علائم هشدار دهنده افسردگی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

علائم هشدار دهنده افسردگی - نسخه متنی

ترجمه: کلینیک الکترونیکی روان‌یار

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید



علائم هشدار دهنده افسردگي










بسياري از مردم که اطلاعات کمي در مورد افسردگي دارند احتمالاً از اين که بفهمند اين بيماري مي‌تواند باعث چه چيزهايي بشود متعجب خواهند شد. مردم اغلب فکر مي‌کنند افسردگي يعني «حس بد داشتن» يا «احساس غمگيني». آن‌ها نمي‌دانند که افسردگي مي‌تواند باعث شود که فرد از يک تصميم‌گيري ساده عاجز شود، 20 ساعت در شبانه‌روز بخوابد، يا بدون دليل مشخصي شروع به گريه کند و نتواند جلوي خودش را بگيرد. بنابراين آشنايي با علائم افسردگي براي همگان اهميت دارد.



علائم متداولي که به عنوان علائم هشدار دهنده افسردگي در نظر گرفته مي‌شوند به قرار زيرند:



1- تغييرات در سطح انرژي يا فعاليت




کاهش انرژي: اين نخستين علامت است و تشخيص آن بسيار ساده مي‌باشد. به طور خلاصه يعني اين که حس کنيد به قدر هفته گذشته يا ماه گذشته انرژي نداريد. نه اين که تمام روز خسته باشيد بلکه فقط انرژي کمتري نسبت به سابق داشته باشيد. براي مثال، ترجيح بدهيد بعد از خاتمه کار روزانه، استراحت و مطالعه کنيد تا اين که به ورزش بپردازيد.





خستگي: دومين مرحله بعد از کاهش انرژي. افسردگي مي‌تواند باعث خستگي جسمي شود. خوابيدن و استراحت، شما را سرحال نمي‌آورد و حتي صبح‌ها پس از بيدار شدن از خواب هم احساس خستگي مي‌کنيد. اين احساس خستگي در طول روز هم ادامه مي‌يابد. ممکن است در محل کار که هستيد فعاليت‌هاي کاري شما را به خود مشغول کند ولي بعد از آن که به خانه برمي‌گرديد آنچنان احساس کوفتگي کنيد که انگار قطار از رويتان رد شده است! خميازه کشيدن، بدن را به اين طرف و آن طرف کش دادن و چرت زدن از نشانه‌هاي خستگي است.





سستي و رخوت: اين عارضه جدّي‌تري است. کسي که دچار افسردگي باشد ممکن است به طور غيرعادي بي‌حال و خواب‌آلوده باشد. و يا در حالت متداولتر، ممکن است ساعت‌ها بدون انجام هيچ کاري روي صندلي بنشيند. نه اين که به چيزي واکنش نشان ندهد بلکه به انجام هيچ کاري علاقه‌مند نباشد و از نظر جسمي و روحي احساس سنگيني کند.





کاهش فعاليت: اين ممکن است در نتيجه کاهش انرژي، خستگي و سستي و رخوت باشد و يا آن که مستقل از اين عوارض باشد. به هر حال، اگر سطح فعاليت‌هاي معمولي فرد شروع به کاهش کند اين ممکن است از علائم افسردگي باشد.





بي‌خوابي يا پرخوابي: يکي از شايعترين علائم افسردگي بي‌خوابي است: دراز کشيدن ولي بيدار و نگران ماندن، ناتواني در استراحت کردن، احساس تنش دروني داشتن و يا فکرهاي مختلف کردن. پرخوابي عکس بي‌خوابي است. يعني زيادتر از حد معمول خوابيدن. بي‌خوابي ممکن است فعاليت‌هاي روزانه شما را تحت تاثير قرار دهد يا ندهد و يا ممکن است در ارتباط با ساير علائم، نشانه وجود افسردگي در فرد باشد زيرا عوامل بسياري مي‌توانند موجب بي‌خوابي گردند. امّا پرخوابي، خود به خود نشانه افسردگي است و فرد بايد فوراً به روان‌پزشک مراجعه کند.





