بینشهای ناب در نگاه دخت آفتاب (07) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بینشهای ناب در نگاه دخت آفتاب (07) - نسخه متنی

احمد لقمانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بينشهاى ناب در نگاه دخت آفتاب (7)

شيعيان, شرايط, شايستگي ها

احمد لقمانى

صبح سخن




  • شيعيان در قلب عالم ساكنند
    شيعيان سوداگران نيتند
    شيعيان شب را تنفس كرده اند
    ما از اول در ((هدايت)) بوده ايم
    پس زمين جغرافياى آه ماست
    پس زمان تاريخ ثارالله ماست(1)



  • شيعيان در كوه غيبت كاهنند
    زارعان اشك و مظلوميتند
    شيعيان در خون تجسس كرده اند
    مردمى اهل ((ولايت)) بوده ايم
    پس زمان تاريخ ثارالله ماست(1)
    پس زمان تاريخ ثارالله ماست(1)



با غروب خورشيد وجود پيامبر اكرم(ص) و پديد آمدن ماجراى غم انگيز ((سقيفه)), مسير سعادت بخش خلافت رسول الله(ص) دگرگون شد, ((امامت)) به ((حكومت)) و سپس ((سلطنت)) تبديل گرديد و جمع بى شمارى از افراد جامعه كه به دور از هر گونه قدرت تحليل و شناخت حقايق بودند, دل به امواج حوادث سپردند تا زندگى مادى و روزمره خود را سپرى كنند و خود را از ناهموارىهاى گوناگون در راه آرمانگرايى رهايى بخشند.

در اين ميان جمعى از مسلمانان عدالتخواه و آزاده همچون ابوذر, سلمان, مقداد, عمار, ام سلمه, ام ايمن, اسمإ و بنى هاشم ... پيرامون امام على ابن ابى طالب(ع), نخستين يار و ياور رسول گرامى اسلام و جانشين شايسته آن حضرت گرد آمدند و هسته مركزى ((تشيع)) به عنوان ((پيروان راستين ولايت)) را تشكيل دادند.

تنشهاى مختلفى بين گروههاى هوادار ((حكومت وقت)) و شيعه كه پيروان ((حق مطلق)) بود, آغاز گرديد ولى شيعيان به پيروى از رهبر خود امام على(ع) و در پرتو رهنمودهاى آن حضرت به موازات حفظ اصول عقيدتى خود, همواره مدافع سرسخت كليت اسلام ناب محمدى, وحدت صفوف مسلمين, ارزشها و آرمانهاى عظيم و رفيع الهى ـ انسانى و جهانى آخرين پيامآور آسمانى بودند.

امام على(ع) خود به خاطر مصلحت اسلامى ـ نه اسلام مصلحتى ـ و با توجه به شرايط عينى جامعه آن روز كه بقاى اساس اسلام بستگى تام و تمام به برخورد صحيح و اصولى با آن شرايط داشت, نه تنها براى احقاق حق خود به ستيزه جويى برنخاست, بلكه براى بيعت نكردن خويش دست به شمشير نبرد تا دشمنان ديرينه اسلام, نقطه ضعفى در جامعه نوبنياد اسلامى نبينند و در تضعيف و تخريب اركان بعثت و رسالت توفيقى نيابند.

اين بينش شايسته ـ اما پر رنج و اندوه ـ موجب گرديد كه آن پيشواى بى نظير با صبر و بردبارى ويژه اى, ساليان بسيار از حق مشروع خود صرف نظر كند و تا زمانى كه مردم به در خانه او جمع نشدند و با اصرار بسيار تقاضاى بيعت نكنند, خلافت ظاهرى را نپذيرد.

