درآمدی بر طبقه بندی های اندیشه سیاسی اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

درآمدی بر طبقه بندی های اندیشه سیاسی اسلامی - نسخه متنی

نجف لک زایی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

3ـ1.

على اصغر حلبى معتقد است كه آثار سياسى اسلامى ايرانى در سه گروه قابل طبقه بندى است:

الف. سياست دينى اسلامى:

اين آثار بر پايه آيات قرآن، احاديث پيامبر اكرم(ص) و ائمه(ع)، استنباطات فقيهان، مجتهدان و عالمان دين فراهم آمده است.

ب. سياست فلسفى اسلامى:

اين آثار بر پايه تعاليم و آراى فيلسوفان يونان و روم و دانشوران و سياستمداران ايرانى پيش از اسلام بنيانگذارى شده است.

ج. سياست مرآتى يا سلوكى:

اين آثار بر پايه تجارب سياسى وزيران و رجال سياست به نگارش در آمده است و تا حدود بسيار زيادى سياست نظرى و عملى را با هم دارد و نكته سنجى هاى ديوانيان با آيات قرآن و احاديث نبوى و اخبار معصومين(ع) در آنها تلفيق گشته است. وجه نامگذارى آن به «مرآتى» يا «سلوكى» براى اين است كه تصريحاً يا تلويحاً از حاكمان خواسته شده است كه در آن كتاب چون آيينه اى بنگرند و رفتار و گفتار و كردار مندرج در آنها را به كار برند و در سلوك سياسى خود آنها را راهنما قرار دهند. رسالة الصحابه عبدالله بن مقفع، آثار جاحظ بصرى، سياست نامه خواجه نظام الملك طوسى، تاريخ بيهقى، قابوسنامه عنصر المعالى، نصيحة الملوك غزالى، كليله و دمنه نصرالله منشى و سلوك الملوك فضل الله روزبهان خنجى، از اين دسته به حساب مى آيند.[3]
همين نويسنده در تقسيم ديگرى طبقه بندى پنج گانه اى را ارائه كرده است، بدون اين كه هيچ توضيحى در باره آن بدهد. طبق اين تقسيم سياست اسلامى از سوى گروههاى زير مورد بررسى قرار گرفته است:

1. فقيهان (به ويژه فقيهان شافعى)؛
2. سياست نامه نويسان (مرآتى ها و سلوكى ها) و مورخان؛
3. شاعران و سخنوران؛
4. فيلسوفان؛
5. متكلمان؛[4]

4ـ1.

ابوالفضل عزتى مكاتب سياسى اسلامى را در گروههاى زير طبقه بندى كرده است:

الف. مكاتب سياسى اسلام بر اساس مذاهب اسلامى: مكاتب سياسى اهل سنت و شيعه، اسماعيليه و غيره.

ب. مكاتب سياسى اسلام بر اساس مذاهب اعتقادى و كلامى: مكاتب سياسى اشعرى، معتزله، خوارج، شيعه و سنى.

ج. مكاتب سياسى اسلام بر اساس مكاتب حقوقى و فقهى: مكاتب حقوق سياسى اهل سنت، شيعه.

د. مكاتب سياسى اسلام بر اساس مكاتب فلسفى و فكرى: مكتب فارابى، ابن سينا، ابن رشد و غيره.

ه…. مكاتب سياسى اسلام بر اساس تجزيه و تحليل تاريخ اسلام: مكتب ابن خلدون و مكاتب ديگر.[5]

5ـ1.

برخى در طبقه بندى انديشه سياسى از طبقه بندى سه گانه «شريعت نامه ها» «فلسفه نامه ها» و «اندرزنامه نويسى» استفاده كرده اند.

به نظر فرهنگ رجايى نكته مهم در «اندرزنامه نويسى» اين است كه اختصاص به گروه خاصى از متفكران ندارد. در حالى كه شريعت نامه ها و فلسفه نامه ها اختصاصاً، به ترتيب، توسط فقها و فلاسفه تحرير شده اند، اندرزنامه ها گاه توسط فقيه، مثل نصيحة الملوك، گاه توسط دولتمرد، مثل سياستنامه و گاه توسط ارباب فلسفه، مثل اخلاق جلالى، تحرير و ارائه گرديده اند.

