بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
رجائى در مقاله ديگرى با عنوان «درآمدى بر افكار سياسى و اجتماعى سده چهاردهم» يك طبقه بندى پنج گانه ارائه كرده است. به نظر وى بررسى كلى تاريخ انديشه سياسى در عالم اسلام نشان مى دهد كه انديشه سياسى در اين حوزه فكرى، تا از همپاشى سيطره فرهنگ اسلامى، به طور كلى در قالب پنج شيوه برخورد بروز كرد كه به ترتيب اهميت و درجه الهام گرفتن از مبادى اسلامى عبارتند از:1. شيوه فقاهتى يا انديشه فقها كه در واقع، هم از ديگر رهيافتها اسلامى تر و هم تأثيرش بيشتر بوده است؛ 2. شيوه ادبا يا انديشه اندرزنامه نويسان كه بيش از متفكران شيوه هاى ديگر با مسايل سياسى روز درگير بوده اند. به همين دليل بعد از فقها، بيشترين تأثير را در تاريخ سياسى اسلام داشته اند.3. شيوه تاريخى متعلق به متفكرانى است كه به مورّخ معروف اند. قبل از آنكه «فلسفه تاريخ» و فيلسوف تاريخ، باب شود، آنان در روش كار خود از وقايع نگارى صرف فراتر رفته با آگاهى و ديد عميق به تاريخ نگارى در امور سياسى نيز پرداخته اند و به اين ترتيب منشأ آثار سياسى مهمى شده اند. متفكرانى چون طبرى (متوفى 310)، مسعودى (متوفى 345)، جوينى (متوفى 681)، رشيدالدين فضل الله (718) و ابن خلدون (متوفى 808) از اين دسته اند.4. شيوه عرفانى كه متعلق به عرفاى اسلامى است. حلاج (متوفاى 309)، شهاب الدين سهروردى (متوفاى 587)، ابن عربى (متوفاى 638) و نجم الدين رازى (متوفاى 654) در زمره اين نحله هستند.5. شيوه فلسفى[8] به نظر رجائى گسستگى فكرى كه پس از آمدن غرب دچار آن شديم موجب گرديده است تا اين تقسيم بندى بى اعتبار شود. به نظر وى امروز با دو گروه عمده از متفكران مواجه هستيم:1. «دسته اى كه هنوز در حال و هواى تفكر و جهان بينى قديمى تنفس مى كنند و از آن سنت الهام و فكر مى گيرند»؛ 2. «گروهى كه به جهت تجربه تحصيلى در واقع از غرب و سنت فكر و انديشه غربى الهام مى گيرند و از آن ديد جهان و مناسبات را بررسى مى كنند.» به نظر وى، اين تقسيم بندى نيز از آنجايى كه «غرب» را محور تقسيم قرار داده است براى تبيين تحولات انديشه سياسى در ايران گويا نيست. بر همين اساس ايشان با محور قرار دادن معضلات و مشكلات جامعه ايران چهار نوع انديشه سياسى را در دوره معاصر مورد شناسايى قرار داده است:1. انديشه هاى سياسى «دولتمدار»؛ 2. انديشه سياسى «دين مدار»؛ 3. انديشه سياسى «غرب مدار»؛ 4. انديشه سياسى «تمدن مدار».[9]
6ـ1.برخى ديگر قائلند كه روند تفكر سياسى در ميان مسلمانان همچون تمدن اسلامى، از ابتدا تاكنون دو سير كلى را طى نموده است: يكى سير حيات تمدن و تفكر سياسى اسلام و ديگرى سير تجديد حيات تمدن و تفكر سياسى. هر يك از اين دو خود مركّب از چند مرحله اصلى و نيز هر مرحله از دوره هايى تشكيل شده است.سير حيات تفكر سياسى اسلام شامل مراحل زير است:1. شكل گيرى: از طلوع اسلام تا حدود پايان قرن سوم؛ 2. شكوفايى: از قرن 4 ـ 3 تا قرن 8 ـ 7 هجرى؛ 3. مابعد شكوفايى و به قول ابن خلدون دوره «تراجع».سير تجديد حيات تفكر سياسى اسلام شامل مراحل زير است:1. بازخيزى، بازنگرى و بازگشت؛ 2. انقلاب مشروطيت؛ 3. انقلاب اسلامى.همان گونه كه ملاحظه مى شود، در بخش تجديد حيات، تقسيم بندى به سمت حوادث اتفاق افتاده در ايران گرايش پيدا كرده است. در نگاهى ديگر اهم نگرشها، گرايشات، جريانات، مكاتب و نظريات سياسى كه در عرصه تاريخ انديشه سياسى اسلامى به منصه ظهور و بروز رسيده اند از اين قراراند:1. نگرش، گرايش و مذاهب فقهى سياسى؛ 2. نگرش، گرايش و مكاتب فلسفى سياسى؛ 3. نگرش، گرايش و نظريات علمى سياسى؛ 4. نگرش، گرايش و نحله هاى فنّى سياسى.از زاويه اى ديگر دانش سياسى مسلمين را مى توانيم از دو حيث مورد تقسيم قرار دهيم:الف. تقسيمات طولى؛ ب. تقسيمات عرضى.از نظر طولى عبارت خواهد بود از فلسفه سياسى، علم سياسى، فقه سياسى، فن سياسى، تاريخ سياسى و ...از نظر عرضى بنيادى ترين تقسيم عبارت است از:1. مهندسى سياسى؛ 2. مديريت و رهبرى سياسى؛ 3. طب سياسى (آسيب شناسى سياسى، درمان شناسى سياسى و ...).[10] روشن است كه تقسيمات مذكور، از زواياى مختلف و مكمل هم محسوب مى شوند.7ـ1.جهاد تقى صادق، از اساتيد علوم سياسى دانشگاه بغداد است. نامبرده با گرايش عربى به ميراث اسلامى، محتواى انديشه سياسى مسلمين را به دو دوره قديم و جديد تقسيم و هر كدام را در چهار گروه طبقه بندى كرده است:الف. مشرب هاى كلاسيك 1. گرايش فلسفى در سياست (الاتجاه السياسى ـ الفلسفى)؛ همانند فارابى و ابن سينا.2. مشرب سياسى ـ فقهى؛ همانند ماوردى و ابن تيميه.3. مشرب سياسى ـ كلامى؛ همانند قاضى عبدالجبار معتزلى و شريف مرتضى.4. گرايش سياسى ـ اجتماعى، همانند ابن خلدون و ابن ارزق.