، هدف اصلي اين كتاب بوده و فكر ميكنم كتاب مذكور، هم براي مسلمانان براي تشخيص اين راه مفيد است و هم براي غير مسلمانان براي درك مفاهيم اصلي اسلام موثر واقع ميشود. در مورد تأثير آن بر غير مسلمانان، توضيح بيشتري بفرماييد. براي اكثر اروپاييها، مسلمان بودن و در اروپا زندگي كردن، بسيار مشكل به نظر ميرسد؛ چرا كه محيط آن را كاملاً غير اسلامي و يا به عبارتي كاملاً مسيحي ميدانند. در صورتي كه اگر به اروپا از نگاه يك محيط ارزشي نگريسته شود كه در آن به ارزشهاي انساني و بينالمللي و حقوق واقعي افراد احترام گذاشته شود، مشكل حل ميشود؛ براي نمونه به تلاش تركيه براي پيوستن به اتحاديه اروپا، از اين منظر ميتوان نگريست كه در عين اينكه اكثريت مردم آن مسلمان هستند، ولي در كنار كشورهاي اروپائي ـ مسيحي مشغول زندگي هستند. از نگاه كشورهاي اسلامي، چگونه ميتوان هم مسلمان بود و هم اروپايي؟ اين موضوع به نوع تعريف از واژه سكولاريسم در جوامع ارتباط دارد؛ در اروپا مسلمانان تعريف ضد دينياي از سكولاريسم ندارند كه توانسته تأثير مهمي بر آنان بگذارد. بنابراين هر كشوري با برداشت از مفهوم سكولاريسم، ميتواند الگوي زندگي در جامعه مربوط را پيدا كند. به نظر شما آيا مسلمانان اروپا از تعصب ديني شديد برخوردار هستند؟ آيا اعتراضات شديد مسلمانان فرانسه در تصويب قانون منع حجاب براي زنان، اين تصوير را در ذهن ترسيم ميكند؟ رعايت حجاب و مقيّد بودن زنان مسلمان اروپايي به آن، طي چند سال اخير، علت نگرش جديد آنان به اسلام است. هماكنون ما شاهد تقيّد مسلمانان به عبادتهاي عملي در اروپا هستيم كه حجاب نيز يكي از جنبههاي آن است؛ براي مثال هماكنون در فرانسه 60 الي 70 درصد از مسلمانان، در ماه رمضان در حال روزه به سر ميبرند كه نظير اين مورد در ساير جنبههاي عملي مشاهده ميشود و به طور كلي رشد چشمگيري در اصرار آنان به رعايت اصول و مباني عملي دين اسلام مشاهده ميشود. تعداد زيادي از مسلمانان فرانسه از عدم دسترسي به محيطهاي اجتماعي يا اقتصادي اين كشور شكايت دارند و خود شما نيز لغو اقامت مسلمانان مهاجر توسط دولت فرانسه را مورد انتقاد قرار دادهايد؛ علت آن را توضيح دهيد؟ در يك مقطع زماني، مردم فكر ميكردند كه انقلاب فرانسه، بدون مسلمانان و عربهاي مسلمان مهاجر از شمال افريقا، ميتواند به حيات خود ادامه بدهد، ولي مرور زمان نشان داد كه ممزوج شدن مسلمانان مهاجر با فرانسويها، اين فكر را باطل كرد. علت اصلي بروز مشكلات فعلي، وجود ريشههاي اسلام در خارج از كشور فرانسه است كه به عامل اصلي بدگماني فرانسويها به اسلام تبديل شده است. چاپ كتاب اخير شما موجب شده است كه شما به تفكرات ضد يهودي متهم شويد؟!از همان ابتدا ميدانستم كه چاپ كتاب با عكسالعمل شديد محافل يهودي روبرو خواهد شد، زيرا رهبران يهودي فرانسوي و حتي روشنفكران غير يهودي، در حمايت از اسرائيل دچار اشتباه ميشوند و احساسات ضد اسرائيلي را با احساسات ضد يهودي اشتباه برداشت ميكنند. آنان معتقدند كه گروههاي مسلمان موجود در فرانسه، به علت انتقاد از اسرائيل، داراي احساسات ضد يهودي هستند و براي جامعه فرانسه خطر آفرين هستند. حسن الترابي يكي از رهبران اسلامي سودان، شما را «آينده اسلام» معرفي كرده است. از سوي ديگر ارتباط خانوادگي شما با حزب اخوانالمسلمين كه به مسائل خاص سياسي در مصر متهم است، اين گفته را دچار چالش ميكند. پدر و پدر بزرگ من (كه بنيانگذار اخوانالمسلمين است) و حتي خود من، برخاسته از اين جنبش اسلامي، با اهداف عاليه آن بودهايم، امّا هماكنون من از منتقدان اين حزب هستم و حتي با افكار متعصبانه اعضاي خانواده خود مخالف هستم. نظر ناظران خارجي در اين ارتباط چيست؟ در كشورهايي نظير مغرب، اندونزي و مصر، با اظهار نظرهاي شخصي و توضيحات كافي، توانستهام آنان را نسبت به استقلال تفكراتم از اخوانالمسلمين راضي كنم؛ گر چه با توجه به ارتباط خانوادگي، در گام اول به عنوان يك عضو حزب محسوب ميشدم، امّا در زمان دفع شبهات، توانستهام خط اصلي تفكراتم را از اخوانالمسلمين، كاملاً روشن سازم.