از دست دادن علاقه به فعاليت‌هاي لذت‌بخش و شادي‌آور: نام اين علامت، خود به قدر کافي گوياست. مثلاً شما به طور معمول از واليبال بازي کردن با دوستانتان بسيار لذت مي‌برديد و حال، دعوت‌ آن‌ها را رد مي‌کنيد. هميشه عاشق کارهاي باغباني و نگهداري از گل و گياه بوديد ولي امسال حوصله‌اش را نداريد.





کناره‌گيري اجتماعي: تشريح اين عارضه، آسان ولي تشخيص آن دشوار است و بستگي به اين دارد که فردي که شخصيت دوقطبي دارد در کدام حالت باشد. به عنوان مثال، چنين فردي گاهي علاقه زيادي به ميهماني رفتن دارد و گاهي برعکس، ترجيح مي‌دهد تنها در خانه بماند و کتاب بخواند. از سوي ديگر، شخصي که به طور طبيعي آدم گوشه‌گيري است، در صورت افسردگي گوشه‌گيرتر و انزواطلب‌تر مي‌شود ولي چون به اين خصلت شناخته شده بوده، تشخيص اين علامت افسردگي در او دشوارتر خواهد بود.



2- تغييرات فيزيکي


هر کس که فکر مي‌کند افسردگي فقط با مغز افراد سروکار دارد يا تاکنون به افسردگي دچار نشده و يا از آن چيز زيادي نمي‌داند. افسردگي نه تنها بر روي ذهن انسان‌ها اثر مي‌گذارد بلکه علائم فيزيکي مهمي نيز به جا مي‌گذارد. برخي از آن‌ها را در بخش 1 ذکر کرديم (کاهش انرژي يا کاهش فعاليت) و در اينجا به برخي ديگر اشاره مي‌کنيم.





دردهاي تعريف نشده: يکي از نظريه‌هايي که در مورد علّت بدن درد در افراد افسرده وجود دارد اين است که اين افراد معمولاً به دليل اختلال در خواب، استراحت کامل نمي‌کنند و از نظر جسمي دچار استرس هستند. خواب بدون استراحت (چه کم‌خوابي و چه پرخوابي) از مؤلفه‌هاي اصلي سندروم خستگي مزمن و فيبرومايلجيا (دردهاي عضلاني و استخواني گسترده که علّت آن هنوز ناشناخته است) مي‌باشد. به علاوه، افراد افسرده معمولاً بيشتر از حدّ طبيعي داراي هورمون کورتيزول هستند که اين به نوبه خود با دردهاي عمومي در بدن ارتباط دارد.





کاهش يا افزايش وزن




کم اشتهايي يا پراشتهايي: کم اشتهايي در شرايط افسردگي کاملاً شايع است. گاهي اوقات نيز افراد افسرده به عنوان مسکّن به غذا روي مي‌آورند. بنابراين هم کاهش وزن و هم افزايش وزن مي‌تواند از نشانه‌هاي افسردگي باشد. يکي از دلايلي که افراد به هنگام افسردگي به غذا و مخصوصاً غذاهاي پرچربي روي مي‌آورند اين است که کربوهيدرات‌ها سطح سروتونين مغز را بالا مي‌برند (سروتونين يکي از انتقال‌دهنده‌هاي عصبي است که زياد پائين آمدن سطح آن به افسردگي ارتباط دارد). همچنين، افزايش کورتيزول نيز به عنوان يکي از عوامل ذخيره نامناسب چربي در بدن انگاشته مي‌شود.





بي‌قراري يا کندي رواني-حرکتي: بي‌قراري رواني- حرکتي عبارت است از افزايش فعاليت، بيشتر به دلايل ذهني تا جسمي. نشانه‌هاي متداول آن شامل قدم زدن، پيچاندن يا فشار دادن دست‌ها، با انگشت روي ميز زدن يا کف پا را به زمين زدن و ساير رفتارهاي بدون وقفه مشابه است. کندي رواني-حرکتي برعکس، به آهستگي فعاليت‌هاي فکري و جسمي اشاره دارد. در اين حالت، کارهاي معمولي مانند مسواک زدن يا غذاخوردن ممکن است به صورتي غيرعادي کند و با طمأنينه انجام شوند.



