بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدیدانقلاب اسلامي و نظام بين الملل پژوهشگر: سيد رسول موسوي چکيده: در بحث رويكرد شناخت تعامل موجود بين انقلاب اسلامي و نظام بين المللي مطالب و نوشته هاي كمي وجود دارد. براي روشن شدن اين بحث سه سؤال مطرح است:?) منظور از نظام بين الملل چيست؟?) رويكرد انقلاب اسلامي به نظام بين الملل موجود چگونه است؟?) نظام بين المللي مطلوب انقلاب اسلامي كدام است؟ براي تحليل و شناخت رفتار بازيگران بين المللي (دولت ها، سازمانهاي بين المللي) و روندهاي جهاني (اتحادها، انقلاب و جنبش ها) سه رويكرد وجود دارد: 1) تمركز به فعاليتهاي رهبران و تصميم گيران، 2) تمركز بر تفكرات، ايده ها، افكار، 3) تمركز بر تعامل موجود بين نظام حاكم بين المللي و محيطي كه بازيگر يا روند در آن به سر مي برد. تاكنون مطالب بسياري درباره انقلاب اسلامي و جمهوري اسلامي ايران با تمركز بر دو رويكرد اول يعني شناخت رهبري و تصميم گيران و شناخت ايده ها و آرمان ها صورت گرفته است و كتابها و مقالات بسيار زيادي در اين خصوص به نگارش درآمده است كه حجم اين مطالب تا آن حد است كه مي توان از واژه ادبيات سياسي انقلاب اسلامي براي آنها استفاده كرد اما به نظر مي رسد در بحث سوم يعني رويكرد شناخت تعامل موجود بين انقلاب اسلامي و نظام بين المللي مطالب و نوشته هاي كمتري وجود دارد.براي روشن شدن اين بحث سه سؤال مطرح است:?) منظور از نظام بين الملل چيست؟?) رويكرد انقلاب اسلامي به نظام بين الملل موجود چگونه است؟?) نظام بين المللي مطلوب انقلاب اسلامي كدام است؟در پاسخ به اين سوال كه نظام بين المللي چيست؟ نظريه پردازان مختلف روابط بين الملل ديدگاهها و نظرات بسياري مطرح نموده اند اما در كل مي توان گفت كه وقتي صحبت از نظام بين المللي مي شود دو چارچوب مفهومي مدنظر قرار مي گيرد:در مفهوم نخست تأكيد بر آن است كه نظام بين الملل همانند يك نظام مكانيكي واجد خصوصياتي است كه تابع نظريه عام نظام ها است و عملكرد آن با اتكاء به قواعد و منطق رياضي قابل شناخت است و مي توان با تجزيه و تحليل مناسبات اجزاي دروني نظام و روابط بين آنها ماهيت و عملكرد آن نظام را شناخت ولي در مفهوم دوّمي كه بيشتر مورد تأكيد است نظام بين الملل يك نظام غيرمكانيكي محسوب مي شود و مجموعه اي از كشورها (بازيگران) و روندها را تشكيل مي دهد كه در يك ارتباط منظم با يكديگر الگوهاي رفتاري خاصي را به وجود مي آورند.در اين چارچوب مفهومي نمي توان از نظريه عمومي نظام ها براي شناخت نظام بين الملل استفاده كرد بلكه ضرورت دارد تا اهداف بازيگران در اين نظام مورد شناسايي قرارگيرد و بعد با توجه به آن اهداف تلاش مي شود تا ميزان قابليت پاسخگويي و برآورده كردن آن اهداف در نظام بين المللي مذكور مورد شناسايي قرار گيرد. تأكيد اصلي اين نگرش بر آن است كه رفتار بازيگران (دولتها) را تنها با تكيه بر عوامل دروني مانند نيازهاي داخلي يا خصايل ملي نمي توان توضيح داد بلكه محيط بيروني و ساختار قدرت در نظام بين المللي در سمت گيري و اهداف ملي دولتها و آرمانهاي بازيگران و روندها نقش اساسي دارد.در يك بيان ساده عبارت فوق را مي توان به اين شكل توضيح داد كه كشورها اهداف يا نيازهاي بي انتهايي دارند اما نمي توانند در محيط بين المللي به همه آنها دسترسي پيدا كنند خواست آنها با خواستهاي ديگران برخورد مي كند و ناگزير تعديل مي شوند و اين كه چه ميزان از اين نيازها برآورده مي شود هم به قدرت خود كشور بستگي دارد و هم به قدرت كشورهاي ديگر و ساختار نظام بين المللي مستقر. بايد خاطرنشان نمود كه حدومرز، ساختار و قواعد بازي سه مشخصه و ويژگي مهم هر نظام بين المللي است به اين معني كه اولاً يك مرز جغرافيايي و فرهنگي، سياسي خاصي هر نظام بين المللي را محدود مي سازد كه خارج از آن مناسبات بين واحدهاي سياسي تشكيل دهنده نظام تأثير و تأثري وجود ندارد. به عنوان مثال مي توان به مورد نظام توازن قوا در قرن نوزدهم اشاره كرد كه حدومرز جغرافيايي آن اروپا بود.