معرفی اسلام شناسان غربی نسخه متنی

This is a Digital Library

With over 100,000 free electronic resource in Persian, Arabic and English

معرفی اسلام شناسان غربی - نسخه متنی

مهدی شوشتری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

معرفى اسلام‏شناسان غربى: آن‏مارى شيمل

Annemarie Schimmel

مهدى شوشترى(كارشناس دفتر تحقيقات اسلامى)

هدف از اين بخش معرفى صاحبنظرانى است كه در حال حاضر، در زمينه مسائل اسلام معاصر و جهان اسلام تحقيق مى‏كنند.

پروفسور خانم آن مارى شيمل، اسلام‏شناس و شرق‏شناس معاصر آلمانى، در 7 آوريل 1912 در شهر ارفوت متولد شد. خانم شيمل از دوران كودكى به شرق علاقه‏مند بود. در پانزده سالگى تصميم گرفت زبان عربى را فرا گيرد. معلمش خود را محدود به آموزش عربى نمى‏كرد، بلكه مى‏كوشيد شاگرد خود را با فرهنگ عربى و اسلامى نيز آشنا نمايد. (1) وى در سال 1941 موفق به اخذ درجه دكترا در رشته «فارسى و تركى‏» و در سال 1951، موفق به اخذ درجه دكترا در رشته تاريخ اديان گرديد.

وى مدتى در دانشكده الهيات آنكارا به تدريس تاريخ اديان پرداخت. در اين دانشكده، دانشجويان نه تنها در زمينه علوم اسلامى تحصيل مى‏كردند، بلكه با افكار معاصر غربى نيز آشنا مى‏شدند; يعنى هم قرآن، حديث، اصول فقه و عربى مى‏آموختند و هم فلسفه اروپايى و جامعه‏شناسى دينى و تاريخ تطبيقى اديان مى‏خواندند. (2) وى در تركيه، كتاب «مقدماتى در تاريخ اديان‏» را به رشته تحرير درآورد. وى همچنين در دانشگاههاى آلمان و ايالات متحده آمريكا، درسهاى «زبانهاى اسلامى‏» و «تاريخ اديان‏» را تدريس نموده است.

خانم شيمل را بايد در مقام نوع خاصى از اسلام‏شناسان آلمانى كه منحصر به فردند، مورد اعتنا قرار داد. زبان خانم شيمل، زبانى است كه در مقام تحقيق، از تمجيد واقعيات و حقايق تاريخى دريغ نمى‏كند. او در شمار آن دسته از اسلام‏شناسانى محسوب نمى‏شود كه خواسته باشند تمايل قلبى خود را با وقايع حقيقى وفق دهند. اگر از باب مثال، خانم شيمل در برخورد خود با مسلمانان به اين نتيجه رسيده باشد كه رسيده است - كه آنها از اطلاق «محمدى‏» به جاى مسلمان ابا مى‏كنند - نه تنها سعى مى‏نمايد حتى‏المقدور از استعمار چنين لفظى در كتابهاى خود اجتناب ورزد، بلكه متذكر اين نكته نيز مى‏شود كه پيروان اسلام را نبايد «محمدى‏» خطاب كرد. (3)

وى جزء نوادر كسانى است كه در حوزه‏هاى مختلف دانشگاهى كشورهاى جهان اعم از حوزه‏هاى غربى يا شرقى، از حرمت و احترام و اعتبارى برخوردار است. تعلق خاطر او به مباحث عرفانى اسلام سبب شهرت وى شد. تسلط او به زبانهاى مختلف شرقى باعث گرديد تا او قادر باشد بدون زبان واسطه به منابع اصلى موضوع تحقيق و پژوهش خود رجوع كند و اين امر بيش از پيش بر اعتبار علمى او افزوده است. (4)

اسلام‏شناسان آلمان به عرفان اسلامى يا به عبارت ديگر، به اسلام با گرايش عرفانى نوعى محبت مى‏ورزند. شايد علت اين امر، وجه اشتراكى باشد كه ميان «تصوف اسلامى‏» و «رهبانيت مسيحى‏» وجود دارد. از اين حيث، خانم پروفسور شيمل خود در رده سردمداران اسلام‏شناس صوفى‏گرا قرار دارد. او اگر به تاريخ نيز نظر مى‏كند و تاريخ يك كشور اسلامى را به نقد و تحليل مى‏كشد، همه جا به عنوان گواهى صادق در تعقيب گرايشهاى عرفانى است، حتى اگر موضوع اساسا به عرفان ارتباطى نداشته باشد. (5)

آثار

خانم شيمل بيشتر آثار خود را به زبان انگليسى و آلمانى تحرير مى‏كند. وى در مباحث اسلامى به موضوعات عديده‏اى توجه كرده است. علاوه بر آثارى كه در قالب كتاب از خانم شيمل منتشر شده، مقالات فراوانى نيز از او چاپ شده است. از جمله آثار وى مى‏توان به موارد زير اشاره نمود:

