بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدیدحقوق بشر با خدا والله؟ شهين اعوانى روز 26 و 27 شهريور 1377 (17 و 18 سپتامبر 1999) با همكارى آكادمى كاتوليك و آكادمى پروتستان در برلين، سمينارى تحت عنوان «حقوق بشر با خدا والله» (Menschenrechte mit Gott und Allah) در محل آكادمى كاتوليكى برلين با حضور صد و بيست نفر از محققان، روحانيون و متكلمين مسيحى و نيز انديشمندان و محققان مسلمان برگزار شد. سخنران مسلمان اين همايش، استاد دكتر محمد مجتهد شبسترى بود كه به عنوان استاد كلام اسلامى از دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران، به دعوت آكادمى مذكور در اين همايش شركت كرده بود. در دعوتنامه اين همايش علمى آمده است: «مجموع نظامهاى حقوق بشرى مدعى عموميت مطلقاند و مفاد خود را مطلق و مكتفى بالذات مىانگارند. از يك سو، نمىتوان پديده حقوق بشر را قطع نظر از سنت اسلام و مسيحيت ملاحظه كرد. از سوى ديگر، هم اسلام و هم مسيحيت، ضمن برخوردارى از تلقى خاص و ادلهاى كه در اين خصوص اقامه مىكنند، با ارائه ديدگاههاى معارض نقد و بررسى مىكنند. به رغم اين معارضهها، روشن است كه اعلاميه جهانى حقوق بشر مبنايى براى يك همزيستى گسترده انسانها از تبارها، اديان، اقوام و مجتمعات مختلف است». مسؤولان و گردانندگان سمينار، آقاى دكتر ارنست پولسفرت، (Ernst Pulsfort) از آكادمى كاتوليك در برلين و دكتر رلف هانوش، (Rolf Hanusch) از آكادمى پروتستان در برلين، هدف از برگزارى اين سمينار را «تعميق بخشيدن» به مساله فوق ذكر كردهاند. «هدف برگزارى اين اجلاس، طرح مواضع خاص اين دو دين در معارضه با اعلاميه جهانى حقوق بشر نيست، بلكه مراد اين است كه منابع كلامى و انسان شناسانه اين دو دين بزرگ، از حيث غنابخشى به اعلاميه مذكور، با تلقى مثبت مورد بررسى قرار گيرند.» به طور كلى در اين همايش، مباحثحقوق بشر در اديان پيرامون مبحث «آزادى در اديان» مورد مداقه قرار گرفت. در جلسه افتتاحيه، آقاى دكتر هانوش، ضمن خوشامدگويى به حضار، در بين ارگانهايى كه با علاقهمندى، موضوعات پيشنهادى سمينار را بررسى و پيشنهاداتى ارائه دادند، از مركز اسلامى هامبورگ، سفارت جمهورى اسلامى ايران در بن، سركنسولگرى جمهورى اسلامى ايران در برلين و نيز از سازمان صدا و سيما كه ضبط كامل برنامه را برعهده گرفته بود، تشكر كرد. آقاى دكتر ارنست پولسفرت نيز در سخنان افتتاحيه خود، تاكيد كرد كه مسيحيت در اروپا و آمريكا خود را با مدرن گرايى و تجدد آميخته، ولى خود در اين تحول، متوجه مسائلى شده است. اسلام حقوق بشر را مبحث جديدى نمىداند و آن را به 14 قرن پيش از اين، به پيامبر اسلام نسبت مىدهد. اكثر كشورهاى اسلامى در دورهاى از تاريخ خود، زير سلطه كشورهاى اروپايى بودهاند. آنها از اين طريق طعم استعمار غرب را چشيدهاند و در عمل، به بى محتوا بودن آنچه كه غرب ادعا مىكند، پى بردهاند. بنابراين نمىتوانند آنچه را كه حقوق بشر ادعا مىكند، بپذيرند. حقوق بشر از ديدگاه كشورهاى اسلامى، بيشتر سياسى است تا انسانى و حقوقى. دين و سياست،جدايى يا اتحاد آن، مبحثى است كه هنوز در كشورهاى اسلامى مطرح است. سؤال اصلى اين است كه تا چه اندازه اديان [مسيحيت و اسلام] مىتوانند حقوق