تغييرات قاطع است در اين صورت بايد گفت وى جداہ با صحنه سياسى اخير
بدون تماس بوده است.
بازگشت وى به حالت پاس و دودلى اوايل دهه 1950، باعث اين شك مى شود كه
وى قادر به نجات باقى مانده وحدت ملى باشد مگر اينكه عده اى ديگر از طرفش
دخالت كنند.
به اعتقاد ما شاه فقط دو راه براى انتخاب دارد:
وى مى تواند به عنوان يك شاه سلطنتى مطابق قانون اساسى با محدوديتهايى
شديد در قدرت باقى بماند. اين بدان معناست كه به تركيبى از سياستمداران
ليبرال با پشتيبانى رهبران مذهبى ميانه رو اجازه داده شود كه در كشور حكومت
كنند.
يا مى تواند كناره گيرى كند و احتمالاہ موجب قبضه قدرت به دست نظاميان بشود.
مهم نيست كه وى چه بكند، به هر حال از قدرت شاه كاسته خواهد شد. اگر هم
هيچ كارى براى هدايت سير حوادث انجام ندهد، احتمال دارد كه اخراج شود.
بدون توجه به چگونگى شكل گرفتن عمل انتقالى، مطمئناہ سركوبهاى كوتاه
مدت براى پايان بخشيدن به ناآراميها ضرورى است. اين عمل، در هر حال،
جواب مشكل اساسى نيست، زيرا اين سركوبها حتماہ به خشونتهاى وسيعترى
تبديل خواهد شد، و اين عمل كل قدرت را به خطر مى اندازد و ميدان را براى
راديكالها در صحنه سياسى ايران خالى خواهد گذاشت.
براى باقى ماندن بر تخت سلطنتش، بدون توسط جستن به حكومت نظامى، شاه
بايد با رهبرى مخالفين محافظه كار خود، به تفاهمى برسد و او بايد اين كار را هر
چه زودتر انجام بده. براى آنكه تقرب خود به آنها را قابل قبول بسازد، اين تفاهم
بايد انتخابات آزاد را به دنبال داشته باشد كه خيلى زودتر از تاريخ تعيين شده براى
ژوئن 1979 برگزار گردد.
تاكنون شاه هيچ علاقه اى نشان نداده كه اين اقدامات افراطى مورد قبول وى
باشد.
گزارشات سرويس اطلاعاتى، حكايت از اين دارد كه مخالفان سياسى و رهبران
مذهبى محافظه كار سعى دارند به موافقتى بين خود در زمينه تشكيل حكومت با
قدرتهاى بسيار افزونتر برسند، اما با باقى ماندن شاه به عنوان يك سلطنت مطابق با
قانون اساسى.
آنچه از تاعثير اين مرهم مى كاهد افكار آيت الله خمينى تبعيدى در پاريس است.
رهبر كهنسال مذهبى كارآزموده اى كه دهها سال مبارزه بر عليه سلطنت داشته،
مصمم است كه شاه بايد برود " خمينى در حدود 15 سال در ايران نبوده است و
چندان اطلاعى از تغيير و تحولات انجام شده ندارد. " وى خواستار يك دولت
ضعيف مى باشد كه به سلسله مراتب مذهبى محدود شود. او كه فكر مى كند شاه
بر روى ريسمان پايين تر از خود و سياستمداران محافظه كار را مبنى بر تصميماتى
براى جلوگيرى از تجزيه سياسى ايران ناديده بگيرد. نفوذ مرموز خمينى بر روى
تظاهركنندگان اخير ايران، باعث شده كه ديگران در انتخاب حركتى كه مى دانند
او با آن حركت مخالفت خواهد كرد. بسيار اكراه داشته باشند. " براى مثال آيت الله
شريعتمدارى كه يكى از رهبران مذهبى در ايران به شمار مى رود، در تاريخ 1 نوامبر
تهديد كرد كه اگر شاه به صورت صلح جويانه به خواستهاى رهبران مذهبى تن در
ندهد يك جنبش مسلحانه را تشكيل مى دهد. "
در اين شرايط، شاه بايد به محافظه كاران پيشنهادى بدهد كه آنها نتوانند رد كنند تا
بدين ترتيب خمينى تنها گذاشته شود. شاه ممكن است از اين پيشنهاد
روبگرداند، اما فقط به از دست دادن قدرتش خواهد انجاميد.