اندرزنامه ها، كه معمولاً به درخواست كسى به رشته تحرير درآمده اند، ادعا نمودند كه حقيقت رفتار درست و مناسب در عرصه عمومى و بالاخص سياست را كشف كرده اند و هر كس به بصيرت آنها گوش فرا دارد از مشكلات به دور و پيروزى با او قرين است. بنابراين «هدف اندرزنامه ها ارائه چگونگى رفتار مناسب در «به چنگ آوردن» و «نگاه داشتن» قدرت است.»
به نظر رجايى در طول تاريخ طولانى تحولات سياسى نحوه نگرش به «سياست» از سه رهيافت متأثر بوده است:

الف. رهيافت آرمان؛
ب. رهيافت قانون؛
ج. رهيافت قدرت؛
منظور از رهيافت آرمان نحوه نگرشى است كه، در آن، ذهن مشغول جامعه كمال مطلوب است و در پى آن است كه مختصات و ويژگيهاى آن جامعه را به تصوير بكشد منبع و عوامل مهم تحليل در چنين رهيافتى اسطوره، طريقت، فلسفه و يا انقلاب مى باشد. از نظر اين رهيافت جهان موجود نه فقط جهان مطلوبى نيست، بلكه جهانى است كه بايد از آن فرار نمود و به جاى آن بايد جامعه آرمانى را تصوير كرد كه حتى اگر عملى نباشد حداقل نمونه و الگويى ارائه مى كند.

دانشورانى كه از رهيافت قانون به سياست نظر مى كنند پيش فرضشان اين است كه سياست بايد در چارچوب قواعد و مقرراتى كه در جامعه مورد نظر آنها «مذهب مختار» است اعمال و اجرا شود. به همين دليل سياست يعنى تعريف، تفسير و تحليل قواعد و مقررات قانونى اى كه قرار است جامعه بر اساس آن شكل گيرد، گاه اين قانون منشأ اسطوره دارد، گاه منشأ سنت دارد و گاه ميثاقهاى موضوعى و يا قرارداد. اين رهيافت نيز تا حدودى به دنبال ارائه طرح و تحقق وضع مطلوب است. مثال جالب اين نوع رهيافت در كتاب سلوك الملوك فضل الله روزبهان خنجى مشهود است.

در رهيافت قدرت، منبع و عوامل تحليل سياسى نيروهاى سياسى موجودند و آنچه مهم است نه چون و چرايى در باره جوهر، گذشته و يا آينده نظام سياسى، بلكه چگونگى كاركرد نظام سياسى و تأثير عوامل موجود در توليد و توزيع قدرت سياسى مورد بحث است. به زبان علم امروز به سازگار آمريت توجه دارد و اينكه بهترين روش حفظ و نگاه داشت قدرت كدام است. اندرزنامه نويسى اكثراً با همين رهيافت مطالب خود را ارائه داده است. [در حالى كه رهيافت آرمانى مربوط به فلسفه نامه ها و رهيافت قانونى حاكم بر شريعت نامه ها است.]
از نظر روش بيان، بايد گفت اندرزنامه ها بيانى هنرى دارند، چنانكه از نظر نحوه صورت بندى مطالب، از روش حكمت و حكايت استفاده مى كنند. كليله و دمنه نمونه الگويى براى اندرزنامه نويسى در كل تاريخ ايران است.[6]
فرهنگ رجائى در گفتار دوم از كتاب «معركه جهان بينى ها» ادبيات و بويژه شعر را نيز يكى از بسترها و مجارى بروز انديشه سياسى در نزد ايرانيان دانسته است. و به دنبال همين فرضيه، به تحليل انديشه سياسى نظامى و سعدى دست زده است.[7]

/ 10