در نگاه صاحب نظران و آشنايان با شيوه ارزشمند امام على(ع), سيره اى در 25 سال سكوت حضرت مى بينيم كه براى هر يك از ما بهترين و آموزنده ترين درسهاست. او روشى بسيار منطقى و معقول كه شايسته بزرگوارى چون او بود برگزيد; براى احقاق حق خويش از هيچ كوششى خوددارى نكرد و از همه امكانات موجود براى احيإ اصل امامت استفاده كرد اما هرگز از شعار ((يا همه يا هيچ)) پيروى ننمود, بلكه اصل:

((ما لا يدرك كله لا يترك كله; آنچه تمام آن درك نمى شود, همه آن را نبايد رها كرد و به هر مقدارى كه به دست آمد بايد بسنده كرد)), را مبناى كار خويش قرار داد. از اين رو ((مصلحت اسلام)) را ترك قيام و برتر از آن همكارى و همگامى با خلفا مى ديد و به خوبى به آن عمل مى كرد.(2)

پس از شهادت امام على(ع), ديگر پيشوايان معصوم(ع) نيز همواره مصالح والاى اسلام و مسلمين را بر هر خواسته ديگرى ترجيح مى دادند و حتى حاضر شدند با فداكارى و ايثار چشمگيرى كه به خاطر ((مصلحتى برتر)) انجام مى گرفت, چند صباحى با مخالفان و غاصبان ((پيمان صلح)) بندند و ولايت عهدى ظاهرى را بپذيرند تا در اولين فرصت به احقاق حق بپردازند و يا دست كم از خدشه و لرزه بر بنياد رسالت در مقابل دشمن مشرك, جلوگيرى كنند.

شيعيان, شناخت شرايط شايسته, رهنمودهاى پيشوايان

رهنمودهاى قاطع و صريح امامان براى ((شيعيان)) هر عصر راه و روش روشنى ترسيم مى كرد تا در امروز و فرداى جامعه اسلامى, خطمشى سياسى ـ اجتماعى و فرهنگى جامعى وجود داشته باشد و در كنار حفظ آرمانهاى آسمانى و ارزشهاى والاى شيعى همراه با امام و حجت خدا, هرگز صف شيعيان از صفوف اكثريت جامعه جدا نشود و شيعيان به طور فعال, پرنشاط و پرشتاب براى پيشبرد اصل اسلام و مصالح مسلمين كوشا باشند. از اين رو در صحنه هاى مختلف و در نبردهاى آزادىبخش بر ضد نظامهاى طاغوتى عصر خويش شركت مى كردند و در اين راه از بذل جان و مال دريغ نمى نمودند.

درك شرايط و حوادث آن زمان به گونه اى بود كه چون در جنگ صفين مردم شام به امام على(ع) دشنام مى دادند, آن حضرت ياران خود را از ناسزاگويى و مقابله به مثل باز مى داشت و مى فرمود:

((انى لا احب ان تكونوا سبابين ...;(3)

من دوست ندارم كه شما دشنام گو باشيد, اگر اعمال آنان را توصيف كنيد, سخن بهترى گفته ايد و عذر رساترى داريد به جاى آنكه به آنها دشنام دهيد, بگوييد:

((خدايا خونهاى ما و خونهاى آنان را از ريخته شدن حفظ كن و ميان ما و آنان را اصلاح نما و آنها را از گمراهى نجات بخش تا آنكه به ((حق)) نادان است, آن را بشناسد و آنكه شيفته عداوت و گمراهى است دست بردارد و به سوى حق باز گردد.))

چنين شيوه شايسته اى در سيره و سخن ديگر امامان ـ عليهم السلام ـ مشاهده مى شد تا هميشه و در هر حال شيعيان افرادى آرمان خواه, جامع نگر و پرجاذبه براى تمامى اقشار محسوب شوند.

امام صادق(ع), رييس مذهب شيعه جعفرى, در سخن معرفتآفرين شيعيان خويش را به ارائه الگوهاى رفتارى براى جذب مخالفان توصيه مى كرد تا هماره تربيت يافتگان مكتب جعفرى, باعث افتخار و سربلندى ـ نه شكست و سرافكندگى ـ باشند. آن حضرت به دوستان و پيروان خود مى فرمود:

((صلوا عشائركم و اشهدوا جنائزهم و عودوا مرضاهم و ادوا حقوقهم فان الرجل منكم اذا ورع فى دينه و صدق الحديث و ادى الامانه و حسن خلقه مع الناس قيل هذا جعفرى فيسرنى ذلك و يدخل منه السرور و قيل هذا ادب جعفر ...;(4)