بشر را بپذيرند و يا در آن اعمال نظر و آن را تكميل كنند. اولين سخنران رسمى روز اول، آقاى «پروفسور ماير» از دانشگاه دورتموند و متخصص علوم سياسى بود كه تحت عنوان «تكوين و تحول حقوق بشر، تبيين و جايگاه فعلى آن در مباحثبين المللى و بين الاديانى» سخنرانى كرد. او درصدد اثبات اين مطلب بود كه در تعريف حقوق بشر، انسان در فعاليتها، تفكر، اظهارات و... آزاد است. محدوديت انسان به لحاظ انسانيت اوست و نه هيچ چيز ديگر. اديان الهى و به طور كلى اديان، براى تكامل بشريت و اظهار معناى انسان كامل آمدهاند و هيچ دينى ضد بشر نيست. بنابراين، حقوق انسان از ديدگاه دينى مشخص و معين است. ولى حقوق بشر به معناى غربى آن، تعالى انسان را مدنظر قرار نمىدهد. حقوق بشر انسان معنوى به بار نمىآورد. وى افزود: كرامت انسانى، (Menschenw د rde) بايد يكى از اساسىترين اصول حقوق بشر قرار گيرد و اين نكتهاى است كه در حيطه فردى و اجتماعى، در تمامى اديان از كنفوسيوس، بودا، يهود تا مسيحيت و اسلام، مدنظر قرار گرفته است. امروزه همه فرهنگها در فكر آنند كه مدرنگرايى و تجدد را تكامل و بنيادگرايى را مردود بدانند. اصولا مفهوم بنيادگرايى با آن همه غناى معنايى، امروزه دچار سياست زدگى شده كه آن هم خود نوعى «سياستبازى» است. درنظر يك جناح، حقوق بشر مظهر ترقى است و دين مظهر بنيادگرايى و جناح ديگر، حقوق بشر را مظهر غربى و دين را به معناى تكامل معنوى انسانى و غايت زندگى مىشمارد. در پايان اين بخش از جلسه، پرسش و پاسخ بود. بيشتر سؤالها بر محور كارآيى و ضرورت توجه عملى به تمامى اصول حقوق بشر در عصر امروز، حقوق بشر انسان را به كجا مىبرد، آيا بايد به حقوق بشر به عنوان يك پديده سياسى نگريست و امثالهم بود. حدود 25 تا 30 نفر از جمع 120 مدعو شركت كننده را گروههاى سياسى چپ ايرانى تشكيل مىدادند كه به رغم مخالفت نسبى، مطالعات وسيعى در سطح بين الملل به لحاظ تاريخى، سياسى و مسائل روز داشتند و اكثر سؤالات جلسه نيز از سوى آنها مطرح مىشد. روز دوم همايش با سخنرانى آقاى پروفسور دكتر گرهارد لوف، (Gerhard Luf) تحت عنوان «مسيحيت چه دستاوردى براى غنابخشى به اعلاميه جهانى حقوق بشر ارائه مىكند؟» شروع شد. او گفت: مشكل حقوق بشر در مسيحيت، وقتى نمايان مىشود كه ما بخواهيم آن را به عنوان يك اصل كلامى و الهى در كنار وحى قرار دهيم. از زمانى كه بشر از معناى تشبه به الله، (Gottesebenbildlichkeit) در آمد، يعنى از ربوبيت و بندگى به پدر و فرزندى تغيير معنا داد، معناى بشر و بشريت، عبد و رب، تكليف و حق، عوض شد. در مواجهه با حقوق بشر كه آزادى يكايك انسانها را اساس قرار مىدهد،اصول اخلاقى دينى در قالب كرامت انسانى، آزادى را تفسير و تاويل مىكند و به صورت پل ارتباطى بين آزادى فردى به معناى حقوق بشرى و آزادى مشروط دينى در مىآيد. آقاى پروفسور لوف، فرق جامعه خدامحور، (Theonomie) و جامعه مبتنى بر اختيار انسان،(Autonomie) را برشمرد و گفت: نبايد اين دو انديشه را در مقابل يكديگر نهاد، بلكه دين باورى واسط بين آنها است. اگر انسان امروزى در عين حاكميت آزادى و اختيار، دين باور باشد و در ضمير خود، اصول اخلاقى دينى حتى انسانى را نه به عنوان قانون صرف اجتماعى يا عادت، بلكه به