اگر شاه هر چه زودتر حركت مهمى تا قبل از شروع ماه محرم در
تاريخ 2 دسامبر انجام ندهد، مطئناہ يك سرى خشونتهاى جدى به دنبال خواهد
آمد. 10- محرم " 1 دسامبر " روز بخصوص باشكوهى براى مسلمانان ايرانى
است، و شريعتمدارى و يكى از نخست وزيران پيشين اظهار داشتند كه كار شاه تا
آن وقت تمام وقت خواهد بود. " دولت، ظاهراہ در مقابل اين تز عكس العمل
نشان داده و اعلام كرده است، همه زندانيهاى سياسى در تاريخ 10 دسامبر آزاد
مى شوند و نكته آنكه اين روز مصادف با سى امين سالگرد اعلام حقق بشر در
تهران است. "
مگر اينكه شاه هر چه زودتر در اين مورد اقدام كند، شانس مداخله نظامى بسيار
قوى است، نظم اعمال شده بوسيله ارتش، به طور قطع بيشتر از 6 ماه طول نخواه
كشيد، اقتصاد هم اكنون خسارت ديده است و مردم عادى ايرانى آموخته اند كه
حتى بدون اسلحه هم مى توان در قدرت عظيم سياسى نقش داشت. هيچ راهى
موجود نيست كه ارتش با زور بتواند ميليونها ايرانى تازه آگاه شده را با رضايت
خودشان براى سرافرازى رژيم پهلوى كه به سختى لكه دار شده به سر كار
بازگرداند.
تهيه شده توسط: AOS/ANR/RNI گريفين
4 شماره سند
سفارت آمريكا در تهران از:
وزارت امور خارجه واشنگتن فورى به:
2 نوامبر 11 1978 آبان 7531 تاريخ:
آينده نگرى: راه حل نظامى
سند شماره " 4 "تاريخ: 2 نوامبر 11 1978 آبان 7531
شماره: 60701
طبقه بندى: سرى
از: سفارت آمريكا در تهران
به: وزارت امور خارجه واشنگتن فورى
موضوع: آينده نگرى: راه حل نظامى
تلگراف مرجع: تهران 79201
خلاصه: راه حل نظامى "عملى" است، اما با بهاى سنگين در بلندمدت براى
منافع آمريكا و همچنين ايران.
1- اين روزها در تهران صحبت در مورد اين كه تنها راه موئثر براى متوقف كردن
ناآراميها در خيابانها و خشونت در كشور، به قدرت رسيدن نظاميان است، امرى
پيش پا افتاده شده است.
اختلاف اصلى بين گروه خمينى و شاه، به نقطه اى رسيده كه راه بازگشتى نيست
و به يك آزمايش قدرت منتهى مى شود. با گروهى كه معتقدند اين زورآزمايى
هنوز هم مى تواند به تاعخير بيفتد و دفع شود و آن بوسيله معرفى يك راه حل
سياسى در محدوده چهارچوب قانون اساسى است. تقريباہ همه قبول دارند كه
اشغال نظامى به دستور شاه، در صورت ادامه ناآراميها، انجام مى شوند و ميزان
صدمه درازمدتى كه در اثر آن وارد مى شود، مدت تقريبى آن و نيروهايى كه زير
سايه چنين رژيم نظامى به وجود خواهد آمد چيست؟
2- اغلب مردم معتقدند كه نظاميان براى چنان اشغال قدرتى
فشار وارد مى آورند. افسران عاليرتبه ارتش براى ما با بيانى صريح بى صبرى خود
را با دولت حاضر، ابراز نمودند. ربيعى، ژنرال نيروى هوايى از همه ركتر و
بى پرده تر بود كه بى صبرانه منتظر برقرارى نظم است. دريادار حبيب اللهى، ژنرال
اويسى و سايرين در حالى كه مانند ربيعى حاد نيستند، معتقدند كه توقعى بايد در
ناآراميهاى وسيع مردم ايجاد شود. ارتشبد ازهارى كه احتمالاہ فكورترين و
هشيارترين عضو در كادر نظامى است، به نظر مردد مى رسد. او اخيراہ به ژنرال
گست، رئيس هيئت مستشارى نظامى گفت كه شايد شاه خيلى زود در ليبرال
منشى زياده روى كرده است. اين افسران وفادارى خود را به شاه اعلام مى كنند
فرمان مبارك انجام نخواهد شد. آنها همچنين مى دانند كه بدون تاعييد شاه، يك
دولت نظامى هرگونه مشروعيت را از دست خواهد داد. آنها به هر حال عميقاہ از
نوسانات و ضعف اخير شاه نگرانند و در موقع خود ممكن است او را مجبور كنند
كه "يا به ما بپيوند يا برو"3- از عقيده به دست گرفتن قدرت توسط نظاميان، بسيارى از رابطهاى سفارت در
درون سازمانهاى بازرگانى و دولتى و نيز برخى از تكنوكراتها، حمايت مى كنند.
آنها اغلب اين فكر را معتدلتر: "به عنوان نياز به رهبرى قاطع" بيان مى كنند و از ميان
دو شر آن را خفيفتر مى دانند كه اگر ناآراميها ادامه يابد و راه حل سياسى
بى فايده باشد، به كار مى آيد. بسيارى از آنها چنين معتقد شده اند كه حيات ملى ايران
و آينده غيركمونيستى كشور حداقل چيزهايى هستند كه در معرض خطر قرار
دارند. تعداد زيادى از اين افراد شامل ميانه روهايى مى شوند كه بسيار مايلند كه
يك راه حل سياسى پيدا شود نه اشغال نظامى. حتى هواداران تندتر اشغال
نظامى، اعتراف مى كنند كه اين امر " اشغال نظامى " ضربه هاى عميقى در
درازمدت به پيوستگى ملى وارد مى كند.