ثانياً هر نظام بين المللي ساختاري دارد كه چگونگي توزيع قدرت و سلسله مراتب قدرت را مشخص مي سازد به عنوان نمونه مي توان گفت كه توزيع قدرت در نظام دوقطبي با توزيع قدرت در نظام تك قطبي يا چندقطبي متفاوت است.ثالثاً در هر نظامي قواعدي وجود دارد كه رفتار واحدهاي سياسي بر اساس آن قواعد تنظيم مي شود و هر بازيگري كه آن قواعد را رعايت نكند چالشگر نظام خوانده مي شود. نكته مهم ديگري كه ضروري است درباره نظام بين المللي مورد توجه قرار گيرد طبقه بندي يا نوع بندي نظام هاي بين المللي است. نظريه پردازان و صاحبنظران روابط بين الملل ديدگاهها و نظرات متفاوتي در اين خصوص دارند. اما در بين آنها نظرات افرادي چون سورتون كاپلان و كلري هالستي از برجستگي هاي خاصي برخوردار است.بدون وارد شدن به بحث طبقه بنديهاي مختلف، نظريه ها و تعاريف بسياري كه در اين خصوص وجود دارد صرفاً با قبول تقسيم بندي كاپلان به عنوان يك بحث مبنايي مي توان گفت كه به لحاظ نظري و تجربي ما مي توانيم شش نوع مختلف نظام هاي بين المللي را تعريف كنيم كه عبارتند از: نظام توازن قوا، نظام دوقطبي سست، نظام دوقطبي سخت، نظام جهاني، نظام سلسله مراتبي و نظام تك وتويي.البته نمي توان ديدگاههاي افراد ديگري چون هالستي را هم ناديده گرفت كه طبقه بنديهاي ديگري چون نظام سلسله مراتبي، نظام پراكنده قطبي، نظام قطبي، نظام چندقطبي را ارائه نموده است كه بعضاً مشابهت هايي هم با طبقه بندي كاپلان دارد البته موضوع طبقه بندي كاپلان قدرت است و موضوع طبقه ها هالستي منازعه.بدون آن كه بحث را در مورد تعاريف و مفاهيم هر يك از نظام هاي بين الملل ياد شده ادامه دهيم سئوال دوم را پاسخ مي دهيم و آن اين سئوال كه انقلاب اسلامي چه رويكردي به نظام بين الملل موجود دارد؟انقلاب اسلامي در نظام بين الملل دوقطبي شكل گرفت و پيروز شد و از همان ابتدا با طرح شعار راهبردي نه شرقي - نه غربي نظام بين المللي موجود را به چالش كشيد و قواعد بازي و ساختار آن را به رسميت نشناخت.نظام دوقطبي با ويژگي هايي كه براي خود تعريف نموده بود خود را بر عكس نظام توازن قواي قرن نوزدهم كه فقط نظامي اروپايي بود موفق شده بود بر كل جهان مسلط شود و كشورها را به دو بلوك عمده تقسيم كند. هر چند جرياناتي چون غيرمتعهدها در درون نظام دوقطبي شكل گرفتند ولي هيچ وقت نتوانستند قطب سوم شوند و يا آن كه نظام دوقطبي را تغيير دهند و يا آن را به چالش كشند.نظام دوقطبي همچنين موفق شده بود از وقوع جنگ جهاني سوم جلوگيري كند ولي جنگ بين قدرتهاي بزرگ را به طور ناعادلانه به جنگ نمايندگي توسط كشورهاي كوچك تبديل نموده بود و زماني كه انقلاب اسلامي نظام دوقطبي را به چالش كشيد اين نظام را نافي حقوق ملت ها معرفي كرد و گسستن زنجيرهاي استعماري آمريكا و شوروي را تنها راه نجات ملت ها دانست. انقلاب اسلامي با شعار نه شرقي نه غربي طلايه دار راه جديدي شد كه همزمان تسلط دو قدرت بزرگ را بر مقدورات بشري محكوم ساخت و هزينه هاي سنگيني هم براي اين آرمان خود پرداخت ولي استقلال و شعار راهبردي خود را حفظ نمود و موفق شد اين نگرش استراتژيك را به عنوان يك انقلاب اصيل انساني در جهان مطرح كند كه ناعدالتي موجود در نظم دوقطبي و تسلط ابرقدرتها بر سرنوشت بشريت مهمترين مشكل جهان امروز است.فروپاشي شوروي كه به معني فروپاشي نظام دوقطبي بود شرايط جديدي را در جهان به وجود آورد كه در اين شرايط آمريكا به عنوان تنها ابرقدرت باقي مانده از نظام دوقطبي تلاش نمود تا نظام تك قطبي را جانشين نظام دوقطبي كند و اين موضوعي نبود كه به راحتي بتواند مورد پذيرش ديگر بازيگران جهاني قرار گيرد هر چند كه قدرت نظامي و اقتصادي آمريكا به گونه اي است كه به راحتي مي تواند بسياري از چالشهاي موجود را از سر راه خود بردارد.