عنوان باور بپذيرد، بسيارى از تضادهاى دين و سياست، دين و حقوق، دين و تكليف اجتماعى، دين و قانون بشرى و... از بين مىرود. او افزود: من اصلا نسبيت اديان، (Relativierung derReligionen) را به نسبيتحقيقت معنا نمىكنم و دين باورى را معارض آزادى عقيده نمىشمارم، ولى به اساس معنويت دينى و سعادت بشرى انسان، به عنوان مقصد و مقصود همه اديان باور دارم. تحقق آزادى به معنايى كه از حقوق بشر تاويل مىشود، ممكن نيست. بشر از زير بار سلطه انسان ديگر آزاد است، ولى در بستر اجتماعى، دينى ، فرهنگى، سياسى و غيره، آزادى معناى خاصى مىيابد. آزادى از سلطه انسانى است. در تعريف انسان، مىتوان او را «آزاد معقول» ناميد. اسقف رلف كپه در سخنرانى خود تحت عنوان «آزادى دينى و حقوق بشر در اسلام» در ادامه سخنان پروفسور لوف و تكميل آن گفت: البته حقوق بشر در مرحله پيدايش خود، به لحاظ تاريخى، چيزى به پيشرفت و موفقيتبشريت نيفزود و اصولا بدين هدف بوجود نيامد، بلكه توجه به فقر و مسائل بشر به لحاظ استثمارى و استعمارى، سبب پيدايش و تدوين اصول حقوق بشر گرديد و در واقع، نتيجه تاريخ بدبختى و بحرانى كه بشر در آن غوطه ور بود، سبب پيدايى حقوق بشر شد. پس، هدف، تكامل انسان نبوده، بلكه در آن، رفاه نسبى انسان و امنيت او، به لحاظ اجتماعى و سياسى، مدنظر قرار گرفته است. سخنران در ادامه سخنان خود به خدماتى كه مسيحيت مىتواند در اعتلا و قانونمندى حقوق بشر ارائه دهد، پرداخت. دومين سخنران اين روز، استاد محمد مجتهد شبسترى بود كه سخنرانى خود را تحت «قرآن و مسائل حقوق بشر» به زبان آلمانى ايراد كرد. او گفت: بحثحقوق بشر از ديدگاه دين مسيح، حدود دو قرن سابقه دارد، ولى در عالم اسلام، مبحث تازهاى است و بعضى از متكلمين مسلمان، حدود بيست - سى سال است كه هم خود را بدان معطوف داشتهاند. از قبل، بحثحقوق بشر، انسان همبستگى، حقوق، معنا و ارزش ديگرى به خود مىگيرد. ما امروزه وظيفه انسانى خود مىدانيم كه ارزشهاى اخلاقى به معناى جديد را در ابتدا بفهميم و به لحاظ دينى، پاسخى براى آنها بيابيم. به عبارت ديگر، آنها را مورد ارزيابى دينى قرار دهيم. در قرآن، ما به واژههاى متعدد انسان شناسى دينى در قالب الفاظ متفاوت برمىخوريم: «لقد كرمنا بنى آدم»، (Menschenw rde) ،بنى آدم، (Menschen alle) ،عدل، خليفة الله. خدا همه انسانها را به عنوان فرد، (Person) با حقوق مشخص در نظر مىگيرد. مادامى كه اين حقوق را نشناسيم، نمىتوانيم انسان را به عنوانPersonيا فرد در نظر بگيريم. وى گفت: توجه كنيد كه من از «تكليف» صحبت نمىكنم،بلكه از فرد بودن، عنوان بشر را مراد مىكنم. خداوند در قرآن به خدايى خود قسم ياد مىكند و مىفرمايد: من شما را با عشق آفريدم. طبيعت انسانى از شناخت و رابطه ميان انسان و خدا به وجود مىآيد. هيچ دينى نبايد خود را بر دين ديگر تحميل كند. لااكراه فىالدين. حقوق خانواده محفوظ است. هيچ كس نبايد در امر ازدواج دو فرد كامل دخالتى نمايد. زن و شوهر حق دارند به اراده خود و نه دخالت ديگران، از يكديگر جدا شوند. ادامه زندگى زن و شوهر تحميلى نيست و اين نكتهاى است كه در مذهب كاتوليك ممنوع است و به نظر مىآيد با حقوق بشر مغاير باشد. مسلمانان مىتوانند با آزادى اقتصادى، سياسى، نظام