1. خليفه و قاضى در مصر در اواخر قرون وسطى (رساله دكترا) (1943)، [ Kalif Und Kadi im Spaetmittelalterlichen Aegypten ]

[ Die Religionen der Erde ]

2. اديان روى زمين (1955)

3. بال جبرئيل، تحقيقى در آراى دينى محمد اقبال (1963)، [ Gabriel|s Wing, A Study in to the Religion Ideas ofMuhammad Iqbal ]

4. الحلاج، شهيد حب‏الله (1968)

[ Al - Halladsch, Maertyrer der Gottesliebe ]

5. اسلام در شبه قاره هند (1980)

[ Der Islam im Indischen Subkontinent ]

6. باغهاى دانش و معرفت (متون عرفان اسلامى) (1982) [ Gaert en der Erkenntns ]

7. اسلام در هند و پاكستان (شمايل‏نگارى اديان) (1987)، [ Islam in Indo - Pakistan (Iconography ofReligions ,)]

8. ابعاد عرفانى اسلام، تاريخ تصوف(1985)(اين كتاب توسط آقاى دكتر عبدالرحيم گواهى به فارسى ترجمه شده و توسط دفتر نشر فرهنگ اسلامى به چاپ رسيده است.)

[ My Stische Dimensianen des Islam - DieGeschichte des Sufismus ]

9. و محمد پيامبر اوست (1989)

[ Und Muhammad ist Sein Praphet ]

10. اسامى اسلامى (1990)، [ Islamic Names ]

11. اسلام، جلد سوم (1990)، [ Der Islam ]

12. درآمدى بر اسلام(1990)(اين كتاب نيز توسط آقاى دكتر عبدالرحيم گواهى به فارسى ترجمه شده و توسط دفتر نشر فرهنگ اسلامى به چاپ رسيده است.

[ Der Islam, Eine Einfuhrung .]

علاوه بر آثار فوق، خانم شيمل آثار متعدد ديگرى نيز در زمينه عرفان اسلامى، بخصوص آثار مولوى، شعر و ادبيات، بخصوص آثار اقبال و مولوى به رشته تحرير در آورده است.

نظرات

خانم شيمل بيشتر آثار خود را در زمينه عرفان و هنر اسلامى به رشته تحرير در آورده است. از خصوصيات خانم شيمل آن است كه در حوزه سياست جنجالى ورود نمى‏كند. دور ماندن از جنجالهاى سياسى روز كشورهاى اسلامى، فوايد فراوانى براى برخى اسلام‏شناسان به بار آورده است; زيرا آنها بى‏آنكه حساسيتى برانگيزند، در تمامى عرصه‏هاى مورد تحقيق خويش فرصت پژوهش مى‏يابند. علاوه بر آنكه جايگاه و پايگاه خوبى در كشور خود پيدا مى‏كنند، در كشورهاى مورد تحقيق نيز از علومكانى برخوردارند.6

به نظر خانم شيمل، از ميان همه اديانى كه مسيحيت‏با آن مواجه بوده و الزاما سر و كار داشته، دين اسلام را بيش از همه، مورد سوءتفاهم و در نتيجه حمله شديد قرار داده است. براى مدت بيش از هزار سال، چنين به نظر مى‏رسيد كه اسلام يكى از تهديدات عمده - اگر نگوييم عمده‏ترين تهديد - براى مردم اروپاست، احساسى كه منجر به اين واقعيت‏شده كه اسلام و معتقدين به اين دين آسمانى، يعنى مسلمانان، سرسخت‏ترين دشمنان مسيحيت و تمدن غربى هستند. در جبهه سياسى، اين تهديد زمانى آغاز شد كه اعراب در اوايل قرن هشتم ميلادى، اسپانيا را فتح كردند و زمانى پايان يافت كه تركان عثمانى در سال 1683 ميلادى، وين را محاصره كردند.

اما ترس اروپاى مسيحى، تنها به دلايل سياسى نبود. اسلام تنها دين جهانى است كه پس از دين مسيحيت، به وجود آمده است و از همين بابت نيز [از ناحيه مسيحيان] يك دين حقيقى و قابل پذيرش نبود; غالبا آن را به صورت بدعتى صرف در دين مسيحيت مى‏دانستند، طرز تفكرى كه نخستين بار در نوشته‏هاى دفاعى اوليه بيزانس ديده مى‏شود كه براى مدت قرنها ادامه يافت. (6)

