4. طبقه بندى پيشنهادى
به نظر مى رسد در بيشتر طبقه بنديهاى مذكور از اين نكته غفلت شده است كه سياست پديده اى چند لايه و داراى ابعاد و زواياى مختلف است و از ديدگاههاى مختلف قابل مطالعه، پژوهش و بررسى است. اگر سياست داراى سطوح مختلف و متنوعى است و در زواياى مختلف زندگى انسان جريان دارد، پس به عنوان يك موضوع ممكن است از زواياى مختلف هم به آن نگاه شده باشد. از سوى ديگر اغلب پژوهشگران مذكور متأثر از مباحث روش شناختى امروز به ميراث گذشته نگاه كرده اند. اينان تلاش زيادى كرده اند تا يك طبقه بندى روشنى از متون گذشته ارائه كنند، در صورتى كه گذشتگان بر تفكيك موضوعى پديده ها از يكديگر اصرار داشته اند و در تفكيك حوزه دين و فلسفه و علم تجربى و عرفان و ... از يكديگر حساسيت دانشمندان امروز را نداشته اند. بر همين اساس مشاهده مى شود كه هرگاه از پديده اى مثل سياست، مى خواهند سخن بگويند، هم به برداشتهايشان از دين استناد مى كنند، هم به سخن فلاسفه يونان و عالم اسلام، هم به تاريخ ايران باستان، هم به مباحث اخلاقى و عرفانى و ...به عنوان مثال، كتاب روضة الانوار عباسى چنين است.[22] البته مورد انكار نيست كه برخى از آثار سياسى را شايد بتوان با لحاظ روشى هم مربوط به يك حوزه مستقل دانست؛ مثل بسيارى از آثار سياسى فارابى، اما روضة الانوار و بسيارى از آثار سياسى چنين نيست. روضة الانوار سبزوارى معجونى است از پند و اندرز، آيات قرآن، احاديث پيامبر و ائمه(ع)، گفته هاى فيلسوفان و طبيبان و دبيران و مشاهير، حكايات كوتاه و بلند، تفسير و اوضاع زمان مؤلف. اما همه اين مطالب حول يك محور دور مى زند و آن چيزى نيست جز سياست و آيين مملكت دارى و تلاش براى اصلاح تشكيلات حكومتى و بويژه اصلاح رفتار شخصى شاه.هدف نويسنده اين است كه يك طبقه بندى معطوف به هدف و غايت را، در باره متون سياسى اسلامى، ارائه كند. طبق اين طبقه بندى آثار سياسى اسلامى، به هر مذهبى و فرقه اى كه تعلق داشته باشند، در يكى از طبقات زير قرار مى گيرد:1. انديشه هاى سياسى انقلاب؛2. انديشه هاى سياسى اصلاحى؛
3. انديشه هاى سياسى تغلّبى و استبدادى.انديشه هاى سياسى انقلابى در صدد تغيير دادن صد در صد اوضاع هستند. اين انديشه ها عمدتاً مربوط به دوران معاصر هستند. گرچه انديشه سياسى اسلام در صدر اسلام نيز يك انديشه انقلابى بود. انقلاب در اينجا در اصطلاحى فراتر از تعاريف مشهور مورد توجه است. انديشه هاى سياسى اصلاحى، انديشه هايى هستند كه از وضع موجود راضى نيستند و براى رسيدن به وضع مطلوب ارائه طريق مى كنند. انديشه اصلاحى خود داراى طيفهاى متنوع و گوناگونى است. وجه مشترك اين انديشه ها اين است كه همگى خواستار انجام اصلاحاتى در وضعيت سياسى مملكت هستند، به نظر نگارنده انديشه سياسى سبزوارى از اين قبيل است.[23]
انديشه هاى سياسى تغلّبى در صدد توجيه وضع موجود هستند. مهمترين شاخص مشترك اين انديشه ها، توجيه تغلّب، استبداد، حكومت زور و منافع خودكامگان است. تز اين انديشه گران اين بوده است كه الحقّ لمن غلب. نگارنده تلاش كرده است تا در مقاله ديگرى، گفتمانهاى سه گانه مذكور را، از زواياى مختلف مورد بحث قرار دهد. اين مقاله درآمدى بود براى آن بحث، اگر نگارنده توانسته باشد توجه پژوهشگران حوزه انديشه سياسى اسلامى را به اين سنخ از مباحث، كه جايگاه بسيار مهمى در مباحث روش شناختى انديشه هاى اسلامى دارد، جلب كند، موفق بوده است.ُ