با قبيله هاى خود رفت و آمد داشته باشيد, بر مرده آنان نماز بخوانيد, مريضان آنها را عيادت كنيد و حقوقشان را ادا نماييد. همانا فردى از شما هنگامى كه صاحب تقوا و ورع در دين خود و صداقت در گفتار و رفتار خويش باشد, اداى امانت كند و صاحب حسن خلق با مردم باشد, گفته مى شود, اين ((جعفرى)) است, پس اين سخن مرا مسرور و شادمان مى كند[ كه] مى گويند: اين ادب جعفر است[ كه پيروان او آموخته اند و عمل مى كنند]... )).(5)

ويژگيهاى والاى شيعيان; دفتر معرفتى از سوى معصومان

حقانيت شيعيان, حساسيت دشمنان آنان, جاذبه حيرتآور مكتب و جامعيت بسيار آموزه هاى شيعيان موجب گرديده بود كه از آغاز تمايز تفكر شيعى, پيشوايان بصير و معصوم ـ عليهم السلام ـ لحظه اى از سامان دهى, پرورش روحى معنوى, حفظ بنيانهاى ارزشى و تقويت جاذبه هاى اجتماعى آنان غافل نشوند و هماره در رشد و شكوفايى شيعيان آموزه ها ارائه دهند.

آشنايى با آينده جامعه اسلامى از سوى رسول اكرم(ص) سبب شده بود كه آن حضرت, خود سخنان آغازين اين نهضت فكرى را بر زبان جارى كند, از اين رو تعريف ((شيعه)) علاوه بر ((پيرو)), به معناى دوستان راستين حضرت على(ع) و پيروان ولايت مدار آن حضرت, نخست از سوى آن حضرت تدوين شد كه:

((يا على! شيعتك هم الفائزون يوم القيامه;(6)

على! شيعه تو همانا رستگار و سعادتمند در روز قيامت خواهند بود.))

و يا در ديگر سخنان خود به نقش پرارزش امام على(ع) و شيعيان او در آينده و تإثير اين فعاليتهاى ناب و گرانبار در روز قيامت و هنگام پاداش در محضر خداوند اشاره مى كرد و مى فرمود:

((يا على! هذا حبيبى جبرئيل يخبرنى عن الله عز و جل انه قد اعطى محبك و شيعتك سبع خصال: الرفق عند الموت و الانس عند الوحشه و النور عند الظلمه و الامن عند الفزع و القسط عند الميزان و الجواز على الصراط و دخول الجنه قبل سائر الناس بثمانين عاما;(7)

اى على! اين حبيب من جبرئيل[ اكنون] از سوى خداوند بزرگ مرا آگاه كرد كه هفت ويژگى به دوستان, محبان و شيعيان تو عطا مى كند:

((آسانى هنگام مرگ, انس وقت وحشت, نور و روشنايى در ظلمت, آسايش هنگام جان كندن, قسط نزد ميزان, عبور بر صراط, ورود به بهشت پيش از ديگران[ به مدت] هشتاد سال.))

اين خط سير فرهنگى موجب گرديد كه بسيارى از جاهلان و غافلان, نسبت به حقانيت شيعه و عظمت امامان آنان, آگاه و هشيار شوند و پايان حيات خويش را آغاز روشنى و هدايت قرار دهند.

تإثيرى اينچنين ثمربخش موجب گرديد كه ديگر پيشوايان شيعه با اقتدا به رسول اكرم(ص), شيرينى شناخت و دلنشينى معرفت ناب شيعى را در ذائقه جانهاى پاكان سرازير سازند و از سوى ديگر افزون بر پايندگى و بالندگى شيعيان, بر غناى ارزشهاى الهى آنان بيفزايند.

امير مومنان على(ع) به عنوان ((امام)) شيعيان به هنگام بررسى صفات آنان مى فرمود:

((به درستى كه خداوند پس از آگاهى بر زمين ما را برگزيد و براى ما, شيعيان را جهت يارى و نصرت ما انتخاب كرد,[ كسانى كه] با شادى و شادمانى ما خرسند مى شوند و با حزن و اندوه ما غمگين, در راه ما جان خود را ايثار و مال خويش را نثار مى كنند, همانا آنان از ما هستند و به سوى ما مىآيند و با ما در بهشت خواهند بود. ))(8)

و در سخنى ديگر امام(ع), شيعيان خويش را با اين ويژگيها معرفى مى كند:

((شيعيان ما عارفان به خدا, عاملان به اوامر الهى, اهل فضايل و صفات نيك, گويندگان سخنان صواب و صحيح, داراى غذايى اندك و لباسهايى متوسط هستند. كسانى كه شيوه آنان تواضع است ... و داراى حلم و بردبارى, تهجد و عبادت در شبها, اشك ديدگان از خوف خدا و عفت باطن هستند.