به اعتقاد پروفسور شيمل، تصويرى كه اروپاى قرون وسطى از اسلام و پيامبر آن [حضرت] محمد (ص)، در ذهن دارد، حقيقتا مخدوش و تحريف شده است. آن مارى شيمل معتقد است‏بنيادگرايى هيچ‏گونه ارتباطى با اسلام ندارد. اين عبارت در مسيحيت، به گرايش خاصى در آمريكا اطلاق مى‏گردد و محافل تبليغاتى غرب آن را براى افراطگرايان مسلمان بكار مى‏برند. (7) به اعتقاد وى، ظهور روحيه و نگرشى كه با برچسب «بنيادگرايى‏» مشخص مى‏شود، قابل فهم و درك بوده و نزد متخصصين رشته تاريخ اديان، تقريبا منطقى است. چنين به نظر مى‏رسيد كه كل نظام ارزشى [اسلامى] ارزش خود را از دست داده و با ارزشهاى كاملا متفاوت ديگرى كه در اثر نفوذ غرب به وجود آمده، جايگزين شده است. در چنين شرايطى، اميد و آرزوى افراد اين است كه از دست چنين تمدن غربى و يا بهتر بگوييم، كاريكاتور آن كه در وسايل ارتباط جمعى عرضه و تبليغ مى‏شود، با مراجعه به ارزشهاى حاكم بر روزهاى خوش گذشته، دوران حيات رسول اكرم (ص) كه در آنها همه چيز همان طور كه شايد و بايد بود، خلاص شوند. (8)

علاوه بر اين، به اعتقاد خانم شيمل، در بين مسلمانان، افكار و عقايد بورژوازى ليبرال هرگز به صورتى تدوين و بيان نشده بودند كه بتوانند توده‏هاى مردم را به خود جذب كرده، براى آنها راهنمايى و هدايت قابل اعتمادى را به وجود آورند، در حالى كه تعاليم روشن و مشخص بنيادگراها چنين كارى را انجام مى‏داد. توده مردم در بسيارى از كشورهاى اسلامى با اين حقيقت تلخ و تاسف‏انگيز مواجه بود كه نه ليبراليسم و نه سوسياليسم هيچ يك قادر نبود تا مسائل جديد سياسى و اجتماعى آنها را حل كنند. (9)

خانم شيمل نظر خود را بعضا به كنار از ملاحظات سياسى ابراز مى‏كند. او در جديدترين اظهارنظرى كه پيرامون جنجال‏برانگيزترين موضوع فرهنگى - سياسى جهان، يعنى حكم و فتواى قتل رشدى ابراز داشت، موجب شد حملات بسيارى متوجه او شود. وى در مصاحبه مورخ چهارم ماه مى 1995 با شبكه اول تلويزيون (آ.ار.د) كه به مناسبت دريافت جايزه صلح «اتحاديه كتابفروشان آلمان‏» صورت پذيرفته بود، اعلام داشت: «تهديد به مرگ طبيعتا همواره قدرى ترسناك و دهشتناك است. اما در شيوه و طريق و سبك بسيار بدى، رشدى احساسات مسلمانان مؤمن را جريحه‏دار كرده است. او شخصا مردان برومند را ديده است كه بعد از آگاهى از مضمون كتاب آيه‏هاى شيطانى، گريستند.» (10)

او بدون آنكه حكم و فتواى راجع به رشدى را مورد تاييد قرار داده باشد، از جانب ديگرى به قضيه نگريسته است; جانبى كه معمول نحو تفكر اسلام‏شناسان و خاورشناسان آلمان نيست و به همين جهت، موجب اعتراضات فراوانى را فراهم كرده است. (11)

نوشته‏هاى خانم شيمل بيشتر با ذوق و هنر توام است تا سياست. او از زمانى كه دست‏به قلم برده است‏با سياست‏بيگانه بوده است. از چنين شخصيتى البته ورود در سياست انتظار نمى‏رود. نهايت آنكه اگر به پرسشى سياسى پاسخى غيرسياسى مى‏دهد و جهت انديشه خود را متوجه استقلال نظر خويش مى‏كند، تعجبى ندارد. (12)

1. آن مارى شيمل، ابعاد عرفانى اسلام، ترجمه عبدالرحيم گواهى، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1374، ص 9.

2. همان، ص 11.

3. سيدحسن موسويان، آراء و افكار اسلام‏شناسان معاصر آلمان، تهران: مركز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، 1375، ص 129. 4. همان.

5. همان، ص 131.

6. همان، صص 134-133.

7. آن مارى شيمل، درآمدى بر اسلام، ترجمه عبدالرحيم گواهى، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى، چاپ اول، 1375، ص 11.

8. ارنست تسبيندن، بيدارى اسلامى و غرب، ترجمه صالح واصلى، ماهنامه اسلام و غرب، دفتر تحقيقات اسلامى وزارت امور خارجه، سال اول، شماره 5 و 6، دى و بهمن 1376، ص 105.

9. آن مارى شيمل، درآمدى بر اسلام، منبع پيشين، صص 242-241.

10. همان، ص 242.

11. سيدحسين موسوى، منبع پيشين، ص 135.

12. همان، ص 136.


/ 1