3- درد هيجاني (Emotional Pain )




غمگيني طولاني





گريه غيرقابل کنترل و غيرقابل توضيح





احساس گناه





احساس پوچي





از دست دادن اعتماد به نفس





احساس نااميدي





احساس بي‌پناهي



اين علائم، به ويژه اگر تک تک در نظر گرفته شوند، منحصر به افسردگي نيستند. براي مثال، احساس بي‌پناهي ممکن است واکنش منطقي به قرار گرفتن در يک شرايط دشوار باشد. امّا در حالت افسردگي، احساس بي‌پناهي به صورت‌هاي زير است:





آميخته با انواع ديگر دردهاي هيجاني





آميخته با انواع ديگر علائم افسردگي





تداوم يافتن بيش از يک زمان معقول





شديدتر بودن بيش از يک حدّ معقول



هر يک از عوارض بالا ممکن است به عنوان واکنش طبيعي به يک رويداد غم‌انگيز مثل مرگ نزديکان يا از دست دادن کار پديدآيد امّا طولاني شدن بيش از حدّ آن بايد به عنوان علائم احتمالي افسردگي مورد بررسي قرار گيرد. در نظر گرفتن اين پديده، به ويژه در افرادي که داراي سابقه افسردگي هستند حائز اهميت است.



4- حالت‌هاي روحي دشوار




تحريک‌پذيري: تقريباً همه اين حالت را تجربه کرده‌اند. تحريک‌پذيري علت‌هاي بي‌شماري مي‌تواند داشته باشد. يک سردرد، خواب بد، يک صورتحساب پيش‌بيني نشده، فرا رسيدن وقت دندانپزشک، و هر عامل استرس‌زاي ديگري مي‌تواند باعث آن شود. امّا هنگامي که دليل واضحي براي اين که چرا يک چيز کم اهميت و کوچک باعث ناراحتي مي‌شود وجود نداشته باشد و اين حالت روزها و هفته‌ها در فرد باقي بماند، به احتمال زياد افسردگي عامل آن است.





خشم: خشم نهايت تحريک‌پذيري است. يک فرد افسرده ممکن است بابت يک چيز کم اهميت و يا حتي هيچ چيز به حالت انفجار برسد. اگر خشم دوام يافت يا ترساننده شد در اسرع وقت به فکر چاره باشيد.





اضطراب و نگراني. اين به چند طريق ممکن است وجود داشته باشد. براي مثال، فردي ممکن است درباره بعضي موضوعات عادي روزمره، نگراني وسواسي داشته باشد: قرص‌هايم تمام نشده؟ براي شام چه غذايي درست کنم؟ آيا به ماشينم بنزين زدم؟ مشکل ديگري از اين حالت موقعي است که فرد در مورد تمام موضوعات اضطراب داشته باشد : بايد به لوله‌کش تلفن کنم. اگر امروز نيايد چي؟ بهتر است صبح خيلي زود از خانه بروم، چون ممکن است ترافيک سنگين باشد يا وسط راه ماشينم پنچر شود . اضطراب ممکن است شکل عمومي‌تري نيز داشته باشد و همراه با افکار عجولانه باشد. معمولاً فرد مضطرب در حالت بي‌تصميمي به سر مي‌برد.





بدبيني: داشتن نگاهي منفي نسبت به همه چيز: هيچکس مرا دوست ندارد. امروز هم روز بد ديگري در پيش خواهد بود. شانسي براي استخدام شدن ندارم . در حالتي که بدبيني ناشي از افسردگي وجود داشته باشد، منفي‌بافي به صورت مبالغه‌آميزي در مي‌آيد: دليلي وجود ندارد که روز بدي در پيش باشد، بعضي‌ها شما را دوست دارند، و اگر افسرده نبودي شانس خوبي براي گرفتن کار داشتي.





بي‌تفاوتي: لباس‌هاي کثيف انباشته شده، صورتحساب‌ها پرداخت نشده و شما بي‌خيال هستيد. دوستي به شما تلفن مي‌کند و مشکلش را با شما در ميان مي‌گذارد. امّا شما فقط ساکت نشسته‌ايد و گوش مي‌کنيد و حرف‌هاي او هيچ احساسي را در شما برنمي‌انگيزد.