اينان پاك ترين پيروان من و برادر عزيز و گرامى من هستند. چقدر دوست دارم آنان را ببينم.))(9)

فاطمه زهرا(ع) و ارزشهاى والاى شيعيان اميرمومنان(ع)




  • هر گلى در انتظار چيدنست
    شيعه هر شب مى چكد از چشم ياد
    شيعه بودن چيست؟ بغض منفجر
    زخم شيعى خدعه قطامه هاست
    زخم شيعى در زيارتنامه هاست(10)



  • هر گياهى شيعه روييدنست
    شيعه عاشق مى شود هر بامداد
    شيعه يعنى يك نگاه منتظر
    زخم شيعى در زيارتنامه هاست(10)
    زخم شيعى در زيارتنامه هاست(10)



فاطمه زهرا(ع) كه خود وجودى قدسى و آسمان صفت داشت, پيروى خردمند و شيعه اى دردمند بود كه در كنار آفتاب ولايت علوى همراه و همدل بود. او گرچه از ستودگان الهى بود اما هماره زبان به ستايش امير مومنان و شيعيان پرارزش آن حضرت داشت و در دفاع از ولايت و امامت كوتاهى نمى كرد تا اين راه پر نور به دور از تيرگيها و تاريكى هاى جهالتها و غفلتها, روشنى بخش بى كران انسانها در طول تاريخ باقى و برقرار باشد. روزى آن حضرت باور قلبى خود را نسبت به مقام و موقعيت دنيوى و اخروى شيعيان امير مومنان على(ع) به گونه اى جامع و جميل اين گونه بيان فرمود:

((ان السعيد, كل السعيد, حق السعيد, من احب عليا فى حياته و بعد موته;(11)

همانا سعادت و رستگارى, همه خوبيها و نيكبختى ها, حقيقت رستگارى و خوشبختى در كسى است كه على را در دوران زندگى و پس از شهادت او, دوست داشته باشد.))

و در گفتارى گرانبار و ماندگار, جلوه اى چشم نواز از عظمت و عزت شيعيان امير مومنان على(ع) را از قول رسول خدا(ص) ترسيم كرد:

((پدرم فرمود: هنگامى كه مرا به معراج بردند, وارد بهشت شدم, كاخى از در سفيد ميان خانه ديدم كه درى آراسته با در و ياقوت داشت و بر آن پرده اى آويخته بود. پرده را كنار زدم, ديدم بر روى در نوشته شده است:

((لا اله الا الله محمد رسول الله على ولى القوم;

نيست خدايى جز الله, محمد فرستاده پروردگار است, على سرپرست امت است.))

بر روى پرده نيز اين عبارت به چشم مى خورد:

((بخ بخ من مثل شيعه على؟!;

مبارك باد مبارك باد! چه كسى مثل شيعه على است.))(12)

ابهت شخصيت شيعيان در سراى جاودان در آينه سخن ديگرى از زهراى مرضيه(ع) پديدار مى شود كه فرمود:

((ان ابى نظر الى على و قال هذا و شيعته فى الجنه;(13)

پدرم, نگاهى به على كرد. سپس با اشاره به او فرمود:

اين مرد و پيروان او در بهشت خواهند بود.))

و در موقعى ديگر رو به على(ع) كرد و فرمود:

((يا اباالحسن! اما انك و شيعتك فى الجنه;(14)

اى على! همانا تو و شيعيان و پيروان تو در بهشت الهى خواهيد بود.))

