حسيني نسب با سپاس از پذيرش گفتوگو، موضوع گفتگوي تمدنها و گفتگوي اديان و مذاهب سابقهاي طولاني در آيين ما دارد، شاهد آن در زمان پيامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) كتابهاي معروف به «احتجاجات» در باب گفتگو با ارباب مذاهب و اديان است شما براي گفتگو و ارتباط حوزه با نخبگان اديان و مذاهب ديگر چه راهكاري پيشنهاد مينماييد؟ـ در راستاي وظايف حوزه سه نوع گفتگو وجود دارد:1. گفتوگو ميان تمدنها: حوزه بايد به عنوان مغز متفكر تمدن اسلامي با تمدنهاي بزرگ مثل تمدن چين، هند، يونان، و تمدن غرب امروزي و ديگر تمدنهاي مطرح دنيا به صورت فعال ارتباط برقرار كند و هيئتهايي را اعزام و دعوت نمايد تا از اين رهگذر بر تجارب حوزه افزوده شود.2. گفتوگو ميان اديان: بايد ميان دين اسلام به عنوان يك دين و در مقابل ديگر اديان آسماني (ابراهيمي) مانند دين يهود و مسيحيت گفتگوي دائمي بر قرار باشد. رسالت امام رضا(ع) با سران و علماي اديان و مذاهب در مجلس مأمون مناظره داشتهاند. امام صادق(ع) نيز با ملحدان و زنديقهاي زمانشان وارد گفتگو ميشدند. حوزه بايد به صورت مباشر و فعال وارد گفتگو با اديان مختلف بشود.3. گفتوگو ميان مذاهب اسلامي: هنوز روي اين موضوع به اندازه كافي كار نشدهاست. در كميسيون اروپا و آمريكا [مربوط به نشست ساليانه مجمع جهاني اهلالبيت(ع)] به اين موضوع اشاره كردم كه متأسفانه ميان مذاهب اسلامي گفتگو در حد عالي وجود نداشتهاست. در دوران معاصر به صورت پراكنده مانند زمان حضرت آيت الله بروجردي(رض) و اخيرا گفتگوهايي پراكنده توسط «مجمع جهاني تقريب مذاهب اسلامي» با امكانات ناكافي انجام شده و ميشود.جنابعالي به عنوان يك شخصيت بينالمللي حوزوي كه سالها در عرصهي بينالملل حضور داشتهايد نقاط قوت و ضعف حوزه را در چه جاهايي ميبينيد؟ آيا ضرورت تغيير و تحول در زمينههاي آموزشي، پژوهشي و تبليغي حوزه را احساس ميكنيد؟ـ نقاط قوت حوزه، فوق العاده زياد است. پشتوانه حوزهي علميه قم از قبيل احاديث ائمه اطهار «عليهم السلام» است كه «قم» را آشيانهي آل محمد(ع) ناميدهاند؛ و اينكه علم از «نجف» به «قم» منتقل ميشود. نشان ميدهد قم از پشتوانهي محكمي برخوردار است و اين همه مراجع تقليد، مجتهد و فضلاي متخصص كه در حوزه پرورش يافتهاست نقاط قوّت حوزه هستند. اما بايد تلاش نماييم تا حوزه بتواند در جهان امروز پاسخگوي نيازهاي جهاني باشد.لطفا درباره مسئله پژوهش و تبليغ نيز نظرتان را بفرماييد. زيرا تبليغ در حوزههاي ما همان حالت سنتي را دارد. براي روزآمد كردن روشهاي تبليغ و پژوهش شما چه راهكاري را پيشنهاد ميكنيد؟ـ تمام روشهاي تبليغي و پژوهشي حوزه، مطابق با نيازهاي روز دنيا نيست. سالها از تكنولوژي عقب هستيم. وقتي دنيا را ميبينيم و ميشناسيم، بايد خودمان اصلاح كنيم.در رابطه با روشهاي پژوهشي؛ پيش از گام برداشتن به سوي پژوهش بايد علم پژوهش را بخوانيم زيرا پژوهش و تحقيقات، گونه و شيوههاي متعددي دارد. يكي از علماي بزرگ ايران (اصفهان) كه با غرب و شرق آشنايي داشت و در حوزههاي علميهي ايران و نجف تحصيل كرده و به درجه اجتهاد رسيده بودند و در آلمان نيز تحصيل كرده و عنوان پرفسوري گرفته بودند مرحوم «پرفسور فلاطوري» بودند كه مورد احترام محافل علمي و دانشگاهي دنيا هستند. ايشان در يكي از مقالاتشان (كه در مركز اسلامي هامبورگ به عنوان مجموعه مقالات ايشان به چاپ رسيده است) به اين نكته اشاره ميكنند كه ما بايد چه روش و مبنايي را براي تحقيق در اسلام انتخاب كنيم. پيشنهاد ميكنم آن مقاله را تكثير بكنند و به عنوان يك «پيشنهاد علمي» براي اصلاح روشهاي پژوهش ميان پژوهشگران و محققان ما منتشر كنند، ممكن است موارد ديگري به آن افزوده شود.