خود انتقادي: هر کس اشتباه مي‌کند. امّا فرد افسرده اشتباهاتش را بزرگ جلوه مي‌دهد. «من امروز خسته به نظر مي‌رسم.» تبديل به «من زشت هستم» مي‌شود. «من در محاسبه موجودي حسابم اشتباه کرده‌ام.» به «من در رياضيات کودن هستم.» تبديل مي‌شود. منفي بافي بيش از حد درباره خود از علائم افسردگي است.



5- تغيير در الگوهاي فکري


گرچه علائم زير همگي تحت عنوان «تغيير در الگوهاي فکري» دسته‌بندي شده‌اند امّا هر يک از آن‌ها مي‌توانند آثار قابل ملاحظه‌اي بر روي رفتار انسان داشته باشند. اين علائم چون بيشتر بر روي نحوه کار کردن تاثير مي‌گذارند توسط همکاران زودتر قابل تشخيص مي‌باشد:





عدم تمرکز: اين به دو شکل امکان‌پذير است. يکي اين که صرفنظر از اين که چقدر سعي مي‌کنيد نتوانيد روي کاري که در دست داريد يا کتابي که در حال مطالعه‌اش هستيد يا صحبت‌هاي سخنراني که در جلسه‌اش حضور داريد و يا روي رژيم غذايي که در پيش‌ گرفته‌اند تمرکز کنيد. از سوي ديگر، ممکن است توجه شما از موضوعي منحرف شود بدون آن که خودتان آگاهي داشته باشيد تا وقتي که ناگهان به خود آئيد. مثلاً ناگهان متوجه شويد که 20 دقيقه است که روي همين صفحه کتاب مانده‌ايد. اوّلي رنج‌آور و ناراحت‌کننده است و دومي مي‌تواند مشکلات زيادي براي فرد به وجود آورد. به هر حال، عدم تمرکز، وضعيت مهمي است که بايد مورد بررسي قرار گيرد.





بي‌تصميمي: امروز براي رفتن به سرکار چه لباسي بپوشم؟ کدام يک از اين سه پروژه اولويت بيشتري دارد؟ بهترين روز براي وقت گرفتن از دکتر کي است؟ در حالت افسردگي، تصميم‌گيري ساده هم ممکن است مشکل‌ساز گردد. و تصميم‌گيري‌هاي پيچيده مي‌تواند غيرممکن شود. هنگامي که بي‌تصميمي با اضطراب همراه باشد، مواجه شدن با شرائطي که تصميم‌گيري اجتناب ناپذير است مي‌تواند به هيستري بيانجامد.



مردم معمولاً فکر مي‌کنند که فرد افسرده، آدم آرام و گوشه‌گيري است امّا چنين فردي وقتي در گوشه و تحت فشار قرار گيرد، مي‌تواند واکنش‌هايي نظير انفجارهاي هيجاني نشان دهد.





مشکلات حافظه‌اي: اين مشکلات مي‌تواند در اثر تمرکز ضعيف بروز کند. يعني شما به دليل عدم تمرکز چيزي را که بهتان گفته شده است نشنيده‌ايد و در نتيجه نمي‌توانيد آن را به ياد آوريد. امّا افسردگي مي تواند مستقيماً نيز بر روي حافظه تاثير گذارد به نحوي که چيزي که به فرد گفته شده، شنيده و يا خوانده است و يک زمان به ياد داشته بعداً فراموشش شود.





بي‌نظمي: اين علامت، منحصر به افسردگي نيست. افرادي که به شيدايي خفيف (hypomania ) دچارند نيز معمولاً آدم‌هاي بي‌نظمي هستند. امّا در اين حالت ممکن است فرد از اين بابت احساس ناراحتي نکند. مثلاً شما عليرغم به هم ريختگي اتاقتان، دقيقاً مي‌دانيد که هر چيز کجا قرار دارد. امّا در شرايط افسردگي، بي‌نظمي فرد را ناراحت مي کند و باعث مي‌شود که او حتي احساس بدتري هم پيدا کند زيرا اگر افسردگي وجود نداشت اقلاً فرد مي‌توانست براي حل اين مشکل اقدام کند.