شيعيان, شرايط و شايستگى ها

ارزشها و شايستگى هاى شيعيان اميرمومنان(ع), صحيفه اى آسمانى و پرسعادت است كه هر يك از آنان را به اوج احترام و عظمت پرواز مى دهد و از چگونگى امروز و فرداى خويش باخبر مى سازد تا در كنار سختيها و تلخيهاى پايمردى و استقامت در راه عشق و شيدايى نسبت به ولايت, انديشه هايى روشن و قلبهايى روشنگر در باره ابعاد عزت و عظمت فرجام خويش به دست آورند و هرگز احساس يإس و خستگى نكنند.

از اين رو رسول اكرم(ص) خود اين مشعل فروزان از فرزانگى شيعيان را برافروخت و با سخنان گرانبار خود راهى پر نويد و پر اميد گشود و فرمود:

((على! تو و شيعيانت بر حوض[ كوثر] قرار مى گيريد, و تو دوستان و محبانت را سيراب مى كنى و دشمنانت را از آن منع مى نمايى.

تو و شيعيانت روز درد و رنج و هنگام فزع اكبر در سايه عرش الهى آرامش و آسايش خواهيد داشت.(15)

شيعيان تو در قيامت با چهره اى برافروخته, سپيد و نورانى فراخوانده مى شوند. (16)

تو و شيعيان تو در امنيت كامل در روز قيامت خواهيد بود, اميدوار[ به رحمت الهى به گونه اى كه], طلب شفاعت مى كنيد و مورد پذيرش پروردگار قرار مى گيرد.(17)

يا على! تو در بهشت خواهى بود و شيعيان و دوستداران شيعيان تو نيز در سراى رحمت الهى خواهند بود.(18)

برترين افراد و مردم, تو و شيعيان تو هستند در حالى كه راضى و مرضى از پروردگار خويش اند.(19)

على! بشارت بده به شيعيانت ... شيعيان تو برگزيدگان اندذ و اگر تو و آنان نبوديد براى خدا دينى باقى نمى ماند.(20)

شيعيان تو[ در قيامت] بر منبرهايى از نور حضور دارند, چهره هايشان در اطراف من پر نور و سپيد است, فرداى قيامت آنان همسايگان من خواهند بود.(21)

اى على! شيعيان تو حزب الله هستند و حزب الله همانا غالب و پيروزند.))(22)

نكته ارزشمند و قابل توجه براى هر يك از شيعيان آن است كه در كنار ((پاداشهاى شايسته)), ((مسووليتها برجسته اى)) نيز براى شيعيان وجود دارد كه از سوى پيشوايان معصوم(ع) در زمانهاى مختلف بيان شده است تا ((گفتار)), ((رفتار)) و ((پندار)) هر يك از شيفتگان ولايت, همسو با امام خود شود و همگان از چنين الگوهايى درس ((چگونه زيستن؟)) بياموزند.

اين نگرش جامع سبب گرديده است كه در بسيارى از سخنان معصومان(ع) با عبارت ((شيعه على)); ((شيعه على بن ابى طالب بايد ...)) صفاتى قدسى ترسيم شود تا هر روز در پى كمال و تكامل باشند و در فرصتهاى مختلف ((سنخيت و همرنگى تمام عيارى)) با امام خويش به دست آورند. آموزه هايى همچون: ((شيعه على كسى است كه در لذات مادى زندگى داراى پاكدامنى و پرهيزگارى باشد, از تلاش و كوشش روزافزونى بهره برد, اخلاص در اعمال خويش به دست آورد, خوف از فرجام اعمال خود داشته باشد.(23)

امتحان كنيد شيعيان ما را هنگام نماز كه چگونه بر اوقات صلوه دقت و محافظت دارند و بسنجيد آنان را نسبت به اسرار ما كه آيا آنها را از دشمنان حفظ مى كنند و بيازماييد شيعيان را در باره اموالشان, كه آيا اهل بذل و بخشش به برادرانشان هستند يا نه؟(24)

شيعيان ما كسانى هستند كه[ به راستى] پيروى كنند از ما و در اعمال ما تابع و پيرو ما باشند.(25)

شيعيان ما كسانى اند كه اهل تقواى الهى و اطاعت از او باشند و هماره متواضع و خاشع بوده, اداى امانت نمايند و ذكر خداوند را بسيار بر زبان و دل جارى سازند. (26)

نيست از شيعيان ما كسى كه معراج, سوال در قبر, آفرينش بهشت و جهنم و شفاعت را انكار كند.))(27)

فاطمه زهرا(ع); مسووليتهاى بسيار و برجسته شيعيان

يكى از شيعيان امير مومنان على(ع) در شهر مدينه, همسر خود را خدمت دخت رسول خدا(ص) فرستاد و با طرح اين پرسش كه: آيا من از شيعيان شما هستم؟ از چگونگى پيروى خود و سنجش عيار آن از نظر زهراى مرضيه(ع) جويا شد.