برخي از بازيگران بين المللي شكل گيري نظام تك قطبي را مورد پذيرش قرار دادند و يا حداقل در مقابل آن سكوت كردند اما برخي ديگر از بازيگران متناسب با ميزان قدرت خود گزينه هاي ديگري را براي جانشين ساختن نظام دوقطبي مطرح ساختند كه از جمله آنها مي توان به ايده هايي چون نظام چندقطبي يا نظام چند تك قطبي اشاره كرد.از مجموعه تمام مباحث مطروحه در خصوص نظام بين الملل موجود مي توان نتيجه گرفت كه به نظر نمي رسد تمامي بازيگران بين المللي پذيرفته باشند كه سرنوشت جانشين نظام دوقطبي مشخص شده است و يك نظام تك قطبي با حدومرز جهاني كه قواعد بازي آن را امريكا به عنوان تنها ابرقدرت تعيين مي كند بر جهان حاكم شده است و بيشتر اين ايده طرفدار دارد كه شرايط موجود بين المللي شرايط درحال گذار است و در شرايط گذار بازيگران مي توانند به نسبت قدرت خود در تعيين نوع نظام نقش تعيين كننده اي داشته باشند. انقلاب اسلامي كه نظام دوقطبي را به چالش كشيده بود با فروپاشي نظام دوقطبي بر اساس اصول اعتمادي و آرماني خود نمي توانست با استقرار نظام تك قطبي كه در ناعدالتي هاي نظام پيشين سهيم بود موافق باشد بخصوص آن كه اساس و بنيان بي عدالتي همچنان در نظام تك قطبي باقي مي ماند و همان نظام تبعيض آميز گذشته را اين بار با قدرت بيشتري بر جهان تحميل مي كرد.انقلاب اسلامي در كنار مردود دانستن نظام تك قطبي مورد حمايت آمريكا نظام موازنه قواي مورد پشتيباني انگليس و نظام چندقطبي محدود را هم نمي تواند مورد پذيرش قرار دهد و بپذيرد كه تنها چند كشور محدود مانند دارندگان حق وتو در شوراي امنيت سازمان ملل سرنوشت كل جهان را تعيين كنند.با توجه به آن چه گفته شد اين سئوال مطرح است كه نظام بين المللي مورد تأئيد انقلاب اسلامي كدام نظام است؟نظام بين المللي مطلوب انقلاب اسلامي نظامي عدالت محور با پذيرش حاكميت برابر ملتها و حقوق مساوي انسانهاست. انقلاب اسلامي با اعتقاد به ضرورت استقرار عدالت در روابط بين المللي، برابري حقوق انسانها و حق حاكميت ملت ها در جستجوي آن نظامي است كه بتواند اهداف خود را محقق سازد و همين موضوع باعث مي شود كه انقلاب اسلامي با تمامي نظام هايي كه فاقد آن ويژگي ها باشد بر حسب نوع و ميزان دوري و نزديكي نظام ها به آن آرمان ها چالش داشته باشد و همين موضوع ويژگي خاص دوران كنوني است.در حال حاضر شرايط پيچيده اي بر جهان حاكم است و درك ماهيت منازعات بين المللي در جهان مشكل به نظر مي رسد. برخي از منازعات موجود درجهان جنبه داخلي برخي منطقه اي، برخي ديگر بين المللي هستند كه در آنها دو يا چند بازيگر درگير مي باشند اما در وراي تمامي اين منازعات يك بحران عام وجود دارد كه به كل نظام بين المللي بازمي گردد و چالشي است كه براي تعيين حدومرز، ساختار و قواعد بازي نظام بين الملل جانشين نظام دوقطبي در جريان است.انقلاب اسلامي كه استقلال و آزادي و توسعه ملي را اهداف راهبردي كشور ايران مي داند نمي تواند به ماهيت نظام بين المللي بي تفاوت باشد. امروز تمامي آگاهان سياسي و صاحبنظران روابط بين الملل معترف هستند كه هيچ كشوري نمي تواند بدون توجه به نظام بين المللي اهداف ملي خود را دنبال كند و نظام بين الملل نقش تعيين كننده اي در نيل كشورها به اهداف ملي خود دارد. لذا در اين گزاره جاي شك نيست كه استقلال، آزادي و توسعه ملي كشور در گرو وجود يك نظام بين المللي عدالت محور است كه قواعد تبعيض آميزي را بر جامعه بشري تحميل نكند و به راستي حافظ حقوق و حاكميت برابر دولتها و ملتها باشد و اين بحث علمي و حرفه اي خاصي است كه ضرورت دارد مورد توجه بيشتر صاحبنظران قرار گيرد.نکته : انقلاب اسلامي نظام بين المللمنبع: همشهري ديپلماتيک