پيشنهادم اين است كه قبل از انجام تحقيق ما بايد به پژوهشگران حوزه، علم پژوهش و روشهاي پژوهش امروزي را آموزش بدهيم. تا ان شاء الله به اين رسالت مهم حوزه برسيم.امّا در مسئلهي تبليغ، از هزار سال پيش و در مواقع خاصي، حوزه تعطيل ميشود و طلاب و فضلاي حوزه به كشورها، شهرها و روستاها ميروند؛ اين روش خوب، مفيد و موثر است اما نبايد تنها به اين روش اكتفا كرد، روشهاي تبليغي جديد عمدتا بر تهيه فيلم تئاتر، شعر و اينترنت مبتني است. يكي از علل غلبهي فرهنگ آمريكا در خيلي از كشورهاي دنيا كه متفكران آنها از اين قضيه ناراحت هستند فقط بخاطر قدرت عظيم سينمايي آن يعني «هاليوود» است؛ در حاليكه اين فيلمها ارائه كننده يك فرهنگ ثابت نيستند و محتواي ثابتي ندارند آمريكا چند فرهنگي است. روش تبليغ امروزي ديگر «اينترنت» است كه كنترل آن را آمريكا در اختيار دارد. آمريكا توانسته است از اين طريق بر بسياري از كشورهاي دنيا غلبهي فرهنگي پيدا بكند و به قول بزرگان ما «تهاجم فرهنگي» آنها توانستهاست در كشور ما نيز در بسياري از زمينهها موفق باشد و به سطح بالايي از انتظاراتي كه داشتهاند رسيدهاند. بنابراين، نبايد به اين مقدار از روشهاي سنتي پژوهشي و تبليغي اكتفا كنيم بلكه بايد يك تحول عميق و ريشهاي به وجود آوريم.معمولاً مجالس، همايشها و كنگرههاي علمي فرهنگي در كشورهاي مختلف دنيا از قبيل آمريكا، كانادا و آلمان تشكيل ميشود، كه حوزه و نخبگان ايران ارتباط چنداني با اين همايشها ندارند.تمايل در سطح بالايي وجود دارد كه با حوزه ارتباط برقرار بشود. امّا متأسفانه ابزارهاي ارتباطي حوزه با دنياي امروز در حد مطلوب نيست. اما قابل تقدير است به عنوان مثال چند ماه قبل يك كنفرانس بزرگ در شهر «گراتس» اتريش برگزار شد. باني اين كنفرانس سازمان كنفرانس اسلامي، وزارت امور خارجه اتريش، كميته «آي، سس، كو» (I.C.C.CO) (كه كارهاي علمي سازمان كنفرانس اسلامي را پيگيري ميكند) و مجلس اروپا (مساجد و مجالس اسلامي اروپا زير نظر آن قرار دارند) علمايي از: روسيه، آمريكا و الازهر مصر دعوت كرده بودند تا روش تعامل ميان دنياي اسلام و غرب را بررسي كنند و اينكه اسلام متناسب با اروپا چگونه (اسلامي) ميتواند باشد؟ از طرف حوزهي علميهي قم يك نفر بود كه من بودم، بنده هم به خاطر شناختي كه از دوستان و مسئولين آنجا داشتم از طرف مركز اسلامي هامبورگ دعوت شده بودم. اينها مايل هستند از هر كس و هر كجا كه دسترسي دارند اطلاعاتي درباره اسلام بگيرند ولي به دليل عدم ارتباط قوي ميان حوزهي علميه و مراكز علمي و دانشگاهي دنيا حتي با كنفرانس اسلامي، كسي از حوزه علميه قم دعوت نشده بود. هنگامي كه طرح و پيشنهادات علماي شيعه را ارائه دادم با يك ديد باز گوش ميدادند و برخي از ديدگاههاي شيعه را در پروتكل نهايي گنجاندند. آنها مايل هستند بدانند شيعه كه چند صد ميليون نفر پيرو دارد، چه ميگويد؟ ولي به دليل عدم وجود ارتباط عملا از ديدگاههاي حوزه و شيعه استفاده نميشود به نظرم بايد در حوزه يك سازمان قدرتمند و فعال از متخصصان و دلسوزان تشكيل بشود كه اين ارتباط را بر قراركنند.