حضرت(ع) در جمله اى كوتاه, معيارى روشنگر براى آن فرد و ديگر افرادى كه در پى درك اين حقايق هستند بيان كرد و فرمود:

((ان كنت تعمل بما امرناك و تنتهى عما زجرناك عنه فانت من شيعتنا و الا فلا;(28)

اگر به آنچه به شما امر مى كنيم عمل مى كنى و از آنچه شما را برحذر مى داريم, دورى مى نمايى, از شيعيان ما هستى و الا نه!))

او پس از پاسخگويى حضرت زهرا(ع), مضطرب و نگران نسبت به آينده خود گرديد و با توجه به ضعفها, عصيانها و سستى هاى عبادى خويش در مراحل مختلف زندگى, دچار نوعى نوميدى و يإس گرديد و گفت:

((اى واى بر من كه براى هميشه در آتش دوزخ الهى قرار خواهم داشت!))

همسر او درد و اندوه وى را خدمت فاطمه(ع) مطرح كرد و از آن بانو چاره جويى نمود. آن حضرت(ع) فرمود:

((از قول من به همسرت بگو چنين نيست كه او قضاوت كرده است. شيعيان ما از بهترين افراد اهل بهشتند و همه دوستان ما و دوستان دوستان و دشمنان دشمنان ما همه در بهشت خواهند بود.

آرى! كسى كه با قلب و زبان تسليم ما اهل بيت شود اما از اوامر ما سرپيچى كند و نواهى ما را احترام نگذارد, از شيعيان واقعى ما نخواهد بود. گرچه اين گروه نيز پس از پاك شدن از گناهان و تحمل مشكلات روز قيامت و قرار گرفتن در طبقات بالاى جهنم و چشيدن عذاب در زمانى اندك, اهل بهشت خواهند بود و ما به خاطر دوستى آنان با ما, نجاتشان مى دهيم و آنها را نزد خود انتقال خواهيم داد.))(29)

اين نگرش مهربانانه فاطمه زهرا(ع) موجب گرديد كه در آخرين روزهاى زندگانى ـ پس از غسل و عوض كردن لباسهاى خود ـ رو به قبله نشيند, دستها را به سوى آسمان بلند كند و اينچنين بفرمايد:

((الهى و سيدى اسإلك بالذين اصطفيتهم و ببكإ ولدى فى مفارقتى ان تغفر لعصاه شيعتى و شيعه ذريتى;(30)

پروردگارا! سرورا! به حق پيامبرانى كه آنها را برگزيدى و به گريه هاى فرزندانم در فراق من, از تو مى خواهم كه شيعيان من و شيعيان فرزندان مرا ببخشايى!))

آن بانوى لبريز از عشق و عرفان و اطاعت و عبادت به خوبى از سخن پدر عزيز خويش در باره درجات ولايت شيعيان امير مومنان(ع) آگاهى داشت كه روزى خطاب به على(ع) فرمود:

((اى على! تو در بين امت من, همانند ((قل هو الله)) در قرآن مى مانى! اگر كسى تو را دوست داشته باشد و با زبان اقرار كند, يك سوم ايمان را داراست و هرگاه زبان و قلب او آغشته به عشق تو باشد, دوسوم ايمان را داراست و چون با زبان و قلب دوست داشته باشد, با قلم, قدم و عمل تو را يارى كند, تمامى ايمان را دارا خواهد بود, چنان كه خواندن يك بار ((قل هو الله احد)) برابر با قرائت ثلث قرآن است و دو بار, دوسوم قرآن و سه بار, تمامى قرآن!!))(31)

فاطمه(ع) با مشاهده رفتارى كه با على(ع) شد سخنى سراسر سوز و معرفت از اعماق وجود بر زبان جارى كرد تا شيعه بودن خود را در جلوه هاى گفتار, پندار و رفتار ترسيم سازد:

((روحى لروحك الفدإ و نفسى لنفسك الوقإ يا اباالحسن! ان كنت فى خير كنت معك و ان كنت فى شر كنت معك;(32)

جانم فداى تو باد و جان و روح من سپر بلاهاى جان تو, اى اباالحسن. همواره با تو خواهم بود; اگر در خير و نيكى به سر مى برى با تو خواهم زيست و يا اگر در سختى و بلاها گرفتار شدى باز هم با تو خواهم بود.))




