اروپا و اقلیت های مسلمان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اروپا و اقلیت های مسلمان - نسخه متنی

فرانسیس فوکویاما؛ ترجمه: مسعود علیمحمدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اروپا و اقليت‏هاي مسلمان

فرانسيس فوكوياما

مسعود عليمحمدي

اشاره:

فرانسيس فوكوياما، جمعيت 10 درصدي مسلمانان در تركيب جمعيتي اروپا را تعيين كننده ارزيابي كرده و ريشه بنيادگرايي در منطقه خاورميانه را در اروپا و محيط رشد و نضج آن را در غرب جست‏وجو مي‏كند و در همين حال به نقد همگرايي اروپايي‏ها با اقليت‏هاي مسلمان پرداخته و در همين زمينه سياست جديد فرانسه در خصوص حجاب اسلامي را به مثابه شكلي از همگرايي اجباري ارزيابي كرده است.

فوكوياما پس از ارائه تحليلي درباره مسلمانان مهاجر در آن حيطه همگرايي كه از زاويه ديد خود ترسيم مي‏كند، به اين نتيجه مي‏رسد كه همگرايي مهاجران يا فرهنگ‏هاي متفاوت، بزرگ‏ترين چالش فراروي دموكراسي‏هاي پيشرفته در سال‏هاي آتي خواهد بود.

تظاهرات در اروپا و خاورميانه، در اعتراض به طرح دولت فرانسه در جهت ممنوعيت حجاب مسلمانان نوجوان در مدارس دولتي فرانسه انجام پذيرفت. اين ممنوعيت بخشي از مبارزه گسترده‏تري است كه در سراسر اروپا جريان دارد، و آن هويت فرهنگي قاره اروپا است.

فرانسه و ديگر كشورهاي اروپايي، اقليت‏هاي مسلماني را پذيرا شده‏اند كه حداكثر 10 درصد جمعيت آنان را تشكيل مي‏دهند، ولي اين اقليت‏ها روز به روز در صحنه سياسي فعال‏تر ظاهر مي‏شوند. مسلمانان اروپا اولين مسئولان افزايش تعداد حوادث نژادي و ضد يهودي در 3 سال گذشته بوده‏اند و آمار نسبت گزارش‏هاي منازعه اعراب و اسرائيل فزوني يافته است. اين تغيير جمعيتي موجب تأثيرگذاري بر سياست خارجي اين كشورها شده است.

موضع دولت فرانسه در جنگ عراق، به طور كلي عليه سياست خارجي آمريكا و در پي آرام كردن افكار عمومي مسلمانان بود. اما اكنون كه دولت فرانسه به طور آشكار، از موضع عربي دفاع مي‏كند، همانند ديگر كشورهاي اروپايي، از گرايشات آتي بيمناك است، واقعه يازدهم سپتامبر نشان داد كه بنيادگرايي، به طور نامحسوسي در بخش گسترده‏اي از اروپا در حال گسترش است.

مسئولان گروه‏هاي تروريستي، همانند محمدعطا، در عربستان سعودي يا افغانستان، افراطي گري پيشه نكرده بودند، بلكه در اروپاي غربي مي‏زيسته‏اند.

پيش از حمله به برج‏هاي تجارت جهاني در نيويورك يك حادثه هشدار دهنده اتفاق افتاد؛ جمعيتي متشكل از اهالي شمالي آفريقا و نسل سوم مارسي‏ها در مسابقات تيم‏هاي ملي فرانسه و الجزاير هو مي‏كردند و نام اسامه بن لادن را در ابيات هجوي خود مي‏آوردند؛ هم‏چنين مسلمانان انگليسيِ نسل سوم، براي عمليات انتحاري به غزه مي‏رفتند.

اروپايي‏ها از روش‏هاي مختلفي براي حل مسئله همگرايي استفاده مي‏كنند. آلماني‏ها طي سال‏هاي طولاني، تلاشي براي همگرايي مهاجران نداشتند تا اينكه قانون شهروندي در دوره صدر اعظمي گرهارد شرودر تغيير يافت؛ ترك‏هايي كه ازنسل سوم مهاجران بودند در آلمان متولد شدند حتي تركي نمي‏دانستند، براي اخذ شهروندي آلمان مشكل به مراتب بيشتري داشتند تا يك روس آلماني الاصل كه زبان آلماني را نمي‏دانست.