قوانين و رابطه خود را با كشور خود و ساير كشورها براساس ضابطهاى قرار دهند كه از حقوق بشر و معناى امروزى آن مراد مىشود. در اسلام آزادى انديشه، به معناى آزادى مطلق و بىمهار فكر نيست، بلكه حدود دارد. ما مىتوانيم بناى دين خود را به تعبير امروزى، تفسير و تبيين كنيم. تاويل منابع دينى، البته در طول تاريخ اسلام، به معناى امروزى آن نبوده است. به نظر ما، متون دينى بايد از ديدگاه انتقادى، نقد و بررسى شوند، ولى مرادمان، نقد منفى نيست، بلكه تفسير مثبت آن است. جوهره دينى اسلام را بايد از طريق نقد ارزيابى كرد. به نظر استاد شبسترى، حقوق بشر را بايد خوب شناخت، فهميد و براى تطبيق آن با ديدگاههاى دينى، راهى جست. در بخش گفت و گو و پرسش و پاسخ، اكثر سؤالات از طرف ايرانيهاى حاضر در جلسه كه چپگرا بودند، مطرح مىشد. نقطه ثقل سؤالات بر حقوق زن، حق طلاق يك جانبه از سوى مرد مسلمان، ازدواج اجبارى در سنين كم در كشورهاى اسلامى، سانسور در مطبوعات در قالب حرمتحريم آزادى، التقاط سياست و دين و استفاده ابزارى از دين براى حكومت، طرح دو ديدگاه اصوليون و مجتهدون در ايران (اصوليون معتقد به پاى بندى به اصول دين مطابق كتاب و سنتبه موازات هم هستند و مجتهدون معتقدند كه بايد از اجازه و اختيار اجتهاد استفاده كرد و مباحث دينى را با مسائل روز تلفيق نمود) بود. مستمعين نظر سخنران را در اين مورد جويا مىشدند. اينها سؤالاتى بود كه از سخنران ايرانى مىشد و ايشان نيز پاسخهاى كوتاه و منطقى مىداد. سخنران بعد از ظهر همين روز كه جلسه پايانى نيز بود، آقاى پروفسور محمد اركون، استاد الجزايرى الاصل از دانشگاه سوربن فرانسه بود. او گفت: هفتمين بار است كه از سوى آكادمى كاتوليكها دعوت به سخنرانى مىشود و با علاقه در آن شركت مى كند; چون در ميان كشورهاى اروپايى، بيشتر به آلمان به لحاظ همزيستى با متجاوز از 4 ميليون خارجى و 5/2 ميليون مسلمان، علاقهمند است. زندگى مسلمانان در آلمان داراى پيشينه مىباشد. از طرفى، در طول تاريخ، هيچ كشور اسلامى مستعمره آلمان نبوده است. پروفسور اركون سخن خود را با اين مضمون شروع كرد كه ما در قرآن «آزادى دين» نداريم. هرچند در تاييد سخنان استاد شبسترى، «لااكره فى الدين» داريم. «آزادى دين» واژهاى است كه جامعه مدرن، سياست مدرن مطرح كرده است. هيچ دينى به خودى خود، اجازه نمىدهد كه شما بتوانيد از آن عدول كنيد; نه تورات، نه انجيل و نه قرآن. آزادى دين، ريشه در انقلاب بورژوايى دارد. در حال حاضر، پنج ميليون مسلمان در فرانسه زندگى مىكنند. الجزاير مستعمره فرانسه بود و من [سخنران] فرزند استعمارم. معناى آن را با تمام وجودم حس كردهام. تا پانزده سالگى در الجزاير بودهام و بعد به فرانسه آمدهام و الان در همان كشورى كه سرزمين آبا و اجدادم را استعمار كرده بود، استاد دانشگاهم. حدود سه ميليون مسلمان در آلمان زندگى مىكنند. اسلام شناسى در دانشگاههاى هر دو كشور، بسيار ضعيف و خنثى است. هميشه اين بخش از دانشگاهها، با كمبود بودجه روبرو هستند. تحقيقات انجام شده، فاقد روح اسلامى است. صرفا تحقيقاتى و جمع آورى اسناد است. او به عنوان مثال، به كتاب هفت جلدى آقاى پروفسور فان اس، استاد دانشگاه توبينگن تحت عنوان «كلام و جامعه در قرون دوم و سوم هجرى» (1) اشاره كرد و گفت: محقق و مؤلف محترم كتاب به لحاظ تاريخى زحمتبسيار كشيده، ولى كسى با مطالعه همه مجلدات آن، به روح اسلامى پى نمىبرد. براى چنين كتابى، بودجه چاپ تامين مىشود، ولى بودجه براى كوچكترين تبليغ دينى مسلمانان، مشمول صرفه جويى مىشود. چگونه مىتوان در حقوق بشر از «آزادى دينى» صحبت كرد. آيا در كشورى مثل آلمان، مسلمانان به اندازه مسيحيان از حقوق دينى برخوردارند؟ آلمانى از اينكه شهروند ترك مسلمانش تغيير هويت داده و در قالب اروپايى درآمده، احساس رضايت مىكند و آن را نشانه تمدن مىداند. كتابهاى دينى درسى در مدارس آلمان، در مقايسه با كتابهاى دينى كليساها، براى دانش آموزان بيانگر بسيارى از واقعيات تلخ است. اسلام در كتابهاى درسى اروپابه معنايى است كه كشورهاى غربى مىخواهند و نه به صورتى كه هست. بنابراين،حرفم در ايجاد راه جديدى در كلام و حقوق بشر خلاصه مىشود. وى افزود: من با تعبير پلوراليسم دينى و جهانى شدن دين مخالفم. اين هم تعبير غربى از دين است و متاسفانه روشنفكران مسلمان، بعضا آگاهانه و اكثرا ناآگاهانه، بدان مبتلا شدهاند و آن را نشانه تجدد يافتهاند. تسامح دينى نبايد به پلوراليسم دينى تعبير شود. شما چگونه مىتوانيد مساله ممنوعيتحجاب در مدارس رسمى فرانسه را به رعايتحقوق بشر تعبير كنيد. در اين زمينه، آلمان بيشتر از فرانسه مدارا مىكند، ولى من به شخصه معتقدم كه آلمان هم انتظار تغيير هويت مسلمانان مقيم خود را مىكشد. از ديدگاه آقاى پروفسور اركون، حقوق بشر جامعهاى را تصور مىكند كه در آن، از طرفى افراد از يكديگر منفصل و مجزا شده و از طرف ديگر، اين جامعه تجزيه شده، صاحب حقوق مشترك مىگردد. او اين سؤال را مطرح كرد كه بشر به خودى خود چه معنايى دارد؟ به چه دليل حقوقش، حقوق بشر ناميده مىشود. او به بند 10 اعلاميه حقوق بشر فرانسه اشاره كرد كه هيچ كس را نمىتوان به لحاظ عقايدش، حتى عقايد مذهبى، مورد آزار قرار داد، مگر آنكه ابراز اين عقايد، نظم عمومى تعيين شده توسط دولت را برهم زند و در بند 11 آن چنين آمده: تبادل آزادانه افكار و عقايد، يكى از باارزشترين حقوق انسان است. بنابراين، هر شهروندى حق بيان، تقرير و نشر آزادانه آن را داراست، مگر در مورد سوء استفاده از اين آزادى به حكم قانون. در عمل، همين كشور آزاديخواه كه خود بانى حقوق بشر مىباشد، حجاب اسلامى را مخالف معيارها و ارزشهاى مصوبه مىداند. آنگاه او به تعريف حقوق و تكليف و رابطه اين دو پرداخت. سخنرانى آقاى اركون در بين مستعمين سؤالات گوناگونى را مطرح ساخت. دست اندركاران سمينار نيز خود طرح سؤال مىكردند و طرحى نو ارائه مىدادند. در جمع بندى مىتوان به چند نكته اشاره كرد: الف: اعلاميه جهانى حقوق بشر بيشتر يك توافق بين الدولى است تا يك تفاهم بين المللى ب: اين اعلاميه ماهيتا حقوق بشر نيست، بلكه با تسامح، حقوق همنوعان يا حقوق مردم است. ج: تفاهم در مبانى حقوق بشر يا حقوق انسان، به دليل تفسيرهاى مختلف مذاهب و مكاتب از انسان و انسانيت، اگر محال عقلى نباشد، غيرمحتمل است. منبع: سفارت ج. ا. ا - بن پىنوشت: 1) عنوان اصلى كتاب .Jahrhundert Hidschra Theologie undGesellschaft im 2. und 3است كه در سال 1377 برنده كتاب سال شد.