  • مهر حيدر در دل و جان من است
    مهر حيدر كارصد موسى كند
    مهر حيدر ريسمانى محكم است
    مهر حيدر گوهرى بس قيمتى است
    در ((اتممت عليكم نعمتى)) است.(33)



  • مهر حيدر دين و ايمان من است
    مهر حيدر مرده را احيا كند
    مهر حيدر دستگير عالم است
    در ((اتممت عليكم نعمتى)) است.(33)
    در ((اتممت عليكم نعمتى)) است.(33)




1ـ كفشهاى مكاشفه, ص315 ـ 317 (با گزينش).

2ـ نك: استاد شهيد مطهرى, يادنامه علامه امينى, از انتشارات موسسه رسالت قم, ص236 ـ 237.

3ـ بحارالانوار, ج32, ص;561 شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد, ج8, باب 199, ص23.

4ـ اصول كافى, ج2, ص636.

5ـ شيعه, علامه طباطبايى, مقدمه, ص1 ـ 5.

6ـ ر.ك: بحارالانوار, ج68, ص7 و ص135.

7ـ بحارالانوار, ج68, ص9.

8ـ غرر الحكم و درر الكلم.

9ـ بحارالانوار, ج78, ص29 و ج68, ص177.

10ـ احمد عزيزى, كفشهاى مكاشفه, ص315 ـ 317.

11ـ بحارالانوار, ج38, ص;108 مقتل الحسين(ع), ص;46 ذخاير العقبى, ص;92 رياض النضره, ج2, ص214.

12ـ بحارالانوار, ج68, ص77.

13ـ ينابيع الموده.

14ـ المناقب, خوارزمى, ص;67 غايه المرام, ص;582 ينابيع الموده, ص;257 تاريخ بغداد, ج12, ص289.

15ـ بحارالانوار, ج7, ص179.

16ـ همان, ص182.

17ـ همان, ص241.

18ـ همان, ج25, ص264.

19ـ همان, ج35, ص345.

20ـ همان, ج36, ص;347 ر. ك: بحارالانوار, ج39, ص307.

21ـ همان, ج37, ص272 و ج38, ص248 و ج39, ص18.

22ـ همان, ج68, ص41.

23ـ امام صادق(ع), بحارالانوار, ج68, ص187.

24ـ امام صادق(ع), همان, ج74, ص391.

25ـ امام عسكرى(ع), تنبيه الخواطر, ص347.

26ـ امام باقر(ع), تحف العقول, ص215.

27ـ امام صادق(ع), بحارالانوار, ج69, ص9.

28ـ تفسير ـ منسوب به ـ امام حسن عسكرى(ع), ص308 و ;248 لئالى الاخبار, ج5, ص156, بحارالانوار, ج65, ص155.

29ـ همان. گويند شخصى به نام حاجب شعرى اينچنين سرود:

حاجب اگر محاسبه حشر با على است

من ضامنم هر چه كه خواهى گناه كن

على(ع) به خواب او آمد و فرمود شعر خود را اصلاح كن و بگو:

حاجب اگر محاسبه حشر با على است

شرم از رخ على كن و كمتر گناه كن

(داستانها و پندها, ج3, ص115).

30ـ كوكب الدرى, ج1, ص;254 ذخائر العقبى, ص53.

31ـ ر.ك: امالى شيخ مفيد, ص;402 امالى شيخ صدوق, ص;471 بحارالانوار, ج48, ص18.

32ـ كوكب الدرى, ج1, ص196.

33ـ غلامرضا سازگار.

ماهنامه پيام زن ـ شماره 127ـ مهر 1381

/ 1