به علاوه، دولت آلمان حقوق مشترك گروه‏هاي ديني را با اخذ ماليات به نفع كليساهاي پروتستان و كاتوليك به رسميت شناخت. اما مسئله در هلند اين بود كه آيا مي‏توان به منظور كنترل تعليم و تربيت و زمينه‏هاي ديگر به نهادهاي مسيحيت، يك نهاد اسلامي افزود يا خير؟ حسب ظاهر، چنين سياستي در طي سال‏ها، به محدود كردن اختلافات مذهبي به جاي افزايش آن منجر شده است.

در مقابل، فرانسوي‏ها همواره اصل همگرايي را مد نظر داشته‏اند؛ شهروندي در فرانسه براساس تعلق نژادي پايه‏گذاري نشده است، بلكه همه‏گير و جهاني است. سنت جمهوري فرانسه فقط حقوق فردي را به رسميت مي‏شناسد و حقوق گروهي را نمي‏پذيرد؛ از اين رو، لائيسيته به شدت حضور خود را حفظ كرده است. به ويژه معلمان فرانسوي وارثان سنت ضد كشيشي هستند كه تاريخ آن به انقلاب فرانسه باز مي‏گردد و هرگونه مفهوم و بيان مذهبي را در مدارس دولتي طرد مي‏كند.

بدين ترتيب، سياست جديد فرانسه در خصوص حجاب اسلامي، مي‏تواند به مثابه شكلي از همگرايي اجباري نگريسته شود. در گذشته به هر مدرسه يا گروه آموزشي اجازه داده مي‏شد كه حجاب اسلامي را ممنوع يا آزاد اعلام كند. سياست جديد اين اختيار عمل را با اعمال سياست واحد ملي از ميان برمي‏دارد.

دانستن اين نكته كه ممنوعيت اخير، نتايج حساب شده‏اي در بر دارد، مسئله‏اي ظريف است: اين مسئله مي‏تواند در عوض تأثيري مضر داشته باشد؛ يعني اخراج مسلمانان مقيد از مدارس دولتي، براي رفتن به مدارس اسلامي.

سوسيال دموكرات‏هاي آلمان در سال 2001 با رعايت احتياط، اصل «فرهنگ مسلط»را مطرح ساختند كه براساس آن، مهاجران به عنوان آلماني پذيرفته نمي‏شدند، مگر آنكه برخي ارزش‏هاي فرهنگي آلمان را بپذيرند؛ از اين نظريه به نژاد پرستي تعبير شد و هيچ كس آن را تكرار نكرد.

رابطه محكمي در اروپا بين مهاجران و جرائم، مثل نژاد و جرائم در امريكا، وجود دارد، اما اكثر دولتمردان از قبول اين مسئله ابا دارند. و اين چيزي است كه به قدرت رسيدن «پيم فورتين» همجنس باز را در عرصه سياسي هلند تبيين مي‏كند؛ وي اولين كسي بود كه مهاجرت مسلمانان به هلند به علت عدم پذيرش تسامح سنتي هلندي را مطرح كرد. قتل وي در سال 2002 موجب شد تا روابط مهاجرت و جرائم در محافل هلندي، به طور آشكار به رسميت شناخته شود و مورد بحث قرار گيرد.

بدين ترتيب، هنگامي كه ژان ماري لوين، دبير كل حزب «جبهه ملي فرانسه» از راست افراطي، به دومين رتبه پس از ژاك شيراك در انتخابات رياست جمهوري فرانسه در سال 2002 صعود كرد، دولت به طور جدي رابطه مهاجرت و جرائم را، به ويژه توسط وزير كشور، دنبال كرد.

سياست مربوط به ممنوعيت حجاب فقط يكي از عناصر اين سياست جديد است. موفقيت در همگرايي اجتماعي فقط به اعمال سياست بستگي ندارد، بلكه به ويژگي‏هاي فرهنگي گروه‏هاي مهاجري كه قرار است در حيطه همگرايي قرار گيرد، مربوط مي‏شود.

مبالغه‏آميز نخواهد بود كه گفته شود، همگرايي مهاجران با فرهنگ‏هاي متفاوت بزرگ‏ترين چالش‏هاي اجتماعي فراروي دموكراسي‏هاي پيشرفته، در سال‏هاي آتي خواهد بود. با توجه به ناكافي بودن نرخ زاد و ولد در جمعيت‏هاي پذيرفته شده، قبول مهاجرت، نه تنها براي اداره اقتصادي سطح زندگي متوسط، بلكه الزام‏هاي اجتماعي آينده، به يك ضرورت تبديل شده است.

/ 1