6- دل مشغولي به مرگ


هر چند سه موردي که در زير آمده ممکن است به نظر سه عبارت مختلف براي يک چيز بيايند امّا در واقع، آن‌ها اشکال مختلفي از دل مشغولي به مساله مرگ هستند.





فکر مرگ: فکر کردن درباره مرگ ممکن است به شکل تصوّر و تخيل مرگ خود فرد باشد. براي مثال، فرد ممکن است خود را خوابيده در داخل قبر تصوّر کند. يا به اتفاقاتي که در مراسم خاکسپاريش مي‌افتد فکر کند و يا درباره اين موضوع فکر کند که مردم پس از مرگش چه مي‌گويند. يکي از عبارت‌هايي که مردم، بدون منظور خاصي، زياد به کار مي‌برند اين است که «اي کاش مرده بودم.» امّا بيان اين عبارت از سوي يک آدم افسرده بايد جدّي گرفته شود، پيش از آن که افکار به واقعيت بپيوندد.





فکر خودکشي: در اين حالت، بيان «اي کاش مرده بودم.» کم کم به فکر کردن درباره تحقق آن پيش مي‌رود. فرد افسرده ممکن است در رويارويي با يک اتفاق پراسترس به فکر خودکشي بيافتد و به طور واقعي براي اين عمل برنامه‌ريزي کند. چه فرد برنامه مشخص براي خودکشي در ذهن داشته باشد و چه نداشته باشد، فکر کردن درباره خودکشي بايد بسيار جدّي گرفته شود. از جمله پرخطرترين عوامل براي انجام خودکشي مي‌توان به تلاش قبلي براي خودکشي، حضور عوامل مهم استرس‌زا در زندگي و دسترسي به اسلحه اشاره کرد.





احساس مرگ:

کسي که احساس مرگ يا بريدن از زندگي مي‌کند، گروهي از علائمي که در 5 بخش قبل ذکر شد را به همراه دارد. اين علائم عبارتند از:





نااميدي





بي‌تفاوتي





از دست دادن علاقه به فعاليت‌هاي لذت‌بخش





سستي و رخوت





کناره‌گيري اجتماعي



به علاوه، فرد ممکن است خود را صرفاً در جايگاه يک «ناظر» نسبت به اتفاقاتي که پيرامونش مي‌افتد حس کند. احساس «پشت سر کسي ايستادن» و نگاه کردن به اتفاقاتي که مي‌افتد.



نتيجه‌گيري


علائمي که ذکر شد، به ندرت به صورت منفرد حضور دارند و معمولاً ترکيبي از آن‌ها در فرد افسرده وجود دارد. براي مثال، ممکن است اين علائم در يک نفر وجود داشته باشد:





گروه 1- تغيير در سطح فعاليت




خستگي





بيخوابي





سستي و رخوت







گروه 2- تغييرات فيزيکي




دردهاي تعريف نشده





بيقراري رواني- حرکت







گروه 3- درد هيجاني




از دست دادن اعتماد به نفس





احساس بي‌پناهي





گروه 4- حالت‌هاي روحي دشوار




تحريک‌پذيري





اضطراب و نگراني





گروه 5- تغيير در الگوهاي فکري




بي‌تصميمي





بي‌نظمي



و هيچ علامتي از گروه 6، يعني دلمشغولي به مرگ وجود نداشته باشد. فرد افسرده ديگري ممکن است ترکيب کاملاً متفاوتي از اين علائم را داشته باشد. نکته مهم اين است که بايد نسبت به علائم هشدار دهنده افسردگي شناخت داشته باشيم تا بتوانيم آن‌ها را، در صورت وجود، در خودمان يا اطرافيانمان هر چه زودتر شناسايي کنيم و به موقع نسبت به درمان اقدام نمائيم.







ترجمه: کلينيک الکترونيکي روان‌يار



منبع


Red Flags: Warning Signs of Depression,



http://psychology.about.com



/ 1